مصدقی ها و دهه هفتادی و هشتادی ها

+0 به یه ن

اینجا می خواهم یک مقدار از مصدقی ها (طرفداران مصدق) انتقاد کنم. قبل از این که مخالفان علیه مصدقی ها بُل بگیرند تاکید می کنم با وجود همه این نقدها باز مصدقی ها سروگردنی از بقیه گروه ها و نحله های فکری آبرومندتر هستند. 

ایرادی که می خواهم بگیرم این هست که خیلی با روح زمانه جلو نیامده اند، اتحاد لازم بین خود  ندارند و نتوانسته اند با نسل جدید (متولدین دهه هفتاد و هشتاد) ارتباط برقرار کنند.
مصدقی ها خیلی خوب توانسته بودند با ما دهه پنجاهی ها و نیز دهه شصتی ها ارتباط برقرار کنند. عزت و احترام مصدق بین همنسلان من هیچ کم از عزت و احترامش میان نسل های گذشته نبوده است. ولی بین دهه هشتادی ها چندان زیاد  مصدقی ندیده ام. چرا؟! یک دلیل ساده اش این هست که رسانه های خوش آب و رنگی مانند شبکه من و تو  را ندارند. البته به خاطر ملی و غیروابسته  بودن و عزت نفس و.... نرفته اند بودجه ای آن چنانی از دول دیگر یا حتی از بینندگان بگیرند و از این کانال ها بزنند. در نتیجه طبیعتا بین  عوامی که به قول معروف «عقلشان به چشم شان هست» مقبولیتی قابل مقایسه با پادشاهی خواهان ندارند. ولی مصدقی ها بدون داشتن ابزاری چون رسانه های خوش آب و رنگ باز هم توانسته بودند بین همنسلان من مقبول باشند. سئوال این هست که چرا نتوانسته اند قشر فهیم تر و عمیق تر دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها را به خود جذب کنند؟
قبلا هم گفته ام بین دهه هفتاد و هشتادی ها افراد عمیق و باسواد کم نیستند. هرکسی می گه این نسل جدید ازدم سطحی و قشری هستند بیخود می گه.  
منتهی نسل جدید در بند این که تظاهر به دانایی بکنه و ادای فرهیختگی در بیاره نیست.
علت این که دهه هفتاد و هشتادی ها چندان جذب راه مصدق نشده اند به خاطر این هست که شعار های کلیدی مصدق که جنبه اجتماعی داشت  (نظیر «هموطن جنس ایرانی بخر») در فضای امروز معنای دیگری می یابد.
مصدق بیگانه ستیز و غرب ستیز نبود. اگر با استعمار غرب در افتاد برای حقوق ملت ایران بود نه از سر ستیزه با غرب یا مدرنیته. سیاست خودکفایی هم که او و همراهانش ترویج می کرد-تا جایی که من می فهمم- یک سیاست مقطعی بود که از نیازها و شرایط وقت سرچشمه گرفته بود. اگر این شعار را می داد در زندگی اش هم عمل می کرد. ریاکارانه نبود. خودش هم لباس از پارچه ایرانی تهیه می کرد و چای ایرانی می نوشید. قرار هم نبود که برای همیشه و دهه ها دور کشور دیوار بکشد و از اقتصاد آزاد محروم کند. آن سیاستی مقطعی برای گذر از بحران بود.
در چند دهه اخیر، عده ای سودجو شعارهای ملی مصدقی ها را  مصادره کرده اند و  درهای کشور را به اقتصاد باز بسته اند و از مردم می خواهند که کالای بی کیفیت داخلی را به قیمت چندین برابر خریداری کنند.  همین قبیل مصادره ها باعث شده مصدق و مصدقی ها از چشم نسل جدید بیافتند.
اگر مصدق می خواست نفت را ملی کند سر لج و لجبازی با انگلیسی ها نبود. گمان نمی کرد اگر نفت ملی شود قدرت او تثبیت می گردد. اصرار او و درافتادن او با انگلیسی برای نفت  نه برای سود شخصی بود نه از سر غرب ستیزی. می خواست پول نفت به جیب ملت ایران سرازیر شود تا بشود آموزش رایگان عمومی دایر کرد و سطح بهداشت عمومی را بالا برد و.....مردم هم این را می فهمیدند و همراهی می کردند. الان سیاست هایی که روز به روز مردم را فقیرتر می کند از سر لج و لجبازی پیش می برند و زمانی که شعارهای خودشان همراهی مردمی برنمی انگیزد از آبرو و آرمان های مصدق خرج می کنند که او نیز استقامت کرد. ولی آن استقامت برای غنی تر مردم کجا و این لجبازی  بانتیجه  «لُنگ پوش» کردن مردم کجا!؟
اون قدر در چند دهه اخیر  از مصدق برای لجبازی هاو سودجویی های خود خرج کرده اند که دیگه جذابیت شعارهای مصدق برای نسل جدید از بین رفته است.
از سوی دیگر مصدقی های امروز نتوانسته اند جنبه هایی از راه مصدق را که به درد این روزگار می خورد به نسل جدید بشناسانند. مصدق متعلق به دوره انتهایی استعمارکلاسیک بود و در اتمام آن هم سهمی داشت. اما آن دوره گذشته و تاکید بر آن قسمت از راهش برای نسل جدید جذابیتی ندارد. به درد امروز نمی خورد. متد های استعمار ستیزی آن روز مصدق در جهان امروز خودزنی است (هرچند برای زمان خودش درست و پیشرو بود.) دوران استعمار کلاسیک گذشته و به دنبال آن، دوره آن نوع استعمارستیزی گذشته. کسانی امروز آن متدها را بر می گیرند که نه با استعمار که بلکه با مدرنیته و برخی  جنبه های مثبت فرهنگ غربی سر ستیزه دارند.

علاوه بر استعمار ستیزی، اصرار مصدق برای آزاد گذاشتن صدای مخالف، آزادی مطبوعات، فساد ناپذیری، شایسته سالاری، احترام به حقوق اقلیت ها و پاسداشت آن ولو به قیمت هزینه دادن  و ده ها نکته ریز و درشت دیگر هم مشخصه بارز راه و  مرام مصدق بود. اگر اینها را برای جوانان امروزی بتوانید تشریح کنید در بین دهه هفتادی و هشتادی ها بیش از قدیمی تر ها مصدقی خواهید یافت.  چنین پیوندی بین مصدقی های نسل های مختلف نیروی اجتماعی عظیمی را می تواند سامان دهد که می تواند آینده ای بهتر بسازد.

پی نوشت: امروز ۷۰ امین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد هست و تیترهای خبرهای سایت بی بی سی فارسی از این قرارند:
۱) چرا X قوی ترین حرف زبان انگلیسی است؟
۲) انتقاد از بزرگ کردن بینی بردلی کوپر در نقش برنستاین
۳) پناهنده ای که در تاجیکستان طراح لباس شد
۴) کشیش ها ی کلیسای کلن المان از کامپیوترها برای دیدن فیلم «...» استفاده می کردند.
۵) سام اضغری تایید کرد که ازدواج او و بریتنی اسپیرز به پایان رسیده است.
۶) جنجال بازگشت سلبریتی ها به تلویزیون ایران.
صد البته در مورد مسئله بی اهمیت ۷۰ امین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد بی بی سی مطلبی تا این لحظه در صفحه اول خود ندارد.
انگار ما مردم در فضای مجازی بیخودی شلوغش کردیم. بهتره به این مسایل مهم بپردازیم ببینیم  اصغری چرا طلاق می خواد.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]