خلق و خوی کارآفرینان

+0 به یه ن


چند سال پیش در دستشویی پژوهشکده وقتی داشتیم دستانمان را خشک می کردیم، یکی از پست داک ها نیمی از دستمال کاغذی را پاره کرد و با لبخند شیرینی گفت "دست های من کوچکه. نیازی ندارم که از همه دستمال استفاده کنم."
با دیدن صرفه جویی این خانم در مصرف دستمالی که پژوهشکده می خرد، 
در دل گفتم این دختر حتما از خانواده ای کارآفرین هست. حدسم درست از آب در آمد. برادر او یکی از موفق ترین و مدرن ترین شرکت های دانش بنیان ایران را پایه ریزی کرده است.

نکته ام اینجاست که تصویری که جامعه ایران از یک فرزند از خانواده کارآفرین موفق دارد با واقعیت نه تنها یکی نیست بلکه متضاد هست.


در سینمای ایران یا ادبیات  داستانی معاصر تصویر فرزند کارخانه دار یا فرزند صاحب شرکت بزرگ زیاد نمی بینیم. 
خانواده های بازاری سنتی زیاد می بینیم. معمولا هم با نگرش ایدئولوژیک به آنها نگاه می شود. روشنفکران چپگرا با نگاه منفی و تحقیرآمیز بازاریان و خانواده شان را به تصویر می کشند. در سریال هایی هم که صدا وسیما برای دهه فجر می ساخت بازاریان را در سایه ایدئولوژی اسلامی به تصویر می کشیدند.
در سال های اخیر هم که کلی فیلم و سریال در مورد آقازاده های  فاسد ساخته اند. 

اما فیلم وسریالی که شخصیت اش فرزند کارخانه دار باشد کمتر داریم. (منظورم کارخانه واقعی تولید کننده هست نه کارخانه رانتی که جای پولشویی و این جور جنگولک بازی هاست.)
در اون مواردی که چنین شخصیتی تصویر شده (مثل آتش بس تهمینه میلانی) با واقعیتی که من می شناسم تضاد دارد. به طور مشخص به سه مورد رفتاری زیر اشاره می کنم که در فیلم خانم میلانی، وارونه  به تصویر کشیده شده بود:


١- درسته این خانواده ها معمولا اجناس اعلا می خرند اما مصرفگرا نیستند. اتفاقا یکی از دلایلی که کالای اعلا می گیرند این است که می خواهند تا مدت زمان طولانی تری استفاده کنند. وسایل خانه و لباس ها و غذا را سر لجبازی تخریب نمی کنند. نه تنها ظروف بلور و چینی در دعوا نمی شکنند، ظرف پلاستیکی ماست و.... را هم دور نمی ریزند! نگه می دارند وبرایش مورد استفاده می یابند!

٢- سر دعوا ویا از روی سبکسری کارهای خطرناک انجام نمی دهند. اتفاقا یکی از شکایت های نسل جدیدتر و مدرن ترشان  این هست که کارگرها در کارخانه شوخی های خطرآفرین می کنند که سبب بروز آسیب می تواند بشود.
(در یکی از مصاحبه های دکتر هلاکویی به لحاظ روانشناسی توضیح داد که چرا در محیط های کارگری شوخی ها و دعواها شکل خشن به خود می گیرد. اثر محیط هست. ما هم در محیط کارگری باشیم دو سه روز بعد به همان شکل شوخی می کنیم. تاثیر کار سنگین بدنی است. به روانشناسان مراجعه کنید تا برایتان توضیح دقیق تر بدهند.)



٣- از بچگی یاد گرفته اند که اگر نکته ای را که عرف پذیرای آن هست به یکی گوشزد کنند با لحن قاطع و از موضع آتوریته چنان بیان کنند که طرف مقابل حتما بپذیرد.

🍀@minjigh


چند سال پیش در فضای مجازی موجی علیه صاحب کارخانه چسب هل به راه افتاد. من به همه موارد کاری ندارم اما یک مورد هجمه هم به خاطر دیوار نوشته ای بود که  شوخی کردن را ممنوع اعلام می کرد.
در فضای مجازی ملت از برج عاجشان زیاد به او سر این موضوع -در کنار موضوعات دیگر- توپیدند. اما دوستان مختلفی از شهرهای مختلف ایران که  در محیط های کارگری بودند از روی تجربه شخصی، یک کلام گفتند این مورد از عملکرد او اتفاقا درست بوده!



در همان استخری هم که ما (در دوران خوش قبل کرونا) می رفتیم، نوشته روی دیوار شوخی کردن را قدغن کرده بود.
ظاهرا هرجا کار بدنی سنگین انجام می گیرد شوخی ها شکل خشن می گیره و لازمه قدغن بشه.
چه کارگری، چه غیرکارگری!
🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]