چهارشنبه 9 مرداد 1392
+0 به یه ن
همچنین در خلال این نوشته به تبیین معنا و تمایز بین مفاهیم بنیادی، اساسی ورایج در علم مدیریت و برنامه ریزی نظیر تاكتیك یا راهكار، استراتژی یا رهیافت، اهداف مقطعی ، هدف و چشم انداز می پردازم. به زعم من این تمایزها بسیار مهم هستند. به ویژه بحث اصلی من در مورد چشم انداز خواهد بود. لازم به ذكر است كه من به هیچ وجه خود را عالم و محیط بر علم مدیریت نمی دانم.
در مورد هدف فكر می كنم كه مناقشه جدی بین افراد وجود نداشته باشد و هدف از كار پژوهش در علوم پایه وبه خصوص فیزیك تولید علم با كیفیت قابل طرح در سطح جهانی است كه مبنا و استانداردهای شناخته شده خود را دارد. اما درسطح بین المللی چشم انداز های متفاوتی برای نیل به این هدف اتخاذ می شود.
مثال مورد نظر من چیزی است كه در زندگی هر كسی به خصوص از طبقه متوسط اقتصادی پیش می آید. شخصی را در نظر بگیرید كه سرمایه اندكی از نظر مادی و تجربه كار دارد ودر آستانه ورود به بازار كار است. طبعا هم هر كسی به فكر تثبیت و پیشرفت در موقعیت خود است. از همین ابتدا دو چشم اندز متفاوت كه البته هر دو ناظر به پیشرفت اقتصادی شخص به عنوان هدف- هستند متصور است:
الف) به عنوان یك كارگر یا فروشنده در یك فروشگاه و یا شركت یا مجتمع بزرگ تجاری مشغول به كار می شودو حداكثر تلاش، خلاقیت و نیروی خود را صرف پیشرفت پله پله در شركت یا فروشگاه مزبور كند و هدف غایی اش رسیدن به مدیر عاملی شركت مزبور باشد.
ب) با همان بضاعت اندك خود كسب و كاری ساده –مثلا فروشندگی دوره گرد و یا حداكثر دكه ای كوچك- راه اندازی كند و باز هم نهایت تلاش، پشت كار و خلاقیت خود را به كار می گیرد تا وضعیت كسب وكار دكه مزبور را ارتقا بخشد.
این دو روش در هدف تقریبا یكی هستند اما چشم اندازهایی كاملا متفاوت دارند و صد البته اهداف مقطعی، رهیافتها و راهكارهای مناسب و متناسب خود را نیز می طلبند. در مورد اول، نكته مهم چشم انداز رسیدن به مقامی شاخص در سطح مدیریت یك فروشگاه یا شركت بزرگ مورد نظر است و این كه شخص در هر مرحله استقلال عمل داشته باشد اهمیتی ندارد. اما در مورد دوم تاكید بر استقلال رای و عمل است.
مصادیق فكری هر دو مورد فوق در جامعه پژوهش-محور ایرانی وجود دارد: گروهی ترجیح می دهند كه با ورود به دانشگاه ها و موسسات معتبر دنیا و با كار شبانه روزی جای خود را در آنجا تثبیت كنند و گروهی نیز ترجیح داده اند كه بضاعت خود را در كشور سرمایه گذاری كنند و باز هم با كار و تلاش شبانه روزی به پا گرفتن پژوهش در كشور كمك كنند- با وجود آن كه تفاوت بین دكه و فروشگاه را نیز نیك می دانند.
در مثال فوق یادآوری دو نكته ضروری است: اول آن كه هدف پژوهش در علوم بنیادی بحث تولید علم است ونه تجارت آن و مثال فوق در مورد تجارت و اقتصاد صرفا از باب تمثیل آورده شده و دوم آن كه انتخاب هر یك از این چشم انداز ها یك انتخاب شخصی و سلیقه ای است و هر دو به جای خود محترم اند و همچنین نكته مشترك هر دوبه كارگیری تمامی امكانات و توان و خلاقیت ها برای نیل به هدف است.
در چشم انداز اول به علت جا افتاده تر بودن شركت یا فروشگاه بزرگ از همان ابتدا چشم انداز هدف و چشم انداز مسیر وهمچنین اهداف مقطعی تا حد زیادی مشخص و معین هستند. اما در مورد دوم چشم انداز های مختلفی در مسیر و همچنین اهداف مقطعی متفاوتی قابل تصور هستند وحتی ممكن است كه انتخاب این چشم انداز های مختلف نیل به هدف را نیز تحت تاثیر قرار دهند. پس جا دارد چشم انداز دوم را با دقت بیشتری بررسی كنیم.
تطابق دو چشم انداز فوق با بحث پژوهش بسیار روشن می نماید: عده ای با رفتن به دانشگاه های معتبر چشم انداز اول را بر می گزینند وهرگز به فكر بازگشت به كشور نیستند-زیرا در كشور فعلا فروشگاهی بزرگ كه آنها بتوانند در آن مشغول به كار شوند وجود ندارد. عده ای نیز با هدف ساخته شدن فروشگاهی بزرگ در كشور چشم انداز دوم را برگزیده اند و در سطح دكه مشغول به كار هستند. بخش دوم این نوشتار ناظر به چشم اندازهای متصور برای توسعه دكه خواهد بود.
فیس بوک تویتر گوگل
نوشته ی چهار سال پیش شاهین در وبلاگ منجوق:
مقدمه
از حدود بیست سال پیش (یا به نظر عده ای كمی بیش از آن) دركشور ما ودر حوزه فیزیك خوشبختانه محافلی با دغدغه پرداختن به پژوهش در علوم بنیادی شكل گرفته اند. از آن جا كه كشور ما در امر پژوهش در علوم وبه خصوص در فیزیك نوپاست معمولا دید و چشم اندازی (vision) روشن و مشخص برای ادامه كار وجود ندارد. تا كنون با سعی و خطا و بنا به شرایط در هر مرحله این چشم انداز (vision) و راهكارها (tactic) و رهیافت های(strategy )مربوطه تدوین می گردید. از طرفی بدون داشتن یك چشم انداز درست و واضح كه خود مبین و ناظر به هدف نیز باشد اداره و برنامه ریزی برای یك پژوهشگاه در كشوری كه چنین موسسه ای متاسفانه ما به ازای دیگری ندارد راه به جایی نخواهد برد. روش سعی و خطا صرفا برای پیدا كردن راه و انتخاب راهكار یا رهیافت می تواند به كار آید نه انتخاب و تبیین هدف و از آن مهمتر داشتن یك چشم انداز. دراین خصوص بنا به مقتضیات زمانی و مكانی مدل های مختلفی قابل تصور است و این كه كدام خط مشی در بلند مدت نتیجه بهتری خواهد داد بیشتر از هر چیز به هدف گذاری و داشتن چشم اندازی مناسب در توسعه پژوهش فیزیك مربوط می شود. در این نوشته در پی آن هستم كه در قالب مثالی كه برای عموم قابل لمس باشد چند مدل مختلف را كه با چشم اندازهای متفاوت طراحی شده اند بیان كنم. توجه كنید كه انتخاب این مثال در برخی نكات قابل مناقشه نیست اما در كلیت مطلب گویای چشم انداز مورد نظر من است.
از حدود بیست سال پیش (یا به نظر عده ای كمی بیش از آن) دركشور ما ودر حوزه فیزیك خوشبختانه محافلی با دغدغه پرداختن به پژوهش در علوم بنیادی شكل گرفته اند. از آن جا كه كشور ما در امر پژوهش در علوم وبه خصوص در فیزیك نوپاست معمولا دید و چشم اندازی (vision) روشن و مشخص برای ادامه كار وجود ندارد. تا كنون با سعی و خطا و بنا به شرایط در هر مرحله این چشم انداز (vision) و راهكارها (tactic) و رهیافت های(strategy )مربوطه تدوین می گردید. از طرفی بدون داشتن یك چشم انداز درست و واضح كه خود مبین و ناظر به هدف نیز باشد اداره و برنامه ریزی برای یك پژوهشگاه در كشوری كه چنین موسسه ای متاسفانه ما به ازای دیگری ندارد راه به جایی نخواهد برد. روش سعی و خطا صرفا برای پیدا كردن راه و انتخاب راهكار یا رهیافت می تواند به كار آید نه انتخاب و تبیین هدف و از آن مهمتر داشتن یك چشم انداز. دراین خصوص بنا به مقتضیات زمانی و مكانی مدل های مختلفی قابل تصور است و این كه كدام خط مشی در بلند مدت نتیجه بهتری خواهد داد بیشتر از هر چیز به هدف گذاری و داشتن چشم اندازی مناسب در توسعه پژوهش فیزیك مربوط می شود. در این نوشته در پی آن هستم كه در قالب مثالی كه برای عموم قابل لمس باشد چند مدل مختلف را كه با چشم اندازهای متفاوت طراحی شده اند بیان كنم. توجه كنید كه انتخاب این مثال در برخی نكات قابل مناقشه نیست اما در كلیت مطلب گویای چشم انداز مورد نظر من است.
همچنین در خلال این نوشته به تبیین معنا و تمایز بین مفاهیم بنیادی، اساسی ورایج در علم مدیریت و برنامه ریزی نظیر تاكتیك یا راهكار، استراتژی یا رهیافت، اهداف مقطعی ، هدف و چشم انداز می پردازم. به زعم من این تمایزها بسیار مهم هستند. به ویژه بحث اصلی من در مورد چشم انداز خواهد بود. لازم به ذكر است كه من به هیچ وجه خود را عالم و محیط بر علم مدیریت نمی دانم.
در مورد هدف فكر می كنم كه مناقشه جدی بین افراد وجود نداشته باشد و هدف از كار پژوهش در علوم پایه وبه خصوص فیزیك تولید علم با كیفیت قابل طرح در سطح جهانی است كه مبنا و استانداردهای شناخته شده خود را دارد. اما درسطح بین المللی چشم انداز های متفاوتی برای نیل به این هدف اتخاذ می شود.
مثال مورد نظر من چیزی است كه در زندگی هر كسی به خصوص از طبقه متوسط اقتصادی پیش می آید. شخصی را در نظر بگیرید كه سرمایه اندكی از نظر مادی و تجربه كار دارد ودر آستانه ورود به بازار كار است. طبعا هم هر كسی به فكر تثبیت و پیشرفت در موقعیت خود است. از همین ابتدا دو چشم اندز متفاوت كه البته هر دو ناظر به پیشرفت اقتصادی شخص به عنوان هدف- هستند متصور است:
الف) به عنوان یك كارگر یا فروشنده در یك فروشگاه و یا شركت یا مجتمع بزرگ تجاری مشغول به كار می شودو حداكثر تلاش، خلاقیت و نیروی خود را صرف پیشرفت پله پله در شركت یا فروشگاه مزبور كند و هدف غایی اش رسیدن به مدیر عاملی شركت مزبور باشد.
ب) با همان بضاعت اندك خود كسب و كاری ساده –مثلا فروشندگی دوره گرد و یا حداكثر دكه ای كوچك- راه اندازی كند و باز هم نهایت تلاش، پشت كار و خلاقیت خود را به كار می گیرد تا وضعیت كسب وكار دكه مزبور را ارتقا بخشد.
این دو روش در هدف تقریبا یكی هستند اما چشم اندازهایی كاملا متفاوت دارند و صد البته اهداف مقطعی، رهیافتها و راهكارهای مناسب و متناسب خود را نیز می طلبند. در مورد اول، نكته مهم چشم انداز رسیدن به مقامی شاخص در سطح مدیریت یك فروشگاه یا شركت بزرگ مورد نظر است و این كه شخص در هر مرحله استقلال عمل داشته باشد اهمیتی ندارد. اما در مورد دوم تاكید بر استقلال رای و عمل است.
مصادیق فكری هر دو مورد فوق در جامعه پژوهش-محور ایرانی وجود دارد: گروهی ترجیح می دهند كه با ورود به دانشگاه ها و موسسات معتبر دنیا و با كار شبانه روزی جای خود را در آنجا تثبیت كنند و گروهی نیز ترجیح داده اند كه بضاعت خود را در كشور سرمایه گذاری كنند و باز هم با كار و تلاش شبانه روزی به پا گرفتن پژوهش در كشور كمك كنند- با وجود آن كه تفاوت بین دكه و فروشگاه را نیز نیك می دانند.
در مثال فوق یادآوری دو نكته ضروری است: اول آن كه هدف پژوهش در علوم بنیادی بحث تولید علم است ونه تجارت آن و مثال فوق در مورد تجارت و اقتصاد صرفا از باب تمثیل آورده شده و دوم آن كه انتخاب هر یك از این چشم انداز ها یك انتخاب شخصی و سلیقه ای است و هر دو به جای خود محترم اند و همچنین نكته مشترك هر دوبه كارگیری تمامی امكانات و توان و خلاقیت ها برای نیل به هدف است.
در چشم انداز اول به علت جا افتاده تر بودن شركت یا فروشگاه بزرگ از همان ابتدا چشم انداز هدف و چشم انداز مسیر وهمچنین اهداف مقطعی تا حد زیادی مشخص و معین هستند. اما در مورد دوم چشم انداز های مختلفی در مسیر و همچنین اهداف مقطعی متفاوتی قابل تصور هستند وحتی ممكن است كه انتخاب این چشم انداز های مختلف نیل به هدف را نیز تحت تاثیر قرار دهند. پس جا دارد چشم انداز دوم را با دقت بیشتری بررسی كنیم.
تطابق دو چشم انداز فوق با بحث پژوهش بسیار روشن می نماید: عده ای با رفتن به دانشگاه های معتبر چشم انداز اول را بر می گزینند وهرگز به فكر بازگشت به كشور نیستند-زیرا در كشور فعلا فروشگاهی بزرگ كه آنها بتوانند در آن مشغول به كار شوند وجود ندارد. عده ای نیز با هدف ساخته شدن فروشگاهی بزرگ در كشور چشم انداز دوم را برگزیده اند و در سطح دكه مشغول به كار هستند. بخش دوم این نوشتار ناظر به چشم اندازهای متصور برای توسعه دكه خواهد بود.
محمد مهدی
(شاهین) شیخ جباری
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل