ضربه نگرش ایرانشهری به آثار تاریخی

+0 به یه ن

طرز فکر ایرانشهری و باستانگرایی هزار ویک دردسر برای کشور به وجود آورد.   نمی خواهم بگویم این طرز فکر هیچ خیری نداشته است اما ضرری که به کشور زده است به مراتب بیشتر از خیر و برکت آن بوده است. نگرش ایرانشهری و باستانگرایی حتی ناخواسته باعث شده به آثار باستانی کشور ما ضربه بخورد. اولا با تاکید افراطی روی دوره هخامنشی مانع از آن شده که به آثار به جا مانده از دوره های پیشین یا پسین توجه کافی شود. ثانیا با بت ساختن از آثار به جا مانده از دوره هخامنشی مسلمانان متعصب را علیه این بناها تحریک کرده. اگر کشور ما گرفتار این ایدئولوژی نمی شد ما هم مثل ترکیه و یا کشورهای دیگه رویکرد متعادل و منطقی نسبت به آثار باستانی مان داشتیم. به جای اغراق در اهمیت شان یا سجده در برابرشان با شیوه های علمی ترمیم آثار باستانی آنها را حفظ می کردیم و با جذب توریست از محل آنها درآمدزایی و اشتغال آفرینی می کردیم.

متاسفانه ایدئولوژی باستانگرایی چنان قوی است که مخالفانش هم نادانسته در همان زمین آنها بازی می کنند. به طور مثال  مقابله و کل کل با ایرانشهری های باستانگرا وقت عمده ای از فعالان هویت طلب آذربایجان می گیرد . در این کل کل ها آنها هم گرفتار گذشته می شوند و از حال و آینده غافل می مانند. یکی از مسایل مهمی که الان باید جریان هویت طلب آذربایجان به آن بپردازد مسئله اشتغال فارغ التحصیلان رشته زبان و ادبیات ترکی است. بحثی در این زمینه و کوششی در این جهت نمی بینم. شاید باشد اما من خبر ندارم. اما درمقابل تا بخواهید دعوای بیهوده وفرسایشی ، سر فلان مقطع تاریخی یا اهمیت بهمان شاعر چند قرن پیش بین ایرانشهری ها و فعالان هویت طلب آذربایجان  درفضای مجازی در جریان هست. به موضوع اشتغال فارغ التحصیلان زبان و ادبیات ترکی خواهم باز هم خواهم پرداخت.

-------------

در سراسر ایران آثار تاریخی  ارزشمند متعددی از دوره های ماد، اشکانی، سلجوقی، ایلخانی، قرا قویونلو، آق قویونلو، افشار و قاجاریه به جا مانده است. از این آثار مراقبت کافی نمی شود. جریان هویت طلب تورکی در ایران به این آثارتوجه دارد. مستند سازانی که به این جریان فکری تعلق خاطر دارند در سراسر ایران می گردند و در مورد این آثار برنامه می سازند و در یوتیوب پخش می کنند. اگر ما روزی حکمرانی ای  داشته باشیم که به نظر مردم اهمیت دهد، به ساماندهی این آثار هم باید فکر کند. هزینه مرمت و... این آثار می تواند از طریق جذب گردشگر باز گردد.  شاید حتی بتوان ساماندهی را به بخش خصوصی سپرد.  مرمت و ساماندهی  این آثار تاریخی از جمله مطالبات مردمی است که به جریان هویت طلبی تعلق دارند.  حدود ۳۰درصد مردم ایران ترک هستند.  از این میان آنها از هر سه نفر دست کم یکی  به این جریان تعلق خاطر دارند. یعنی می توان روی یک جمعیت گردشگر ۱۰ میلیونی داخلی برای بازدید از این آثار حساب باز کرد. همان مستند سازان هم قبلا تبلیغات لازم را برای جذب توریست انجام داده اند. اگر حکمرانی کشور معقول شود از کشورهای مختلف توریست به ایران سرازیر می شود. توریست اروپایی و غربی بیشتر برای تماشای تخت جمشید می آید. اما گردشگر ترکیه ای، ترکمنستانی، یا آذربایجانی به این آثار گرایش بیشتر خواهد داشت. گردشگران از حوزه تمدنی خودمان سنت سوغاتی خریدن هم دارند (مثل خود ما). سود مالی گردشگری از آنها برای کشور به طور متوسط از سود مالی گردشگر اروپای شمالی بسی بیشتر هست. احتمالا یک گردشگر از باکو یا ترکیه، چندین برابر یک گردشگر هلندی خرج کند و ارز وارد کشور نماید.

اگر بخواهیم روی درآمد حاصل از گردشگری حساب کنیم باید به آثار تاریخی همه دوره ها عنایت داشته باشیم چرا که گردشگران سلایق متنوع دارند. به علاوه همان گردشگر که برای دیدن تخت جمشید  و نقش رستم می آید بعد از دیدن آنها شاید علاقه مند شود آثار دوره های دیگر راهم ببیند. تنوع در عرضه، کلید موفقیت در جذب گردشگر (یا هر بیزنس دیگری) است.  

البته عکس این مطلب را هم باید گفت.  وقتی مطالبه می کنیم که به آثار تاریخی دوره های مورد علاقه ما توجه شود نباید آنها را تقابل با آثار دوره هخامنشی یا ساسانی بگذاریم.  آثار تاریخی این سرزمین -همه با هم  و کنار هم – بهترمی توانند  توریست جذب کنند. توجه داشته باشید که سیاست ترکیه هم در قبال آثار تاریخی همین بوده. ترکیه از این جهت بسیار الگوی موفقی است. از ترکیه یاد بگیریم نه از ایرانشهری هایی که در حفظ و مرمت آثار تاریخی ای هم که در برابرش سجده می کنند هیچ توفیقی نداشته اند! حتی اگر هیچ تعلق خاطری به تخت جمشید نداریم   باز هم بدانیم که اگر توریسم ناشی از تخت جمشید رونق گیرد، امکان بیشتری دارد که -به عنوان مثال- برای مرمت آرامگاه ابش خاتون در شیراز بودجه ای به کنار گذاشته شود.

در مورد آرامگاه ابش خاتون:

https://www.instagram.com/tabriz_bests/reel/DRC-hllDYdB


----------


در اطراف ازمیر ترکیه آثار باستانی به جا مانده از دوران یونان باستان فراوانند.  من وقتی بچه بودم به همراه مادرم زیاد ازمیر می رفتم. دایی ام اونجا دانشجو بود. دوست دایی ام – که مردی جاافتاده و متاهل بود-  ما را به همراه خانواده اش برای گشت و گذار به اغلب آنها برده بود. او و خانواده اش با علاقه به منظور تفریح از این اماکن دیدن می کردند. قصدشان تنها تفریح بود. دنبال این نبودند که بگویند اجداد ما این بناها را ساخته اند پس ما کارمان خیلی درسته! برای آنها این بناها کارکرد هویتی غلیظ از نوعی که تخت جمشید و پاسارگاد برای ایرانشهری ها دارد نداشت. فقط جایی بود برای گشت و گذار و تفریح. رویکرد دولت هم به این بناها جذب درآمد توریستی بود. در اون سالها، برای مردم محل کم کم داشت جا می افتاد که رونق اقتصادی منطقه، در گرو آن هست که این بناها ترمیم شوند و خوب نگهداری گردند تا  توریست بیاید و خرج کند. در نتیجه نه عداوتی با این بناها داشتند و نه جلویشان سجده می کردند. چون قضیه پرستش و سجده و...... در کار نبود مذهبیون  موضع غلیظی علیه آن بناها نمی گرفتند. اما خانواده دوست دایی ام نسبت به آثار تاریخی دوره عثمانی حس تعلق  هویتی داشتند و آنها را از آن اجداد خود می دانستند. البته باز ما را با این حس تعلق شان خفه نمی کردند! خیلی بیخودی پز نمی دادند. خودشان این حس را داشتند. 

در سال ۲۰۱۹  من و همسرم از طرف یونسکو برای تدریس دوره تحصیلات تکمیلی به رواندا رفتیم. جایتان خالی به پارک وحش معروف آن هم رفتیم. از جمله مطالبی که تورلیدر سخت کوش و بسیار علاقه مند ما می گفت آن بود که چه طور مسئولان پارک وحش مردم محلی را مجاب کرده اند که حفظ و نگهداری این پارک وحش به لحاظ اقتصادی  و معیشتی به نفع آنهاست. مثلا چه طور به  زنبورداری کمک می کند.به این ترتیب مردم محلی نه تنها شکار حیوانات حفاظت شده را کنار گذاشته بودند بلکه خود با شکارچیان مقابله می کردند.

ما هم باید نسبت به آثار تاریخی و آثار طبیعی مان که قابلیت جذب توریست دارند به همین ترتیب عمل کنیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]