مسایل حقوقی در رابطه با پی گیری تخلفات ایمنی در محل کار

+0 به یه ن

متن زیر به قلم حقوقدانی با نام مستعار «امید عدالت» است. خواندن   و به اشتراگ گذاشتن آن را قویا توصیه می نمایم:مسؤولیت حقوقی و کیفری کارمندان و مدیران دولتی و خصوصی در حوادث

==============================

🔸🔸🔸طولانی اما واجب و ضروری🔸🔸🔸

در حقوق اداری ایران (یعنی امور حقوقی سیستم اداری کشور)، اعم از بخش دولتی یا خصوصی، بیشتر امور «حداقل» با دو امضا و باز «حداقل» با مسوولیت دو نفر انجام می‌شود.

در نتیجه هر «فعل» یا «ترک فعل» که مشکل‌ساز باشد و در پی آن تخلف یا جرمی رخ دهد و یا فقط مسوولیتی حقوقی ایجاد کند، اصطلاحاً پای حداقل دو نفر گیر خواهد بود:

۱- کارشناس یا عامل مستقیم یا کسی که شخصا مرتکب فعل یا ترک فعل شده

۲- مدیر یا مدیران ارشد که از باب نظارت یا اجازه و یا صدور دستور لازم و ضروری کوتاهی یا اشتباه کردند و مرتکب «قصور یعنی کوتاهی غیر عمد» یا مرتکب «تقصیر» (عمد) شده‌اند.

🔰مثال:

1️⃣ تمام اسناد بانکی مثلا چک‌های بانکی در ادارات دولتی با امضای مدیرمالی و مدیر ارشد صادر می‌شود.

اگر اختلاسی صورت گیرد، مدیرمالی از باب ارتکاب «فعل» و مدیر ارشد سازمان لااقل از باب کوتاهی در نظارت محاکمه خواهند شد.

2️⃣ در مطالب منتشره در رسانه‌ها، خبرنگار یا نویسنده مطلب خلاف از باب ارتکاب جرم و مدیرمسوول از باب کوتاهی در نظارت مجرم هستند و مجازات می‌شوند.

3️⃣ در وام پرداختی بانک‌ها به مشتری (اگر وام خلاف باشد)، مسوول اعتبارات شعبه بانک از باب ارتکاب و به اصطلاح «مباشرت» و رییس شعبه بانک حداقل از باب قصور در نظارت قابل تعقیب هستند.

‼️ می‌بینیم که در بیشتر موارد نقش مدیر ارشد کمرنگ‌تر است و کارشناس یا کارمند مسوول امر، به عنوان خاطی شناخته می‌شود. اما...

✅نکته:

گاهی کارمند یا مسوول مستقیم در موضوعی، تصمیم دارد به وظیفه خود عمل کند و کوتاهی نکند

اما مدیر ارشد او‌ در سازمان کوتاهی یا مخالفت می‌کند.

مثلا به بهانه کمبود بودجه و اعتبار از هزینه‌کرد در امور ضروری و حیاتی و گاه مرتبط با ایمنی در سازمان خودداری می‌کند. فرض کنید کپسول‌های آتش‌نشانی سازمان را شارژ نمی‌کند و کارمند مسوول ایمنی بارها این موضوع را تذکر می‌دهد. اما کو گوش شنوا!

حال اگر آتش‌سوزی رخ دهد و‌ کپسول‌ها شارژ نباشند چه کسی باید مواخذه شود؟ و کارمند چگونه ثابت کند که به مقام بالاتر هشدار داده بود؟

🔸تازه کارمند یا کارشناس نمی‌تواند شمشیر را از رو ببندد و به مقامات بالاتر از مدیر بلافصل خود مراجعه کند. چون ممکن است مورد خشم و غضب مدیر خود واقع شود. گاهی هم مدیران ارشد هوای کارمند گزارش دهنده را ندارند و به اصطلاح او را می‌فروشند و کارمند وظیفه شناس قربانی می‌شود...

