اختلاف نظر بین كلئوپاترا و كنفوسیوس
در بعضی موارد انسان ها مستقل از فرهنگی كه در آن تربیت شده اند به یك گونه می اندیشند. جالب تر آن كه این تشابه رفتاری محدود به مسایل طبیعی چون میل به غذا یا مهر مادری و چیز هایی از این دست نیست. حتی وقتی از این نیازهای اولیه فراتر می رویم باز هم به الگو های رفتاری مشابه می رسیم. تو گویی تمام ثروتمندان عالم معیار حشمت و جلال را در ساختمان های پرعظمت می دانند!در این مورد جین دقیقا مانند فراعنه می اندیشید. او نیز چون كلئوپاترا, امپراطور و ژنرال های ژاپن, جهانگیر شاه و مهاراجه های هند و...و بالاخره همچون ثروتمندان برجساز فرمانیه و نیاوران نشین (همسایه های ما در پژوهشگاه)به دنبال ساخت ساختمان هایی بود كه "چشم آدم را بگیرد."
اماجردن به گونه ای دیگر می اندیشید. او به مانند كنفوسیوس وبیشتر اندیشمندان جهان باور داشت كه برترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری بر روی "انسان" است. سرمایه گذاری بر روی "فكر" است. او معتقد بود كه اكنون كه مشكلات مالی حل شده به جای ساختن كلیسای پر زرق وبرق در وسط محوطه استنفورد باید به استخدام استاد و توسعه دانشكده ها همت گذاشت.
آری! چنین اختلاف نظر هایی بین دو انسان كه هر دو خود را صاحبنظر می دانند طبیعی است. اما باز هم به آن دو آفرین می گویم چرا كه با اختلاف نظرهایشان به گونه ای كنار آمدندو نگذاشتند این اختلاف نظر ها در دراز مدت سبب ویرانی استنفورد شود. این اختلاف به آن حد نرسید كه دو دستگی و گسست نسل ها در استنفورد به وجود آید. كه اگر می رسید مشكل"قحط الرجال" در استنفورد پس از گذشت یك نسل از بین نمی رفت و در نتیجه استنفورد در رقابت با دانشگاه های باسابقه و قدرتمند شرقی و همچنین در رقابت با همسایه جدیدالتاسیس اش بركلی در می ماند و از بین می رفت! جین در این میان سزاوار تحسین بیشتر است.به یاد داشته باشید كه از قدیم گفته اند "خوبی از بزرگتره." در نوشته بعدی سعی می كنم بیشتر به این موضوع بپردازم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل