شتابدهنده ها در خدمت بشریت

+0 به یه ن

دانشگاه استنفوردواقع در كالیفرنیا، یك شتابدهنده خطی به طول حدودا چهار كیلومتر دارد. این شتابدهنده كه كه از بزرگترین شتابدهنده ها در نوع خود است، به منظور مطالعه ذرات بنیادی ساخته شده.دغدغه اصلی بنیانگذاران این آزمایشگاه مطالعه در علوم بنیادی بوده وهست نه مطالعات كاربردی. اما ، طبق معمول، این آزمایشگاه عظیم راهی را پیش روی محققان علوم كاربردی باز كرده كه بدون آن هرگز میسر نمی شده. ذرات بارداری كه در این شتابدهنده با سرعت نزدیك به سرعت نور حركت می كنند تابشی از خود ساطع می كنند كه به تابش "سینكروترونی" معروف است. مدتها پس از راه اندازی این شتابدهنده یك فیزیكدان دریافت كه از این تابش به مانند یك منبع اشعه ایكس فوق العاده قوی برای مطالعه مواد و میكروبها استفاده می توان كرد. امروزه در گوشه و كنار دنیا شتابدهنده هایی با ابعاد كوچكتر ساخته شده اند تا از تابش آنها برای مطالعات كاربردی استفاده شود. به این وسیله كشفیات زیادی در علوم كاربردی انجام گرفته است.

دوشنبه ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۰۷

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اخترفیزیك بهتر است یا فیزیك ذرات

+0 به یه ن

اغلب این بحث در میان فیزیكدانان در می گیرد كه در سرمایه گذاری های علمی چه رشته ای باید اولویت داشته باشد. هفته پیش هم بحثی در گرفته بود درباره این كه آیا اختر فیزیك اولویت دارد یا فیزیك ذرات. باید در نظر داشت كه این دو چندان از هم جدا نیستند. نقطه اوج تلاقی آنها درفیزیك نوترینو است. فرضیه هایی وجود دارند كه مطابق آنها نوترینو ها با انرژی بسیار بالا،میلیون ها برابر جرم پروتون، از اجرام سماوی بسیار دور به زمین می رسند. برای امتحان این فرضیه آشكارساز ها با ابعاد كیلومتر مكعب در قطب جنوب ساخته شده اند. هدف آنها در نهایت دو چیز است: 1( آموختن درباره منبع نوترینو ها؛ 2) بررسی خواص نوترینو ها. اما برای چنین مطالعه ای ما ابتدا باید برهمكنش نوترینوها با نوكلئون هارا در این بازه از انرژی بهتر بشناسیم. اینجاست كه اختر فیزیك به فیزیك ذرات مربوط می شود. به طور خلاصه:


تو در اوج افلاك چه دانی كه چیست  چو ندانی اندرون نوكلئونت كه چیست


برای اطلاع بیشتر مراجعه كنید به:
arxiv.org/abs/hep-ph/0011176
 
شنبه ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۰۷

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

شكایت برای شكایت

+0 به یه ن

چند هفته پیش جلسه ای با حضور برگزیدگان جشنواره خوارزمی و برخی از مسئولان سیاستگذاری های علمی كشور برگزار شد. یك هفته قبل از جلسه اعلام كرده بودند كه اگر برگزیدگان درخواستی از مسئولان دارند در جلسه مطرح كنند و متن درخواست را به صورت كتبی ارائه نمایند. تنها نیمی از برگزیدگان چنین نامه ای را تهیه كرده بودند. این در حالی بود كه نیم دیگر غرولند می كردند كه مسئولان تلاشی برای بهبود اوضاع نمی كنند. مفاهیم "هنر برای هنر" یا "علم برای علم" مفاهیم آشنایی هستند، اما ایرانیان مفهوم جدیدی ابداع كرده اند: "غرولند برای غرولند .

سه‌شنبه ۹ ژانویهٔ ۲۰۰۷

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

كمال الملك

+0 به یه ن

مطلبی كه دوستی به آن اشاره كرده مرا به یاد مجموعه مقالاتی كه اخیرا در مورد كمال الملك خواندم انداخت. ظاهرا مسایل اجتماعی مرتبط با كار هنرمندان ودانش پیشگان نیز، به هم شبیه هستند.از قرار معلوم كمال الملك در اواخر عمر مدرسه ای برای تعلیم نقاشی به جوانان تاسیس كرده كه هزینه آنرا دولت می پرداخته. چنان كه روال موسسات دولتی است كمال الملك می بایست گزارش هایی در مورد نحوه صرف بودجه تهیه میكرد. اما این كار بر كمال الملك گران می آمد و موجب كدورت شدید وی می شد. به هر حال او شخصی بود كه در مقام استادی حتی به شخص ناصرالدین شاه هم تشر زده بود. به علاوه در سفرهای اروپایی خود به عنوان یك هنرمند برجسته همواره قدر دیده بود وبر صدر نشسته بود. طبیعی بود كه حساب پس دادن به یك كارمند جزء را دون شان خود بداند. این مساله جزئی می رفت تا مدرسه را به شكست بكشاند. بالاخره فروغی تدبیری اندیشیدو مقداری مقرری(به تعبیر امروزی مقداری "گرنت") برای او از بودجه دولت تعیین كرد تا وی هزینه مدرسه از آن محل بپردازد بدون آن كه "سین جیمی" در كار باشد. این موضوع در بین جوامع آكادمیك پیشرفته امری نهادینه است. استادان برجسته بنا به اعتبا ر علمی خود مقداری گرنت در اختیار دارند كه هر گونه صلاح بدانند برای پیشرفت كار صرف می كنند. الآن پس از گذشت بیش از هشتاد سال از تجربه كمال الملك تازه تازه موضوع گرنت در جامعه آكادمیك ایران مطرح می شود. امیدوارم كه زودتر جا بیفتد.

یكشنبه ۷ ژانویهٔ ۲۰۰۷

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فانتزی شكست

+0 به یه ن

از نوجوانی همانند بسیاری از ایرانیان هم تیپ خودم شیفته آثار "جرج ارول" بودم . به خارج كه رفتم متوجه شدم این نویسنده آنقدر ها در بین غربیان معروف نیست. كنجكاو شدم وچند مورد نقد درباره نویسنده خواندم. همه به نبوغ و تیزبینی او اذعان داشتند ولی بر وی خرده می گرفتند كه چرا همیشه درباره شكست فانتزی بافی میكند
باخود گفتم شاید یكی از دلایل محبوبیت این نویسنده در بین ایرانیان همین باشد. آری! مابا "ایده" شكست حال می كنیم. اگر داستانی پایان خوش داشته باشد، ان را به تمسخر هندی می نامیم. اگر بخواهیم در هر موردی موفق شویم ابتدا باید تكلیف خود را با این مساله مشخص كنیم .

پنجشنبه ۴ ژانویهٔ ۲۰۰۷

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل