مطلب زیر را از تابناك برداشته ام:
تعداد
زیاد دكترا مملكت را نجات نمیدهد، بلكه وجود دكترای با كیفیت است كه نجات
دهنده ماست»؛ این باور دكتر گلشنی است؛ از جمله چهرههای ماندگار كشورمان
در فیزیك كه استاد دانشگاه صنعتی شریف و از جمله صاحب نظران و اساتید
سرشناس «فلسفه علم» در جهان به شمار میآید. حضور وی در «نشست توسعه علمی
مطلوب در جامعه اسلامی» فرصتی دست داد تا با دیدگاههای وی در این باره
آشنا شویم.
به گزارش «تابناك»، دكتر گلشنی، رئیس گروه «فلسفه علم»
دانشگاه صنعتی شریف، نخست با طرح این پرسش كه چه عواملی باعث پیشرفت علم در
جوامع اسلامی و سپس افول آن شد، در پاسخ به شش عامل اشاره كرد:
نخست و مهمترین عامل،
تشویق قرآن به مطالعه طبیعت است كه در آیات گوناگون، هم به بعد نظری و هم
به بعد تجربی آن اشاره شده است و عالمان مسلمان با این نگاه، مطالعه طبیعت
را عبادت میدانستند.
دوم، تشویق
قرآن و سنت به یادگیری علم از هر جای ممكن است و مشخص است در حدیث معروف
«اطلب العلم ولو بالصین» یادگیری الهیات در چین نیست، بلكه منظور هر نوع
علمی است.
سوم، حاكمیت روح تسامح بود و عالمان مسلمان برای یادگیری علم، با تواضع و خوشرفتاری حتی شاگرد مسیحیان و صابئیان میشدند.
چهارم، پرهیز
از تقلید كوركورانه بود. همان گونه كه ابن سینا میگوید كسی كه بدون دلیل
چیزی را بپذیرد، از فطرت انسانی دور شده است. عالمان ما علاوه بر مطالعه
آثار گذشتگان قدرت خلاقه و نقاده هم داشتند، آنچنان كه میبینیم ابن هیثم
كتاب الشكوك علی بطلمیوس و رازی كتاب الشكوك علی جالینوس را مینگارند.
متأسفانه اكنون در محیط ما این جو حاكم نیست و عینا ترجمه و تقلید و
حاشیهنویسی بر كارهای غربی صورت میگیرد.
پنجم، سختكوشی در كسب معرفت بود و عالمان مسلمان برای یافتن یك كتاب یا دیدار با یك عالم زحمات و مشقات زیادی را متحمل میشدند.
ششم،
جامعنگری و كلنگری حاكم بر تمدن اسلامی، آخرین نكته است؛ در آن زمان
علوم دینی از علوم طبیعی جدا نبود و یك روح حاكم بود، كار علمی را به روش
علمی انجام میدادند و با یك دید وسیع به كلیت قضایا نگاه میكردند.
عضو
شورای عالی انقلاب فرهنگی و فرهنگستان علوم با ذكر اینكه بیان این عوامل
به معنای آوردن طبیعیات آن زمان نیست ولی باید آن روحیات را داشته باشیم،
در پاسخ به این پرسش كه چرا علم در جهان اسلام به انحطاط گرایید، گفت:
دلایل بسیاری همچون جنگهای صلیبی، پیدایش تصوف و پارهپاره شدن جهان اسلام
برای این سؤال ذكر شده، اما به باور من، دلیل اصلی این ماجرا، حاكم شدن
مكتب كلامی ضد عقل اشاعره بود كه حمایت شدید خلفای عباسی را همراه داشت كه
تداوم و حفظ حكومت خود را در آن میدیدند. نحوه نگرش غزالی و ابن خلدون و
امثال آنها كه علوم طبیعی را آغشته به خطا و برای دین مضر میدانستند، از
عوامل این كنار گذاشتن بود.
