آن چه در زیر می آید حاصل تخیل خام من است. در مورد كارآمدی هر روش باید بررسی كارشناسی شود. اما من این ایده ها را مطرح می كنم با این امید كه ایده ای كامل تر و عملی تر شكل گیرد.
اگر قرار باشد سطح زیر كشت در اطراف دریاچه ی اورمیه پایین بیاید باید جایگزینی برای كسری درآمد باشد. احتمالا در خانوارهای روستایی كه مردان و زنان دوشادوش هم در مزارع كار می كردند كار مردان كافی خواهد بود. اینجا برخی NGO ها می توانند وارد شوند و به زنان روستایی آموزش هایی نظیر قلابی بافی یا تهیه ی خرت و پرت های سفره ی عقد یا دوخت و دوز یا تهیه ی گل چینی و... یاد دهند و كمكشان كنند تا صنایع دستی خود را به فروش رسانند. به این ترتیب كسری در آمد جبران می شود و خرده-فرهنگی نیز به وجود می آید. چند سال بعد كه دریاچه احیا شد آن قدر از محل جذب توریست و فروش زمین ها برای ویلا سازی در آمد نصیب روستاییان می شود كه همه ی این سختی ها جبران می شود. صنایع دستی ای كه در این مدت پا می گیرند می توانند در آن زمان برای توریست ها جذاب باشند.
چیزی كه می خواهم بگویم آن است كه NGO ای كه در طرح نجات دریاچه فعالیت می كند لزوما كار تخصصی مرتبط به دریاچه لازم نیست انجام دهد. از این كارها هم می تواند بكند. طرح خود اشتغالی زنان و....
خوبه در این باره بحث بشه. كسی چی می دونه شاید دریانی های عزیز مقیم تهران حساب كتاب كردندو دیدند برایشان سود آور هست كه بروند در نزدیكی دریاچه ی اورمیه كارخانه ی روغن كشی یا رب گوجه فرنگی یا.... بزنند و همانجا محصولات خود را مستقیم بیاورند به تهران و در فروشگاه های زنجیره ای دریانی بفروشند. این طوری حتی اگر سطح زیر كشت پایین بره باز هم شغل و در آمد برای مردم منطقه خواهد بود. شاید حتی وضع مالی شان بهتر بشه. اگر برنامه ریزی ها ی دولتی بهتر بشه و برای كارآفرینان تسهیلات لازم فراهم بشه بدون این كه كاغذ بازی دست و پا گیر باشه از این گونه سرمایه گذاری زیاد خواهد شد.
پروژه ی نجات دریاچه خود شغل ایجاد می كنه.
در صد قابل توجهی ازمحصولات كشاورزی و غذایی در ایران قبل از این كه به دست مصرف كننده برسه در دست كشاورز خراب می شه. اگر سردخانه ها ی مناسب راه اندازی بشه یا دولت ترتیبی بده كه محصول كشاورزان بیمه بشه یا همانجا خریداری بشه یا به هر شكلی از اسراف محصولات تولید شده جلوگیری بشه خیلی عالی می شه. این طوری حتی اگر میزان تولید پایین بره درآمد كشاورز تغییر نمی كنه چون شانس این را داره كه همه ی محصول را به فروش برسونه. طبعا اگر چنین بشه كشاورزان هم استقبال خواهند كرد. با زحمت كمتر عملا همان در آمد قبل را خواهند داشت و دریاچه شان هم سالم خواهد ماند و زمین هایشان گران خواهد شد. چرا باید ناراضی باشند و نخواهند همكاری كنند؟!
اگر درست برنامه ریزی بشه می شه دریاچه را نجات داد بی آن كه به توسعه ی پایدار روستایی ضربه زده بشه. حتما راه هایی هست. حالا این چند راه همین طوری به نظر من غیر متخصص آمد. متخصصین حتما راه های عملی و مناسب می یابند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل