مرگ همنسلان من

+0 به یه ن

...مرتب خبر درگذشت متولدین دهه پنجاه و شصت را می شنویم. حدود دوماه پیش رفتیم قبرستان و دیدیم که حدود سه چهارم قبرها در قطعات جدید، متعلق به همین نسل هستند.


ببینید! حکومت و رانت خوارها و ریزگرد ها و…. به همه ملت فشار می آره. ولی اون کسانی که بیشتر فشار روشون هست همین نسل ما هستند.

در واقع نسل های قبلی هم فشار را باز آوار می کنند روی همین نسل متولد دهه ٥٠ و ٦٠. اون همه سرکوفت که عمری بابا و مامان های نسل ما بر  ما زدند تاثیر خودش را گذاشته. خودشان  در دوران شکوفایی اقتصادی دهه ٥٠، خانه خریدند و شغلی دست و پا کردند بعد در دهه ٧٠ و ٨٠ با اون وضعیت اقتصاد داغون مملکت به بچه هاشون سرکوفت زدند که وقتی ما توانستیم چرا شما نمی توانید؟! به عقلشان نرسید که ببینند رشد اقتصادی دوران جوانی آنها در وضعی بود و رشد اقتصادی زمان جوانی نسل ما چه طور بود و هست.

در زمان کودکی نسل ما، در اعماق داستان تاریخی دنبال پدر اوشین و پدر الکلی دخترک کبریت فروش می گشتند که سرکوفت بزنند که  تو خیلی  بچه خوش شانسی هستی که ما ازت بردگی نمی کشیم! دستشان درد نکند که این همه لطف می کردند و از بچه هایشان بردگی نمی کشیدند!!! 

همنسلان من با این شرم و این عذاب وجدان بزرگ شدند که چه طور مثل دختر کبریت فروش برای والدین خود فداکاری نمی کنند!

همه این فشار ها تلنبار شده و نسل ما را این جور یکی یکی جوانمرگ می کنه!


معلم ها و استادانمان هم بدتر از والدین! 

تازه اینها والدین و معلم هامون بودند که علی الاصول خیلی دوستمان داشتند و از روی محبت سرکوفت می زدند و شخصیت مان را و روح و روانمان خرد می کردند.

در محل کار که "پیشکسوتان" دیگه حسابی دمار از روزگار همنسلان من درآوردند. اینها دیگه اون قدر خصمانه رفتار کرده اند که هیچ جوری حرکاتشان را نمی توان به حساب نیت خوب گذاشت. یکی از حربه های اصلی این پیشکسوتان در محل کار برای سیاه کردن روزگار همنسلان من این بوده که کولی بازی دربیاورند که من معلوم نیست تا کی زنده ام پس شما باید حرفم را قبول کنید. فعلا که همنسلان من هستند که یکی یکی پر پر می شوند.



البته پدر خدابیامرز من اهل سرکوفت و …. نبود. 

در مورد والدین کلی عرض کردم. اما در مورد پیشکسوتان کاملا تجربه شخصی ام را گفتم. این پیشکسوتان جامعه فیزیک ایران که دایم هم با هم اره و تیشه می دهند در یک چیز توافق و اتحاد دارند: در حمله به این درویش بینوا، مینجیق!


بگذریم! والدین محترم! معلمان و اساتید محترم! اگر خود را سزاوار یک دهم اون تعریف و تمجیدهایی می دانید که در روز پدر یا مادر یا معلم نثارتان می شود در ارتباط با فرزندان یا شاگردان فعلی یا سابق تان یک مقدار دل رحم تر باشید. زندگی به اندازه کافی به آنها سخت می گیرد. دیگه شما بار اضافی به دوششان نذارید. فشار بیشتر نیاورید. عقده هاتون را سرشان خالی نکنید. انتظار بیش از حد نداشته باشید. 

فکر نکنید که چون به گردنشان حق دارید هر بازی ای بخواهید بر سر روح و روان واعصابشان می توانید بیاورید.

فکر نکنید این فرزندان یا شاگردشما ضد ضربه اند و هر گونه خرد کردن شخصیتشان و هر فشاری را دوام خواهند آورد.


احتمال بدهید که وقتی فشار را از حدی بیشتر بکنید فرزند شما، فردا صبح از رختخوابش بلند نشود. مثل همه اون همه دهه پنجاهی و شصتی که کنج قبرستان خوابیده اند.

🍀@minjigh

.ی نوشت: پدر محترم! مادر محترم! وقتی بچه های دهه پنجاهی و دهه شصتی شما به شما می گه: "خدا را شکر! همه چی رو به راهه!" احتمال بدهید که داره این طور می گه که شما نگران نباشید. احتمال بدهید که همین الان داره با غول مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنه! احتمال بدهید که یکی از همنسلان خودتان در محل کار، روزگار بچه شما را سیاه کرده. . احتمال بدهید که در محل کار دارند برایش پاپوش می دوزند و….

خیلی احتمالش ضعیفه که بچه شما در ایران زندگی کنه و با این مسایل درگیر نباشه.

اگر هم مهاجرت کرده باشه با هزار و یک مشکل مهاجرت درگیره. مهاجرت هم همچین کار ساده ای نیستند. چهره های خندان مهاجران در اینستاگرام گویای واقعیت مهاجرت نیست. در خارج  هم بچه شما گرفتار صد جور مشکلات خواهد بود.


بچه های شما مشکلات را از شما پنهان می کنند و شما هم خیال می کنید زیادی حالش خوبه و از این همه خوشبختی قراره سردی اش بشه. بعدش شروع می کنید به فشار روحی بیشتر آوردن روی بچه هاتون. ماشالله بابا و مامان ها دقیق می دانند چه طور می توانند روی روح و روان فرزندشان خراش بکشند. هیچ غریبه ای این توان را نداره.

جامعه ما هم صد در صد همیشه حق را به والدین می ده. حتی مرگ فرزند را هم از این منظر ناراحت کننده می دانند که والدین را آزرده خاطر می کنه. والا خود جوان دهه پنجاهی یا شصتی که کنج قبرستان می خوابه از نظر جامعه ما خیلی هم ارزش نداره. همه حق ها مال والدین اوست و همچنین پیشکسوتانی که در محل کار دمار از روزگار جوانترها در می آورند و هفته ای یک بار هم برایشان گرامیداشت می گیرند!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]