وی افزود: تا دوران مدرن همین وضعیت
ادامه داشت و در این مدت، امثال خواجه نصیر كه به علم توجه داشتند از
مفردات بودند؛ اما در قرن نوزدهم شكست ایران از روسیه، استعمار هند توسط
انگلستان و اشغال مصر به دست فرانسویان، جهان اسلامی را واداشت تا به علم
جدید روی بیاورد، ولی متأسفانه قشر علم را گرفتند و تا دوران ما همین سنت
سطحینگری و مشق نویسی حاكم مانده و معنای پیشرفت علم به كلی مبهم است. در
حالی كه در غرب، علم همواره دو خاصیت پیشروندگی در مرزها و تأمین نیازهای
زندگی را داشته است. ملاك رشد علم در عصر ما پیمانههای ناقصی مانند تعداد
مقالات است؛ اما این مقالات چه نیازی از ما را رفع كرده است؟
برندهٔ دو جایزه كتاب سال جمهوری اسلامی ایران، گفت: چند سال پیش در همین
كشور به كسانی كه بیشترین مقاله را در یك رشته داشتند امتیازاتی دادند؛
مقالاتی كه تنها ۲۰ درصد ارجاعات خارجی داشتند و تنها ۲۱ درصد آنها در
مجلات سطح بالاتر ISI بود؛ علم ما باید به رفع نیازهای ما بیاید، ولی
متأسفانه می بینیم در رشتههایی كه بیشترین مقالات را داریم بیشترین واردات
را هم داریم. با این پیمانههای رشد علمی نیاز كشور برطرف نمیشود. استاد
دانشگاهی كه بنا به تشخیص خود در حوزه اختراعات یا چاپ كتاب وارد شده است،
چرا باید به دلیل نداشتن مقالات، در گرفتن ارتقا با مشكل روبه رو شود؟ ای
كاش مسئولین اینجا حاضر و پاسخگو بودند.
وی افزود: بعد دیگر قضیه،
مسأله نوآوری است. قوانین و چهارچوبهای موجود اجازه خلاقیت را نمیدهند.
مثلا دانشجوی دكترایی كه روی پروژه مهمی كار میكند و نیاز به زمان دارد،
موظف است در مدتی محدود كار خود را تمام كند وگرنه جریمه میشود. باید
اولویتهای ما مشخص باشد و اینقدر تابع مد نباشیم. زمانی بیوتكنولوژی و
زمانی نانوتكنولوژی باب میشود. با این شرایط حتی با چاپ صد هزار مقاله هم
به جایی نمیرسیم. با علم نمیشود بازی كرد و باید حساب و كتاب در كار
باشد.
دكتر گلشنی سپس به مسأله حس تعهد به كشور اشاره كردند و
گفتند احساس حقارت در كشور ما به شدت رواج دارد. سایت دانشگاه ما در روزی
كه یك برنده نوبل از دانشگاه بازدید كرد و چند كتاب را هم هدیه داد تیتر
میزند: «بزرگترین روز دانشگاه» در حالی كه بزرگترین روز دانشگاه روزی
است كه افراد دانشگاه كاری كنند كه شأن دانشگاه بالاتر برود.
با
این سخنان و یادآوری دوباره بازگشت به بینشی كه در زمان اعتلای تمدن اسلامی
حاكم بود، دكتر گلشنی كارهای مورد نیاز برای پیشرفت و تغییر وضع كنونی را
این گونه برشمرد:
۱. مشاركت دادن نخبگان:
متأسفانه توجه به نخبگان هم بد فهمیده میشود. توجه به معنای تجملات نیست
بلكه كافی است امكانات تحقیق در اختیار آنها گذاشته شود و برای علم از هیچ
خرجی دریغ نشود.
۲. اولویت دادن به رفع نیازهای داخلی
۳. ترویج روحیه نقادی و نقدپذیری: جامعه
دانشگاهی همانند مقامات اكثرا نقد پذیر نیستند و نقدی هم كه میشود از ادب
اسلامی دور است. تا وقتی نقد نباشد، علم به هیچ وجه پیشرفت نمیكند. من به
شدت با ایجاد كرسیهای آزاداندیشی مخالف بودم زیرا تا محیط نقدپذیر نشود و
مردم ادب نقد را نیاموزند این جلسات سودی ندارند.
۴. توجه ویژه به كیفیت:
كیفیت مسألهای است كه از اول انقلاب به كلی فراموش شده است. كفش ایرانی
كه تولید میشود با مارك خارجی ارائه میشود، چون كیفیت در مورد محصولات
داخلی فراموش شده و هویت خود را از دست دادهایم. جامعه دانشگاهی نباید
نسبت به این بیكیفیتی ساكت باشد. به مقامات و رهبری نامه اعتراضآمیز
بنویسید، كاری كه من بارها انجام دادهام؛ تعداد زیاد دكترا مملكت را نجات
نمیدهد بلكه وجود دكترای باكیفیت است كه نجات دهنده ماست. حداقل
دانشگاههای درجه یك از گرفتن دانشجوی پولی معاف باشند. واقعا نتیجه این
پردیسها چه بوده است، جز اینكه وقت استاد برجسته صرف دانشجوهای سطح پایین
بشود؟
۵. توجه خاص به دیدگاه های كارشناسان و متخصصان: به
ندرت اهل علم مورد مشورت قرار میگیرند و وزارت علوم به صورت بخشنامهای و
یكطرفه تصمیم میگیرد و بخشنامه میكند و به همین دلیل تصمیمات ناقص و تك
بعدی هستند. لازمه این كار این است كه ابتدا آدمشناسی صورت بگیرد و افراد
برتر هر حوزه مشخص شوند و از آنها استفاده شود.
