پذیرش از دانشگاه های آن سوی آب ها- قسمت اول

+0 به یه ن

یکی از همراهان کانال مینجیق که اخیرا برای دوره دکتری از دانشگاهی در کانادا پذیرش گرفته از من خواسته بود که اگر نکته ای به ذهنم می رسه که برایش می تونه مفید باشه بنویسم. من هم تصمیم گرفتم که یک متن کلی بنویسم. شاید برخی بندهای آن به درد افراد مختلف بخوره.


تقریبا همه مورد توصیه های آکادمیک که به ذهنم رسید همان هایی هستند که در مورد شروع دوره دکتری در ایران هم صادق هست. علم یک مقوله جهانی است و در نتیجه  توصیه های مربوطه هم تفاوتی بین ایران و خارج ندارد. من به تدریج توصیه هایی در مورد شروع دوره دکتری چه در داخل و چه در خارج منتشر خواهم کرد. اما فعلا این چند نکته را داشته باشید:

۱) در کشورهای غربی هنجار و نُرم آن هست که استاد راهنما را به اسم کوچک صدا می کنند. استاد و دانشجو با هم به غذاخوری می روند و..... دانشجویان ایرانی معمولا با  این قبیل مشاهده ها به اشتباه گمان می کنند که هیچ هیرارشی ای بین استاد و دانشجو در خارج نیست. بعدش زیادی احساس راحتی می کنند! من بارها و بارها از استادان غربی شکایت شنیده ام که چرا دانشجوهای ایرانی این همه خودشان را لوس می کنند و.... به نظرم نتیجه همین سو تفاهم فرهنگی باشد.
از قدیم شنیده ایم که «تعارف» مال ایرانی ها (یا حداکثر «شرقی ها») است.  بارها شنیده ایم که غربی ها تعارف ندارند.  این تصور هم درست نیست. اتفاقا در جوامع غربی هم تعارف زیاد هست. منتهی سبک تعارفشان یک مقدار فرق دارند.
مثلا همان غذاخوری رفتن استاد و دانشجو با هم را در نظر بگیرید. اگر خیال می کنید این موضوع خیلی نشانه صمیمیت و بی تعارفی است سخت در اشتباهید. تعارف قضیه در این هست که کی از سر میز بلند می شوید! تا استاد از سر میز بلند نشده اگر دانشجو بلند شود  بی ادبانه به نظر خواهد آمد. (مخصوصا در کشور آلمان خیلی روی این موضوع تاکید می کنند.) من این قضیه را از کل تعارفات ایرانی خسته کننده تر یافته ام. هزار تا کار دارید می خواهید برگردید انجام بدهید اما مجبورید سر میز بنشینید تا بقیه بلند شوند!  خفه کننده است!

در قضیه تعارفات و هیرارشی و..... اگر شک دارید که نرم وهنجار کشور میزبان چیست وجه محافظه کارانه را بگیرید تا کم کم نرم را یاد بگیرید. اگر در جهت محافظه کاری اشتباه کنید بهتر از آن هست که در جهت جسارت  اشتباه کنید و انگ «پررویی» بخورید.

۲)  چه در ایران و چه در خارج پذیرفته شده باشید، قبل از شروع دوره دکتری به مقالات استادتان نظری بیافکنید. اگر سئوال مربوطی به ذهنتان رسید که هوشمندانه و نکته سنجانه است با او از طریق ای-میل درمیان بگذارید. همان از ایشان بخواهید لیست مقالاتی که برای آمادگی نیاز دارید و نرم افزارهایی که باید بیاموزید به شما بنویسد تا شما خود را قبل از شروع دوره دکتری آماده کنید.

۳)  چه در ایران و چه در خارج پذیرفته شده باشید، زبان انگلیسی خود را بهبود بخشید. تلفظ هایتان را درست کنید. ما اغلب کلمات ساده و دم دستی را غلط می کنیم. خیال می کنیم که درست تلفظ می کنیم اما در واقع طوری تلفظ می کنیم که فقط ایرانی ها می فهمند. لیست برخی از این کلمات دم دستی از این قرارند:
, analysis, analyze, now, low, law, measure,daughter, 
بروید به سایت 
dictionary.com
و تلفظ صحیح آنها را یاد بگیرید. لیستی از این کلمات که خیلی هم استفاده می شوند در کاغذی بنویسید و روزی دو سه بار تلفظ آنها را تمرین کنید.
اگر th  را نتوانید تلفظ کنید خیلی عیبی ندارد. انگلیسی زبان ها عادت کرده اند که از خارجیان تلفظ غلط این حرف را بشنوند. در تلفظ غلط برخی کلمات  ما با مردم کشورهای لاتین مشترکیم. (مثل oscillation). اون اشتباه را انگلیسی زبان ها می فهمند.  اما برخی از کلمات هستند که فقط ما ایرانی ها غلط تلفظ می کنیم! اونها را درست یاد بگیرید چون اگر به سبک «ایرانی» تلفظ کنید کسی متوجه نخواهد شد!


