در سال تحصیلی آینده از علم و دانشجو در دانشگاه ها وموسسات علمی به درایت محافظت کنیم

+0 به یه ن

به دلیل تورم افسار گسیخته و قیمت بالای اجاره خانه و ده ها دلیل دیگر سطح نارضایتی عمومی بالاست. احتمالا در سال تحصیلی آینده اعتراضات دانشجویی فراوان خواهد بود. دانشجویان باید با چشم باز در مورد این که خود چه کنند تصمیم بگیرند. دو موضوع را می خواهم بنویسم و تصریح کنم تا دانشجویان -به خصوص دانشجویان زبده که علی الاصول پتانسیل درخشش علمی و حرفه ای لازم را برای ساختن ایران آینده دارند- کمتر ضربه ببینند:


۱) به جماعت  استادان پیشکسوت -همان هایی که برای خودشان بین دانشجوها بروبیایی دارند و مرتب هم برایشان گرامیداشت گرفته می شود- اعتماد نکنید. با طناب آنها به ته چاه نروید. شاید در جمع شما حرف های دانشجو پسند بزنند اما حفظ موقعیت خودشان از جان و سرنوشت تمام دانشجویان برای آنها بیشتر اهمیت دارد.  برای حفظ این موقعیت از آدم فروشی هم ابایی ندارند. در جلساتشان با مسئولان آنها را دیده ام. باور کنید کیفیت یک ناهار بعد از جلسه برای آنها بسی بیشتر اهمیت دارد تا کل مطالبات مورد نظر دانشجویان. سر این موضوع بیشتر در جلسات چانه می زنند.
در ضمن سقف مطالبات سیاسی-اجتماعی شان در حد سال ۸۸ باقی مانده. سقف مطالبه شان در صورت مذهبی بودن پخش ربنای شجریان در هنگام افطار هست. اگر هم مذهبی نباشند مطالبه شان این هست که منشی شان به خارج فرستاده شود. این مطالبه برایشان فراهم شود جان و سرنوشت صد تا دانشجو دیگه برایشان مهم نیست. با طناب اینها ته چاه نروید.
شاید طوماری هم به نفع دانشجویان امضا کنند اما اون ور می روند در جلسات خصوصی با مسئولان نقش گربه ملوس خانگی که گاه پنجول می کشد بازی می کنند و بقا و موقعیت خود را تضمین می نمایند.
 این وسط دانشجویانی که به آنها اعتماد کرده اند له می شوند.
فکر کنم حس و حال مسئولان در برابر ادعاهای معترضانه این قبیل استادان پیشکسوت حس و حال گربه داران هست وقتی گربه پنجول می کشد. هیچ گربه داری به خاطر پنجول کشیدن گربه اش را رها نمی کند.
«دلبر بیخشم و کین، گلبن بیرنگ و بوست. دلکش پروانه نیست، شمع نیفروخته!»

۲-  اگر نمی خواهید در اعتراضات شرکت کنید چون فکر می کنید دانشگاه جای درس است نه اعتراض، با کسی وارد بحث نشوید. یواشکی جیم شوید و بروید در جایی آرام به درس و مشق خود برسید. اگه بخواهید با همکلاسی ها وارد بحث بشوید  قطعا چنان وقت و اعصابتان خرد می شود که نمی توانید به درس و مشق تان برسید.

۳) اگر در جریان اعتراضات، دانشگاه خرد شود و از دانش در آن اثری نماند آن چه از پس اعتراضات برخواهد آمد قطعا ده ها مرتبه از همینی هم که هست بدتر خواهد بود. یک عده بیسواد -حتی بیسوادتر از متوسط فعلی ها- فردا همه کاره خواهند شد و جا را بر باسوادها تنگ تر خواهند ساخت. بنابراین باید بکوشیم که چراغ علم در سال تحصیلی آینده در کشور کم سو نگردد. 
نتیجه اعتراضات وقتی خوشایند خواهد بود که دست آخر علم جای خرافات و شبه علم را بگیرد نه آن که این کورسوی علم در دانشگاه هم خاموش شود.

(شاید برخی  عبارت «حتی بیسوادتر از متوسط فعلی ها» مرا مسخره کنند که مگر بیسوادتر از فلانی هم می شود!؟ به خصوص ایرانیان مقیم خارج که شناخت شان از نحوه اداره کشور در حال حاضر از تبلیغات هجو آلود اپوزیسیون هست این حرف را سوژه مسخره کردن قرار خواهند داد. پاسخ این هست که به نکته «متوسط» توجه نکردید. شاید بیسوادتر از فلان شخصیت و بهمان شخصیت که فارسی یا انگلیسی حرف زدنش سوژه هجو می گردد پیدا نشود. اما مملکت را که همین چند نفر نمی چرخانند. در بین مدیران رده میانی و  مشاوران ومعاونت های وزراتخانه و..... هم اکنون هم افراد باسواد بسیارند. همین ها هستند که با وجود همه مشکلات  نذاشته اند که کشور کامل نابود شود.  خیلی هم باسوادند. در زمان قاجار هم این چنین قشری بودند. در زمان پهلوی هم بودند. الان هم هستند. در واقع قدمت آنها به قدمت دیوانسالاری در ایران هست که به قبل از هخامنشی بر می گردد. اینان هستند که ایران را ایران نگاه داشته اند. بزرگترین خطا در سال ۵۷ این بود که به بدنه دیوانسالاری ضربه ها وارد شد. بسیاری از این دیوانسالاران قابل و شایسته یا اعدام شدند یا خانه نشین و یا از کشور فراری. بسیاری از پروژه ها را انقلابیون ۵۷ به اسم طاغوتی خراب کردند حال آن که حاصل رایزنی همین قشر باسواد و فرهیخته مدیران میانی بود. دهه ها طول کشید که تازه فهمیدند که پروژه چه حکمتی داشته.
وقتی این مدیران و مشاوران رده میانی را در نظر بگیریم سطح سواد متوسط در حال حاضر در ایران کم نیست. دست کم در حد هجویات  نیست. نگرانی من این هست که تحولات باعث شود که سطح متوسط سواد هم افت پیدا کند. همچنان که در سال ۵۷ افت پیدا کرد.

۴)
در کلاس ما  در دانشکده فیزیک صنعتی شریف کسانی بودند که دروس پایه را با مشروطی و ... پاس کردند. بعدش پذیرش گرفتند رفتند خارج و در یک گروه تحقیقاتی بُر خوردند و در یک زمینه خیلی خیلی باریک رشد کردند. اما دیدشان خیلی محدود ماند و خارج از اون زمینه خیلی خیلی باریک واقعا گیج می زنند. طبیعی هم هست که گیج بزنند. دروس پایه شان را یاد نگرفته اند. در واقع آن قدر خارج از حیطه باریک تخصصشان کم دانش هستند که کم-دانی خود را نمی فهمند.  منتهی چون در«خارج» هستند و احتمالا گرنت پر و پیمانی گرفته اند خیال می کنند خیلی حالیشون هست و می توانند به ما فخر فروشی کنند و حتی امر و نهی مان نمایند. برای بسیاری از افراد میان مایه در داخل هم جذاب هستند. آخه از «خارجه» حرف می زنند!. اینها کلی عقده علیه ماها که شاگردان ممتاز دانشکده بودیم دارند. همین حالا هم از آن سر دنیا سعی می کنند به امثال من و شاهین ضربه بزنند.
فردا اگر اعتراضات به نتیجه برسد خیل عظیم این چنین ایرانیان مقیم خارجی به ایران خواهند آمد  و یک مدت  هم اونها جولان خواهند داد. یک دورانی هم خواهد بود که این قبیل از خارج آمده ها گند خواهند زد به کشور.
برای این که ضربه ناشی از آنها کمتر باشد چراغ علم در داخل را زنده نگاه دارید تا دوران گند زنی این دسته هرچه کوتاه تر و گذرا تر باشد.
من از ورود داعش نمی ترسم (یعنی مطمئنم چنین نخواهد شد) ولی از این می ترسم که اونهایی که فکر می کنند فیروز نادری یا انوشه انصاری بزرگترین دانشمندان  ایرانی  عصر حاضر هستند بیایند و در مورد سیاستگذاری علم در ایران تصمیم سازی کنند. (این دو بزرگوار خود هرگز چنین ادعایی نداشته اند. بخش شیک  عوام الناس چنین تصوری دارند).

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]