آیا خارجی ها تعارف نمی كنند؟

+0 به یه ن

یكی از باورهایی كه اغلب ایرانیان در مورد خارجی ها دارند آن است كه خارجی ها اهل تعارف نیستند و حرفشان را سرراست می زنند.
این باور از كجا آمده؟! احتمالا آن اول ها كه برخی از ایرانی ها انگلیسی یا فرانسه یاد گرفته بودند تعارفات متدوال ایرانی را تحت اللفظی به فرانسه یا انگلیسی ترجمه می كردند و چیز مسخره ای از آب در می آمد! مثلا "قربان شما" یا "چاكر شما" را همین طوری ترجمه می كردند و خارجی ها هم با چشمان گرد به آنها نگاه می كردند.
فیلم "بانوی اردیبهشت" خانم رخشان بنی اعتماد را دیده اید؟ جزو نادر فیلم های فارسی كه برخی از قهرمانان آن زنان ترك هستند. فیلمی بود كه در ایران بسیار پسندیده شد. اما نقدهای اروپایی ها و آمریكایی ها را كه میخواندید می دید آنها نپسندیده اند.  علتش هم زیرنویس های انگلیسی فیلم بود.
یك جا مادر به پسرش كه مدت ها از هم دور بودند می گوید "قربان قد وبالایت بشوم." در زیر نویس ترجمه كرده
"May I sacrifice myself for your physique"
باور كنید همین جوری ترجمه كرده بودند. این ترجمه در قالب فرهنگ متاخر غربی خیلی ناجور هست. نزدیك به 50 سال گفته اند یك مادر باید بین نیازهای مختلفش تعادل برقرار كند (خانم شهلا لاهیجی هم در فیلم همین را گفت) تا به نیازهای خودش و فرزندش برسد. آن جمله خیلی ناجور به نظر می رسد.

برعكس آن چه كه می گویند در غرب در پرده سخن گفتن و پیچاندن جملات خیلی بیشتر از ایران  متداول هست. خیلی بیشتر. اما به سبك خودشان. انگلیسی ها هم از همه بیشتر حرفشان را در لفافه می پیچانند.

جالبه كه حدود صد سالی هست از یك طرف به این باور دایی جان ناپلئونی رسیده ایم كه همیشه "كار كار انگلیسی هاست" و از طرف دیگر در نهایت ساده انگاری می پنداریم غربی ها اون قدر صادق هستند  كه همه حرفشان رو هست.

اگر ناگزیر باشیم یا آنها تعامل كنیم ظرافت های فرهنگی شان را هم باید بیاموزیم.
در سال های اخیر خیل دانشجویان ایرانی به خارج رفته اند و اكنون درصدی میل به بازگشت دارند. پیش می آید كه مجبور شویم توصیه نامه های خارجی ها را در مورد این جوانان كه قصد بازگشت دارند بخوانیم. در توصیه نامه منفی نخواهند نوشت. اما اگر دانشجوی مورد نظر ضعفی دارد در لفافه بیان خواهند داشت. راستش من این نتیجه رسیدم در برخی توصیه نامه ها نگرش نیمچه-استعماری خود را آشكار می كنند. لب حرفشان این هست:" این دانشجو كه آمد من آن قدر سرم گرم كارهای مهمتر بود كه به این طفلكی زیاد نرسیدم. او هم با این كه بااستعداد هست اما استعدادش هدر رفت. كلی هم درگیر كارهای ویزا و اینها شد و از كار علمی اش باز ماند. در اون حدی نیست كه ما ها بخواهیم استخدامش كنیم. اما بیخیال! درسته در حد ما نیست اما از سر شما جهان سومی ها هم بالاتر هست. پسر/دختر خوبیه. استخدامش كنید." البته این جوری نمی گویند در چنان جمله بندی های زیبایی بسته بندی اش می كنند كه فرد نا آشنا و ساده ای كه خیال می كند غربی ها همیشه راستش را می گویند و تعارف الكی كار ما شرقی هاست و بس خیال می كنه كه اون آدم فرشته هست كه این توصیه نامه را نگاشته.

نه فرشته اند نه دیو دو سر. با فحش دادن و شعار "مرگ بر" سردادن هم چیزی درست نمی شه. باید زبان و فرهنگشان را بهتر بشناسیم تا نتوانند سرمان كلاه بذارند و بتوانیم از تعامل با آنها سود ببریم. مثلا در بین همین دانشجویان ایرانی مقیم خارج  كه قصد بازگشت دارند درهای گرانبهایی هم هستند كه  عقل حكم می كند زودتر  تا در خارج استخدام نشده اند آنها را رو هوا بقاپیم. باید یاد بگیریم توصیه نامه ای كه چنین فردی را معرفی می كند از توصیه نامه ای كه افراد متوسط رو به پایین را معرفی می كن تمییز دهیم




اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]