۴) فرمول خوانی به انگلیسی را تمرین کنید.  این دو نوشته من مربوط به این موضوع هستند:

۵) در غذا خوری ها و.... گاهی صحبت غیر علمی هم می کنند. تا تسلط به فرهنگ شان پیدا نکرده اید شما شروع کننده بحث های غیر علمی نباشید. اگر کسی آمد و از شما سئوالی در مورد سیاست یا  مذهب پرسید با یک کلی گویی خیلی  شسته رفته که هیچ گونه انگی را در پی نداشته باشد (مثل این که امیدوارم همه بتوانند آزاد و در رفاه باشند) طفره بروید. بعید هست خود غربی ها بیایند و از این قبیل سئوال ها از شما بکنند اما از میان سایر مهاجران زیاد پیدا می شود. 
اگر در مورد مسایل فرهنگی و هنری و توریستی  ایران سئوال کنند با اشتیاق جواب دهید. هم برای خودتان خوب خواهد بود و هم برای آینده توریسم ایران ( در روزگارانی بهتر از این!)
برای این منظور به کلماتی نیاز خواهید داشت که من اینجا لیستی از آنها تهیه کرده ام:


۶) در جوامع علمی غربی حساسیت روی نژادپرستی و ضد زن بودن زیاد هست. اگر حرکتی در محکوم کردن فلان اظهارنظر ضد زن را شاهدید برنگردید بگویید این حرکت  (over reaction)هست. اگر مرد ایرانی باشید و چنین بگویید شما را می ذارند  در ردیف «شوهر بتی محمودی» و از شما متنفر می شوند. اگر زن ایرانی باشید و در خود ایران چنین اظهار نظری بکنید مردهای ایرانی برایتان نوشابه باز می کنند که خیلی «پخته» هستید. اما به عنوان زن ایرانی در خارج چنین اظهار نظری نکنید و الا شما را به صورت برده ای خواهند دید  که  نه تنها تن به بردگی داده  بلکه چنان ضعیف بوده که اجازه داده برده دارانش او را شست و شوی مغزی دهند تا جایی که برده داری را توجیه کند. در این صورت، خیلی شما را حقیر خواهند دانست.  اصلا لزومی ندارد  اظهار نظری نمایید! 
خیلی دم از آریایی بودن یا تفاوت از عرب بودن نزنید که برایتان این روزها در غرب (دست کم در دانشگاه هایش)  اعتبار و عزت نخواهد آورد.  خیلی مراقب باشید که انگ نژادپرستی یا ضد زن بودن به شما نخورد.


پی نوشت: یکی از اختلاقات فرهنگی که پیش می آید برخورد با افرادی هست که گرایش های جنسی  دیگرگونه دارند.  ظاهرا بعضی از ایرانی ها در خارج در این موارد اظهار نظر می کنند و خارجی ها را بر اساس آن چه قرائت رسمی از فرهنگ ایرانی در نظر گرفته می شود قضاوت می کنند.
باز هم می گویم. هیچ لزومی نداره ما حتما در مورد دیگران -اون هم در یک کشور دیگه که به زور راهمان داده اند و فرهنگش را هم درست و حسابی نمی شناسیم- اظهار نظر یا قضاوت کنیم. ما خیلی هنر کنیم باید مراقب خودمان باشیم. به خصوص در یک کشور خارجی که دشواری های خودش را داره.
در مورد دگرباشی جنسی من دانش اظهارنظر ندارم ولی این را هم می دانم که قرائت رسمی از فرهنگ ایرانی در این موضوع منطبق با واقعیت فرهنگی و تاریخی و حتی مذهبی ما نیست .  برخلاف قرائت رسمی این پدیده ابدا یک پدیده غربی نیست! شما ادبیات کلاسیک کشورمان را هم مطالعه کنید می بینید جا به جا اشاره به این قبیل مسایل شده است. عده ای می گویندآن اشارات در ادبیات کلاسیک به دگرباشی جنسی کنایه عرفانی هست. قبول! اما سئوال این هست که برای کنایه عرفانی چرا از ویروس کرونا وام نمی گرفته اند؟! چون ویروس کرونا را نمی شناختند اما  با اون موضوع- سالها قبل از تهاجم فرهنگی غرب-  به خوبی آشنا بوده اند.

اگر می خواهید کسی را قضاوت کنید یا در مورد تفاوت فرهنگی بین ما و آنها اظهار نظری بکنید دست کم تاریخ خودمان را ورای قرائت رسمی اندکی بهتر بشناسید.

توصیه می کنم این مصاحبه خانم دکتر فاطمه موسوی را گوش کنید.

https://www.aparat.com/v/u6nHd

 از دقیقه ۱۳ تا ۲۵ آن مربوط به این موضوع هست. خواهید دید که قرائت رسمی از فرهنگ اصیل ایرانی چه قدر با واقعیت های تاریخی در تضاد هست. 

 از دید عمیق تر اخلاقی دینی و مذهبی هم اگر بخواهید جوانب امر را بدانید به این مصاحبه با این عالم دینی  در مورد حقوق اقلیت های جنسی گوش فرا دهید.https://www.aparat.com/v/lPAj3

می خواستم  این قصه کوتاه کنم اما به یادآوردم که خود خواجه حافظ می فرماید:

شرح شکن زلف خم اندر خم جانان

کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

بار دل مجنون و خم طره لیلی

رخساره محمود و کف پای ایاز است


 


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]