در این موارد چاره چیست؟

1️⃣ هشدار «کتبی» متعدد و تکراری اما با لحن محترمانه به مدیر ارشد و یادآوری عواقب و خطرات قانونی فعل یا ترک فعل ارتکابی

این مکاتبات حتما باید مثلا در دبیرخانه سازمان ثبت شده و تصویر ثبت شده آن (با مهر و شماره دبیرخانه) را برای روز مبادا نگه دارید.

2️⃣ در موسسات و شرکت‌های خصوصی کوچک که سیستم ثبت و دبیرخانه ندارد یا حاضر نیستند به شما رسید و شماره بدهند، بهتر است موضوع را طی پیامک یا چت در پیام‌رسان‌های معتبر مثل واتساپ (غیر از تلگرام) و ترجیحا پیام‌رسان‌های داخلی مثل ایتا که سابقه آن در صورت بروز اختلاف و حذف پیام هم قابل استعلام است، به مدیر خود یا مدیر ارشد چندین بار یاداوری کنید.

مثلا:

مدیر محترم...

با سلام و احترام

همان‌طور که مطلعید و بارها از طرف سازمان آتش‌نشانی به شرکت / سازمان / اداره تذکر و اخطار داده شده، تاسیسات شوفاژ و‌موتورخانه فاقد ایمنی و استاندارد بوده و احتمال بروز حادثه و شاید فاجعه بسیار قوی است.

لذا تقاضا دارد برای جلوگیری از هرگونه اتفاق ناخوشایند که می‌تواند مسوولیت حقوقی و کیفری برای آن مدیریت محترم ایجاد کند، دستور فوری اقدامات زیر را صادر فرمایید:

۱- ......

۲- .....

۳- .....

🔸اگر احساس می‌کنید که شرایط اداری مساعد است، رونوشت نامه را به مدیران بالاتر هم ارسال کنید.

🔸حتی اگر احساس خطر شدیدتری می‌کنید، نامه یا ایمیل یا بدون امضا و ناشناس به مدیران بالاتر سازمان ارسال کنید (اما سابقه و نسخه کاملا مشابه آن را نزد خود نگه دارید)

🛑و در نهایت اگر موضوع آن‌چنان حاد و خطرناک است، رودربایستی را کنار بگذازید و علنا و مکررا به مقامات بالاتر سازمان هشدار کتبی و ثبت شده بدهید و سوابق آن را نگهداری کنید...

مثلا در مورد نامه نمونه‌ی بالا، یک رونوشت هم به سازمان آتش‌نشانی ارسال کنید (و در دبیرخانه آتش نشانی ثبت کنید) تا آن‌ها هم بدانند شما به وظیفه مستقیم خود عمل کردید و مدیران بالادست شما در صورت بروز حادثه مقصرند!

===========================

🆘اما در صورت بروز حادثه، طبیعتا از این اشخاص باید شکایت کرد:

۱- شخصیت حقوقی سازمان (حتما حتما مورد شکایت واقع شود)

۲- بالاترین مدیر و مقام مستقر در سازمان

۳- ترجیحا یک مقام ارشد و بالاتر در نهاد بالادستی سازمان 

توجه کنیم که هنگام شکایت، ما به دنبال ایادی پایین دست نگردیم و سطح شکایت خود را به کارمندان و مسوولان پایین دست تقلیل ندهیم. اجازه دهیم مقامات بالاتر مورد شکایت در دفاع از خود اگر توانستند تقصیرات را متوجه زیردستان کنند.

تشخیص سهم و میزان مسوولیت عوامل دخیل در حادثه بر عهده مقامات قضایی و کارشناسان رسمی دادگستری مامور از سوی مقام قضایی مذکور خواهد بود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

درخواستی از دوستان حقوقدان

+0 به یه ن

 لطفا یک پست در این باره بذارید که اگر در اداره ای یا بیمارستانی یا دانشگاهی -اعم بر دولتی یا خصوصی- به علت عدم پی گیری هشدارهای ایمنی سانحه ای رخ بده و عده ای مصدوم بشوند یا جان خود را ازدست دهند قانونا علیه که می توان شکایت کرد؟ چه کسی در برابر قانون باید پاسخگو باشه؟. فرض کنید مامور بازدید از آتش نشانی موارد هشدار را اعلام کرده ولی ریاست ترتیب اثر نداده و آتش سوزی ای شده و یکی هم جان خود را در اثر آن از دست داده. ولی دم علیه چه کسی می تواند شکایت کند؟ در صورت محکومیت، مجازات در چه حد خواهد بود؟ همان طوری که می دانید صدها مورد از این دست در سطح شهر تهران وجود دارد. لطفا پستی بذارید تا بتوانیم در سطح وسیع همرسانی کنیم. اگر آگاهی عمومی در مورد جنبه حقوقی مسئله بالا بره روسا  کمتر به این امر بی توجهی می کنند.



پاسخ آقای مهندس باغمئشه به پرسش من :من حقوقدان نیستم ولی با تجربه ای که از ۳۰ سال کار مهندسی و ساختمانی دارم وکلی ساخت ساختمان دولتی، تجاری ، و .... مدیریت کرده ام، موارد زیر رو عرض میکنم : اول از همه موضوع طراحی ساختمانه اعم از معماری، ملزومات ایمنی مثل نرده ، حفاظ و ... ، ملزومات آتش نشانی و وو که در طراحی باید طبق استانداردهای موجود در نظر گرفته شود ، دوم اجرای صحیح طرحه که به عهده پیمانکار مربوطه هست و سوم نگهداری از این ملزومات مانند تعمیرات سر وقت و شارژ آتش خاموش کن و ... ، حال اگر حادثه ای رخ دهد ، قضاوت اینکه ایراد در کدام مرحله بوده با توجه به اسناد و مدارک موجود برعهده قاضی میباشد و برخی مواقع حکم قاضی بر اساس درصدی به عوامل یاد شده تعلق می‌گیرد و البته اگر کارفرما یا صاحب ملک هم قصوری داشته باشد از جمله عدم لحاظ مسائل ایمنی در قراردادها و یا عدم نگهداری صحیح ، آن هم درصدی مقصر شناخته می‌شود و البته همه اینها براساس گزارش کارشناسان دادگستری در هر موضوع و بوسیله قاضی تصمیم گیری می‌گردد و هر کس سهم قصور خود را از بابت دیه می‌پردازد و چون این معمولا این جرایم قتل شبه عمد محسوب می‌شود نسبت به شدت جرم رای مربوطه بصورت چند ماه یا سال زندان و پرداخت دیه صادر می‌شود مگر اینکه عمدی در کار باشد. ضمنا از بابت جنبه عمومی جرم هم اگر شکایتی نباشد حکم زندان و جریمه صادر می‌شود.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آسمان خراش جهنمی

+0 به یه ن

سالهاست که  به علت کمبود برق در تابستان، برق ادارات چند ساعت  در روز قطع می شود. این ادارات یا باید با بی برقی بسازند و یا ژانراتور داشته باشند. ژنراتور با گاٰزوئیل کار می کند. مخزن غیر استاندارد  گازوئیل هم می تواند منبع آتش سوزی های ویرانگر  در ادارات باشد. اغلب کسانی که پست اجرایی دارند و جایی رئیس کل هستند از استاندارد ها سر در نمی آورند. عموما آن قدر هم شعور ندارند که بروند و مطالعه کنند یا به  حرف کارشناس زیر دستشان یا مامور بازدید آتش نشانی اعتنا کنند.

مخزن ها ی گازوئیل ادارات حدود ۱۰۰۰ لیتری تا ۳۰۰۰ لیتری هستند. اگر آتش بگیرند واویلا می شود. متاسفانه برخی از این مخزن ها پلاستیکی هستند که بسیار قابلیت اشتعال دارند. با گذشت سالها افزودنی های گازوئیل باعث خوردگی آن می شود و خطر اتش سوزی افزایش می یابد. 

اگر به مسئولان امر هشدار دهید که  مخزن پلاستیکی را تعویض کنند  احتمالا جواب خواهید شنید «این مخزن ده سال هست که اینجاست و اتفاقی هم نیفتاده.» جواب را در آستین داشته باشید: « چون ده سال هست که اینجاست خورده شده و  احتمال نشت و اشتعال و... در آن بالا رفته و باید زودتر عوض شود.»

 سطح بی اطلاعی در مورد این نوع خطرات، چنان وخیم هست که برخی کارمندان یواشکی می روند در کنار این مخازن سیگار هم می کشند!

اگر اطلاع یافتید که چنین مخزنی در اداره شما به کار گرفته می شود شکایت کنید و بخواهید که آن را با مخزن استاندارد جایگزین کند. با یک بار گفتن شما، عمل نخواهند کرد. احتمالا برای دست به سر کردن، خواهند گفت  که بودجه نیست! دروغ می گویند! بودجه لازم برای این کار کمتر از ۲۰ میلیون تومان هست. ادارجات دولتی هرچه قدر هم فقیر شده باشند باز برایشان هم ۲۰ میلیون تومان رقم بزرگی نیست که نتوانند خرج کنند. همه ساله در هر کدام از آنها ، ده ها برابر این رقم، حیف و میل می شود. اگر این خرج را نکنند  و آتش سوزی راه بیافتد دست کم دو سه  میلیارد تومان خسارت خواهد داشت. اگر خسارت جانی هم داشته باشد که دیگه جبران ناپذیر هست. 

باید آن قدر مطالبه کنید که بالاخره مخزن تعویض کنند. ماه ها و ماه ها و ماه ها به طرق مختلف باید مطالبه کنید تا بالاخره عوض کنند. 

برای  مخزن گازوئیل، برعکس مخزن آب، ورق گالوانیزه مناسب نیست. ورق های فلزی  ارزانتر مناسب تر هستند. هزینه زیادی نمی خواهد. لطفا این مطلب را به اشتراک بگذارید. شاید جان هایی را نجات دهد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ایمنی کار و کارگر

+0 به یه ن

امروز، روز جهانی کارگر است اما وضعیت کار و  کارگر در کشور ما چنان نیست که جای تبریک گفتن داشته باشد.

درگذشت کارگران زحمت کش بندر عباس را که در انفجار هفته پیش جان باختند به خانواده های عزیز و دردمندشان تسلیت عرض می کنم

خشم من از این حادثه  هنوز فرو کش نکرده و گمان هم نمی کنم که فروکش کند. احتمالا این خشم ها تلنبار خواهند شد و به زودی خود منفجر خواهند گشت. 

خشم چنان شدید است که جای چندانی حتی برای سوگ باقی نمی گذارد. خشم از این که مملکت دست کسانی افتاده که نمی دانند انبار کردن پرکلرات یعنی چه! یا اگر می دانند آن قدر جان انسان ها برایشان بی ارزش هست که  اهمیتی نمی دهند.


 خشمی که روزی منفجر خواهد شد به جای خود! اما بگذارید باز هم تاکید کنم که انبارداری اصولی دارد. پروتکلی دارد.  به دلیل عدم رعایت این اصول و پروتکل ها، انفجارها و آتش سوزی ها خیلی وقت ها از انبارها شروع می شوند.

انبارکردن

مواد قابل اشتعال اصولی دارد. اگر به اندازه پرکلرات قابل اشتعال و انفجار باشند نباید در جایی مثل بندر رجایی تلنبار شوند. 


 اگر مسئولیت اجرایی ولو کوچک نظیر ریاست یک دانشکده یا پژوهشکده را دارید تا حدودی باید این چیزها را بدانید. اگر هم خود ندانید از کارمندان مجموعه تان که مسئول ایمنی هستند یاد بگیرید. خیال نکنید که چون به شما «دکتر! دکتر!» می گویند و مقام ریاست دارید و احیانا ماشین زیر پایتان از ماشین زیر پای  کارمند مدل بالاتر است حتما بیش از او می فهمید و نیازی ندارد به توصیه های او در مورد چینش ایمن مواد و وسایل در انبارها عمل کنید.


https://www.aparat.com/v/sak6238

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

انباری از آتش و دود

+0 به یه ن

بسیاری از این آتش سوزی های کشنده وخسارت بار از انبارها در محل کار شروع می شن. وقتی در انبارها، مواد اشتعال زا به طور غیر اصولی کنار هم قرار می گیرند می توانند فاجعه بیافرینند. کپسول های گاز در آزمایشگاه ها، بیمارستان ها، بازار آهن آلات و...  از عوامل انفجار می توانند باشند. در سال های اخیر موارد چندی را شاهد بودیم که کپسول های گاز عامل اصلی انفجار یا آتش سوزی بودند.

 

کپسول های گاز، چه خالی چه پر، حتما باید کنار دیوار ی محکم قرار گیرند  و با زنجیری به دیوار مهار باشند. این  کار، برای جلوگیری از افتادن آنهاست. اگر در هوای آزاد هستند (که توصیه می شود باشند) نباید مستقیم روی زمین قرار بگیرند. باید با سطحی مشبک اندکی بالاتر از زمین قرار گیرند تا رطوبت زمین باعث پوسیدگی آنها نشود. اگر رویشان تاریخ انقضا یا تاریخ بازبینی نوشته شده است حتما باید جدی گرفته شود. برخی از کپسول ها بعد از  تاریخ انقضایشان تبدیل به بمب ساعتی می شوند.

 

در همان یکی دو ماه اول مدیریتم در پژوهشکده فیزیک، ترتیب ساماندهی انباری های پژوهشکده را با عنایت به مسایل ایمنی دادم. چند کپسول هم در حیاط بود. برایشان پایه مشبک ساختیم که روی زمین نباشند. نیروهای خدماتی خود پژوهشکده زحمت ساخت پایه را کشیدند. هزینه چندانی هم نداشت.  هزینه هایش قاطی هزینه های جاری پژوهشکده بود و لازم نشد برای این کار تنخواه ویژه ای درخواست دهیم. از نظر اجرایی و هزینه ، این کارها چندان دشوار نیستند. اما معمولا به آنها توجه نمی شود. ولی وقتی کپسول ها منفجر می شوند هزینه های کلان انسانی و مادی روی دست می گذارند. ما به کمک کادر اجرایی پژوهشکده، انباری های پژوهشکده فیزیک را ساماندهی کرده ایم. اما نمی دانیم در سایر انباری ها که تحت نظر پژوهشکده ما نیستند چه خبر است؟ امیدوارم آنها هم حواسشان به مسایل ایمنی در انباری ها باشد. نظارت بر این چیزها، وظیفه واحد «سلامت ایمنی محیط زیست» یا

HSE

در ادارات و.... هست. این واحد تنها نظارت می کند و گزارش می دهد. این که آیا هشدارهای این واحد و واحدهای نظارتی دیگر (نظیر  بازرس آتش نشانی و.... که برای پایان کار هر ساختمان می آیند) جدی گرفته می شود یا نه، به مسئولیت پذیری و فهم و شعور مدیران بستگی دارد.

 

و اما محتوای کپسول ها!

کپسول نیتروژن نسبتا کم خطر هست. بیشتر هوا (چهار پنجم) هم نیتروژن هست. درنتیجه اگر گاز نیتروژن، به بیرون نشت کند فاجعه ای نمی آفریند. با این حال با کپسول اکسیژن  شوخی نمی توان کرد. درست هست که یک پنجم هوا اکسیژن هست اما اکسیژن -برعکس نیتروژن- اشتعال زاست. اگر یادتان باشد چند سال پیش انفجار کپسول های اکسیژن در انبار یکی از بیمارستان های تهران فاجعه آفرید. اگر در انبار خانه یا محل کار شما کپسول اکسیژن هست، در مورد پیچیدگی های نگهداری آنها بیشتر مطالعه کنید.

 

هلیم و سایر گازهای بی اثر که واکنش شیمیایی ندارند هم نسبتا بی خطر هستند. اما یک وقت هلیم را با هیدروژن اشتباه نگیرید. کپسول هیدروژن از آن پرخطر هاست. اگر نشت کند با اکسیژن هوا ترکیب می شود و فاجعه می آفریند. حتما لوله های انتقال گاز هیدروژن در محل اتصال به کپسول یا دستگاه باید بست مخصوص داشته باشند. بعید نیست از خود-همه-چیزدان-پنداران بشنوید که «گیریم هیدروژن نشت کرد. مگه چی می شه؟! همان آب را تولید می کنه دیگه! همان

H2O!

بیسواد!!»

یک «بیسواد» هم به گیسمان می بندند. امان از کسانی که کم می دانند اما خود را بسیار دانا می پندارند. برای مسایل ایمنی این دسته از افراد، خود از بمب اتم هم خطرناک ترند! درسته که محصول آب هست. اما فرآیند بسیار انرژی زاست و می تواند منجر به انفجار شود.

 

یاد یک خاطره تلخ افتادم. ده سال پیش که اسید پاشی در اصفهان رخ داد (در سالگرد دهم آن جنایت ویژه، علیه  زنان کشور هستیم) یک عده با همان استدلال ها توصیه می کردند در صورت وقوع اسید پاشی فلان ماده بازی (قلیایی) را به صورت بپاشید تا اسید را خنثی کند!!. صورت زنان سرزمین من، ظرف آزمایشگاهی نیست. ترکیب اسید و باز انرژی زاست و به سوختگی بیشتر صورت می انجامد. امیدوارم این قبیل وحشیت ها از کشور برچیده شود. اما اگر هنگام آزمایش و... اسید بر روی کسی ریخت باید با آب خنک فراوان به سرعت آن را شست تا آسیب کمتری رساند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

آتش سوزی در شادآباد تهران

+0 به یه ن

آتش سوزی در شادآباد تهران که سه کشته به همراه داشت.

باز هم عدم رعایت نکات ایمنی در محل کار جان هموطنانمان را گرفت و در این وضعیت افتضاح اقتصادی، خسارت ها زد! «آتش‌سوزی در وسعت ۱۰ هزار متری در بازار آهن تهران رخ داد که به واسطه آن تعدادی از انبارها و مغازه‌های اطراف نیز دچار آتش‌سوزی شد.


محل حادثه انباری از مواد اشتعال‌زا از جمله سیلندرهای گاز، چسب‌های پولیکا و مصالح ساختمانی بود»  باوضعیتی که من در محل  های کار  و ذهنیت مدیران می بینم جای تعجب نیست که چنین حوادثی به این تواتر در کشور ما رخ می دهند.  خوشبختانه جلوی بیشتر این ها را می توان گرفت.   حتی مدیران  رده پایینی نظیر خود من می توانیم با پی گیری هایمان وضعیت تلنبار کردن غیر اصولی سیلندرهای گاز و نظیر ان را بگیریم. ماها نمی توانیم جلوی جنگ و حمله را بگیریم اما جلوی این قبیل مسایل در محل کار را می توانیم بگیریم. فعلا که همین گونه حوادث از بین مردم عادی بیگناه بیشتر قربانی می گیرند.

منبع خبر


با هشتگ زدن «ایران تسلیت»، «تهران تسلیت» نمی توان جلوی فاجعه  بعدی را گرفت! اما با  راه انداختن جنبش «از محل کار شروع کنیم» می توان!

توضیحات این جانب در مورد «از محل کار شروع کنیم.»

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

عشق با بوی گاز و گازوئیل

+0 به یه ن

سریال خانه سبز در دهه هفتاد که یادتان هست. پسر ۱۸ ساله خانواده، فرید برای خودش و عروسش -که دختری ۱۷ ساله از شهرستان بود که مادرش هم فوت شده بود- در پشت بام آلونکی ساخته بود. دلخوشی شان هم این بود که در«باغ کولر» شان قدم بزنند. هر از گاهی هم پدر فرید، پنجره را باز می کرد و داد می زد «من به خدا خیلی خوشبختم» که البته کارتن خواب های خیابان با پرخاش پاسخش را می دادند. به این ترتیب، به ما بینندگان یادآوری می شد که همین که کارتن خواب نیستیم و سقفی بالای سرمان هست باید همصدا با شخص اول سریال از ته دل حس خوشبختی کنیم. سریال هر چه بود از رنگ سبز زیاد استفاده کرده بود. عروس هم گاه روسری و مقنعه قرمز سر می کرد که نسبت به سایر سریال ها که زنها در آن مشکی پوش بودند جلوه بصری بیشتری داشت.

از این رو سریال بسیار محبوب شد. چنان محبوب که با الهام از همین وضعیت فرید و همسرش یک سریال دیگر ساختند. این زوج از آنها هم ساده زیست تر بودند و در یک موتور خانه،  آشیانه عشق خود را بنا نهاده بودند!!! درست شنیدید در یک موتورخانه. لوله ها وشیرها را رنگارنگ کرده بودند که مثلا زیبا باشد! در همان شرایط فلک زده هم صبح ها می نشستند و به استکان چای چشم می دوختند به امید این که تفاله چای ظاهر شود و نوید از آمدن مهمان بدهد. ومهمان هم- معمولا از فک و فامیل شوهر- سرزده  برایشان می آمد و آنها از خوشحالی سر ازپا نمی شناختند.

 خلاصه در دهه هفتاد، درست همان زمان که آقازاده ها بار خود را می بستند، این گونه در بین همنسلان من فرهنگ سازی می کردند که ساده زیست و قانع باشیم.

جالب آن که ما، دهه پنجاهی ها، هم  عموما می پذیرفتیم. همچین بچه مثبت هایی بودیم و سرمان توی کار خودمان بود.

 

آلونک در پشت بام  از نظر ضوابط شهرداری غیرمجاز هست. خیرسرشان، پدر و مادر فرید در سریال، هر دو وکیل بودند اما ظاهرا این را نمی دانستند!!!

زندگی در موتورخانه-حتی در اوج عشق!!!!- هم اصلا درست نیست. سالم و ایمن نیست.  یک زندگی مشترک توام با عشق، مینیممی از استانداردهای سلامت و ایمنی را باید داشته باشد. موتورخانه آلودگی های مختلف (صوتی و بو و....) دارد.  یعنی چه که با عشق زندگی کنید و به این شرایط قانع باشید!؟

سلامت و ایمنی مهم هستند.

 

به هر حال زندگی در موتور خانه، فانتزی احمقانه سریال های دهه هفتاد بود که گذشت. اما واقعیت تکان دهنده موجود آن هست که همین اکنون در خیلی از ادارات و کارخانجات و  کارگاه ها و البته در معادن، محل کار کارگران و تکنیسین ها و... در مکان های ناایمن هست.  حتی وقتی اتاق هایی ایمن و مناسب  موجود هست کارگران و تکنیسین ها را در اتاق هایی ناایمن با هوایی آلوده و شرایط نامناسب جای می دهند. اتاق خوب ها را  خالی نگه می دارند برای مهمان یا آدم مهم ها !!!

شما را به خدا- اگر در اداره ای، دانشگاهی، کارگاهی یا کارخانه ای حرفتان برو دارد نسبت به این مسایل بی تفاوت نباشید. همین انتقال کارگران به اتاق مناسب به دور از آلودگی صوتی و..... یعنی این که پدر یا مادر یک خانواده عمر سالم بیشتری خواهد داشت و در هنگام مراجعه به خانه کمتر با کودکان معصوم خود عصبی خواهد شد. این یعنی نسل آینده کمتر عقده ای خواهند بود.

 

 

 

پی نوشت: کلمه شهرستانی را وقتی من به کار می برم بار معنایی منفی ندارد. خودم هم شهرستانی هستم. اهل تبریزم. غرضم از تاکید بر شهرستانی بودن عروس این بود که در تهران کس و کاری نداشت. نمی توانست وقتی از رطوبت و گرمای «باغ کولر» ها به تنگ می آمد و حوصله خانواده شوهر را نداشت بپرد برود به خانه پدر و مادرش. چاره ای نداشت جز این که وضعیت همان آپارتمان را تحمل کند ودلش خوش باشد که سبز هست.

 

پی نوشت دوم: قدیمی ها شناور شدن  تفاله چای بر روی فنجان چای را نوید بخش آمدن مهمان می دانستند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]