جامعه جنبشی امروز ما

+0 به یه ن

و اما اتحاد و همبستگی که ما دغدغه و آرزویش را داریم:

در کشورما جریان ها و جنبش های گوناگونی هست که هر کدام پیروان و حامیان پرشمار و در عین حال جدی و فعال و پی گیری دارد. به زعم من این جریان ها به ترتیب اهمیت از این قرارند. جریان و جنبش های  تنومند اصلی:

۱) جنبش آزادی های فردی و حقوق شهروندی. از این مورد به عنوان جنبش جوانان هم یاد می شود. ولی به نظر من به جوانان اختصاص ندارد.  خیلی از بالای  هفتاد وهشتاد ساله های ما به همین جنبش تعلق دارند. فیلم محبوب «کیک محبوب من» در مورد همین هست. گاه هم به این جریان، «ناجنبش» می گویند چون دلبستگان آن نه در قالب  تشکلات بلکه به طور فردهای مجزا همسو عمل می کنند. اینها بحث های جامعه شناسی است که من از آنها زیاد سر در نمی آورم. به نوشته های دکتر سعید مدنی مراجعه کنید که دقیق ترش را بدانید.

۲) جنبش زنان. این جنبش دیگه آن قدر شناخته شده هست که نیاز به توضیح ندارد.

۳) جنبش زبان مادری و جنبش های هویت طلب اقوام مختلف غیر فارس.

۴) جنبش حفظ محیط زیست

۵) جنبش رنگ و رقص و آواز و شادی. شاید این جنبش را جزو جنبش اول باید قرارداد. ولی به دلیل گستردگی و اهمیتش جداگانه نوشتم. قدرتش را دست کم نگیرید. چه قدرت نرم آن را و چه قدرت سخت آن را.

۶) جنبش مبارزه با فساد مالی، جنبش های کارگری و جنبش های اعتراضی مالباختگان فساد های مالی گوناگون. شاید این جنبش  باید در صدر فهرست قرار می گرفت.  ترتیب اولویت، بستگی به پرسپکتیو و منظر فرد دارد. از منظری که من نشسته ام در اولویت ششم قرار می گیرد. امیدوارم چپگرایان بر من ببخشایند.

در کنار این شش جنبش که نام بردم جنبش های کوچک تر ولی مهم دیگری هم هستند که به دلیل تخصصی تر بودن پیروان کم تعداد تری دارند اما در عوض پیروان آن  اغلب جزو نخبگان هستند. (در جنبش های بالا هم نخبگان جامعه وهم افراد عادی مشارکت دارند.) این جنبش ها تا جایی که من می شناسم از این قرارند: جنبش حفظ میراث فرهنگی (بخش منطقی تر باستانگرایان را من در ذیل همین جنبش می گذارم)، جنبش حقوق کودکان، جنبش ترویج علم، جنبش معماری و شهرسازی کارآمد و به دور از فساد، جنبش حقوق حیوانات، جنبش حقوق اقلیت های جنسی، جنبش  ارتباط فرهنگی با سایر کشورها و جذب گردشگر و.....


دغدغه اتحادی که امثال  من داریم همسویی و همبستگی همین جنبش هاست تا  با هم افزایی، هرکدام از آنها بیشتر تقویت شود. امید هست که با همبستگی بتوانند زیر-جریان سیاسی هم  بسازند. تحولی که ما در عرصه سیاسی می خواهیم  از این طریق حاصل خواهد شد. البته همسویی این جریان ها با هم و همبستگی خیلی محتمل تر از آن هست که چپ های قدیم  با سلطنت  طلب ها با هم متحد شوند.  جنبش ها ی بالا متحد طبیعی هم هستند. به خصوص جنبش زنان همه اینها را مثل چسب به هم می چسباند چرا که حدود نیمی از پیروان هرکدام از جنبش های دیگر هم زن هستند. اختلاف هایی را هم که جنبش زنان نتواند مرتفع سازد جنبش محیط زیست  یا جنبش حفظ میراث فرهنگی حل می کند. اگر این جنبش ها درماندند  جنبش رقص می تواند وارد میدان شود و اتحاد و همبستگی را برقرار سازد. (قبلا در مورد جادوی رقص چوپی در جهت اتحاد نوشته ام:

 http://yasamanfarzan.arzublog.com/post-110998.html

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]