۶. حاكم كردن شایسته سالاری:
باید رئیس دانشگاه از متوسط دانشگاه بالاتر باشد تا دانشگاهیان برای او
شأن قائل باشند. یكی از دكتراهایی كه معاون وزیر هم بود در مراسم معرفی یك
كتاب تفاوت سلیس به معنای روان را با سیلیس ـ كه نوعی فلز است ـ تشخیص
نمیداد! با این افراد به جایی نمیرسیم.
۷. حاكم كردن كلنگری و وسعت دید در علم و فناوری:
در كشور ما متخصصان باریكبین بار میآیند و به قول هایزنبرگ، جهان را با
عینك خودشان میبینند. در دانشگاه MIT وقتی دیدند فارغالتحصیلان موفق
نیستند، علوم انسانی را وارد مهندسی كردند تا بینش دانشجویان را وسیع كنند،
چرا كه علم برای خلأ نیست، بلكه برای جامعه انسانی است.
این استاد
دانشگاه با عمومی ذكر كردن حنبههای نامبرده، نكات منحصر به فرد جامعه
ایرانی را این گونه بیان كرد: در جامعه ما چند ویژگی برای علم ذكر شده كه
باید به آنها توجه داشت. بر مبنای قرآن، باید از علم برای بهرهگیری از
امكانات طبیعت در جهت مشروع و ابداع علم مفید استفاده كنیم. علم مفید هر
علمی است كه كیان جامعه اسلامی برای اعتلای خویش به آن وابسته است. نكتهای
كه غرب به طور كلی از آن غفلت كرده، این است كه علم باید در پی سعادت بشر
باشد. اما میبینیم كه در غرب علم در دست قدرتمندان افتاده و به جای رفع
مشكلات هزاران نیازمند به اغنیا و مسائل نظامی توجه میشود، به شكلی كه در
انگلیس ۳۰درصد و در آمریكا ۵۰ درصد بودجه تحقیقات صرف امور نظامی میشود؛
این روند در راستای سعادت بشر نیست. دانشمندان و جامعه علمی ما باید حساس
باشند و علاوه بر تلاش برای رسیدن به سطح بالای علم، دغدغه انسانیت را نیز
داشته باشند، وگرنه ما نیز مثل آنها آینده خوبی نخواهیم داشت.
عضو
فرهنگستان علوم افزود: بزرگترین نقطه ضعف ما در زمان حال فرهنگ حاكم است
كه نه غربی است و نه اسلامی، زیرا اگر اسلامی بود، باید دغدغه اعتلای یك
جامعه اسلامی را میداشتیم و اگر غربی بود، باید نظم و كیفیت و اولویت سنجی
و شایسته سالاری حكمفرما بود. رشد سیاست و اقتصاد شرط لازم برای پیشرفت
علم هستند اما پیش از اینها ما نیازمند اصلاح فرهنگ و اخلاق خود هستیم و
این امر نیازمند حركتی جهادگونه از جامعه علمی كشور و عزمی قوی در مسئولان
است.
دكتر گلشنی در پاسخ به اینكه تحول فرهنگی از كجا میشود، گفت:
از دبیرستان و دانشگاه اما این تحول تزریقی صورت نمیگیرد و باید بسیار
لطیف و دقیق با قضیه برخورد كرد. استدلال و جاذبه داشتن دو عامل مهم در این
امر برای تغییر فرهنگ ما و حاكمیت بینش اسلامی هستند.
پی نوشت مینجیق:
سیلیس همان SiO_2قسمت عمده ی ماسه هست.
منتظر خواندن نظرات شما در مورد بیانات استاد گلشنی هستم. علت این كه به دادن لینك اكتفا نمی كنم و متن را اینجا منتشر می كنم آن هست كه بحث شكل گیرد. ببینید! اگر می خواهید نقد كنید من استقبال می كنم اما به شرط آن كه همین بیانات را نقد كرده باشید. همه ی پیش فرض ها و پیش داوری ها را كه در مورددكتر گلشنی در ذهن دارید كنار بگذارید و همین مطلب ایشان را نقد كنید یا مطلبی در ادامه آن بیافزایید. می خواهم تمرین كنیم كه به دور از بت سازی ها و ارادت ها و نیز به دور از اهریمن سازی هاو دشمن تراشی ها بتوانیم نظرات شخصی را كه عمری در جهتی تلاش كرده بخوانیم و تحلیل نماییم. تمرین كنیم كه در فضایی به دور از تشنج و هیجانات كاذب بحث و نقد كنیم. تمرین كنیم كه نظرمان را با جمله بندی های واضح و صریح اما مودبانه و به دور از گوشه و كنایه و تخریب شخصیت بیان كنیم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل