در اولین جلسه ی كابینه ی آقای روحانی مسئله ی نجات دریاچه ی اورمیه مطرح شد. این كم چیزی نیست! در این كشور 1648195 كیلومتر مربعی كه هر گوشه اش ده ها مشكل ریز و درشت دارد تشخیص هیات دولت این بود كه اولویت را بدهد به رسیدگی به دریاچه ی اورمیه. گویا این عروس خانم ما یواش یواش عزتی را كه شایسته ی اوست باز می یابد. نگویید اما متاسفانه دیر! نه! ناامیدی برادر مرگ است. اگر برنامه ریزی ها درست باشد عروس خانم ما دوباره سلامت خود را باز می یابد و قبراق و سرزنده می شود. آن چه كه برای من امیدوار كننده است آن است كه در طرح های مورد بحث نشان از واقع بینی و صداقت می بینم. نمی گویند: "آی مردم! هیچ نگران نباشید ما از كره ی مریخ برایتان می آوریم. تا اون موقع هم اگر دریاچه خشكید بازهم هیچ نگران نباشید چون تویش شتر پرورش می دهیم و حال می كنیم!" از دیگر نشانه های صداقت این كه زمانبندی ارائه داده اند. گفته اند نتیجه ی كارگروه دو ماه دیگر بیرون می آید. بعید می دانم واقعا در دو ماه نتیجه ای بیرون داده شود اما برفرض دو ماه بشود چهار ماه. باز هم امیدوار كننده است. در طرح هایی كه مردم را می ذارند سركار می گویند 20 سال دیگر آب از كره ی مریخ می آوریم. زمانبندی میانی ارائه نمی دهند! تا 20 سال دیگه هم یه قول معروف "كی مرده كی زنده"!! این ریزه كاری ها مرا خوشبین كرده است. اگر راهی برای نجات دریاچه باشد از همین جا شروع می شود. امیدوارم این راه تا مقصد كه نجات قطعی عروس خانم ماست ادامه یابد.
می بینم یك عده در داخل و عده ا ی از خارج دارند بذر ناامیدی می پاشند. ما عاشقان عروس خانم هرگز امید خود را برای بهبودی عروس خانم از دست نخواهیم داد. حالا اونها هر چی می خواهند بگویند. اولویت فعلا یافتن طبیب خوب است و تهیه ی هزینه ی درمان
كار گروه مربوطه صادقانه بودجه ای را هم كه لازم است اعلام كرده است. بودجه ی معقولی است. آن قدر كم نیست كه آدم خنده اش بگیرد. در ابعاد ملی آن قدر زیاد هم نیست كه فراهم آوردن آن غیر قابل باور باشد. چیزی است تقریبا مساوی بودجه ی ساخت بزرگراه صدر. البته بودجه ی بزرگراه صدر از طریق بودجه شهرداری تهران تامین می شود و شهرداری هم آن را از طریق عوارض و .... از شهروندان ساكن تهران می گیرد. بودجه ی نجات دریاچه باید از محل دیگری تامین گردد. مثال را برای این زدم كه بگویم این پول ها در ابعاد ملی آن قدر هم زیاد نیستند. این بودجه تقریبا به اندازه ی درآمد ده روز حاصل از فروش نفت ایران است. كم نیست.اما برای نجات دریاچه و جلوگیری از تبعات شوم آن برای چیزی حدود سه میلیون نفر زیاد هم نیست! تا تصویب و تامین بودجه راه درازی در پیش است اما اگر بودجه تصویب شود و تامین گردد و برنامه ریزی و مدیریت مسئولین هم درست باشد دریاچه اورمیه نجات می یابد. خود نجات دریاچه نیاز به نیروی انسانی دارد. به عبارتی خود این كار اشتغال ایجاد می كند. بعد از نجات دریاچه هم آن قدر از راه جذب گردشگر و.... این دریاچه می تواند اشتغال ایجاد كند كه حسابی هزینه ها گوناگون جبران خواهد شد. حالا چه طوری و به چه شكل؟! این را دیگه باید آن كار گروه متخصصان جواب بده نه من.
در هر صورت قابل پیش بینی است كه عده ی زیادی مخالف اختصاص چنین بودجه ای برای نجات دریاچه اورمیه باشند. معمولا هم شگردی كه به كار می برند آن است كه بخواهند حامیان طرح را عصبانی كنند تا كنترلشان را از دست بدهند و حرفی بزنند كه اینها از آن آتو بگیرند. خبرنگاران هم در این موارد تیتر های جنجالی out of context می زنند و اوضاع را حسابی قاراشمیش می كنند.
من فكر می كنم سعه ی صدر در برابر مخالفان در این شرایط بیش از جدل منطقی با آنها تاثیر گذار می تواند باشد. در خیلی از موارد بهتر است در برابر انتقادات و طعنه ها و نیش ها بهتره جا خالی بدهیم! توجه كنیم هدف نجات عروس خانم است! هدف این نیست كه "حرف دلمان را بزنیم تا دلمان خنك بشود". هدف این نیست كه در مجادله برتری كلامی و یا منطقی خود را نشان دهیم. هدف این است كه هر طور شده طرح نجات دریاچه ی اورمیه اجرا شود. یك مثال بد می زنم. خدای ناكرده اگر عزیز شما مریض اورژانسی باشد و او را به بیمارستان ببرید حتی اگر نگهبان آنجا سر جای پارك یك حرف زور بزندیا حتی توهین كند و فحش دهد بر نمی گردید با او بحث كنید و از حق خودتان دفاع كنید. در موارد عادی شاید این كار را بكنید اما نه وقتی یك مریض اورژانسی دارید كه هرچه زود تر می خواهید بستری كنید. وضعیت الان عروس خانم ما هم دقیقا همین هست.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل