پزشکیان

+0 به یه ن

همان طوری که می دانید آقای دکتر پزشکیان برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری تایید صلاحیت شده است. من ایشان را نسبتا خوب می شناسم. از حدود سال ۸۹ که به طور مستمر  درگیر فراز و نشیب های کوشش ها برای نجات دریاچه اورمیه بوده ام عملکرد ایشان را به عنوان نماینده تبریز زیر ذره بین داشته ام. به یک واسطه هم می توان گفت ایشان را از نزدیک می شناسم. در زیر هم از خوبی هایشان خواهم گفت و هم از محدودیت های پیش روی ایشان.
اول از همه بگویم که در پاکدستی ایشان و خانواده ایشان شکی نیست. نه اهل پارتی بازی برای فرزندانش هست و نه اهل رانت و..... پسرش فیزیک خوانده. دکترایش را از شریف گرفته و در دانشگاه صنعتی سهند استاد هست.  علی رغم فرزند چنین شخصیت سیاسی بودن کاملا بر توانمندی شخصی خودش در شغلش اتکا داشته است. در کشور ما بین دولتمردان و فرزندان آنها کمتر چنین گوهری یافت می شود.
آقای دکتر پزشکیان فردی باهوش هم هست. هوشش بالاتر از متوسط هوش کشوری است.  در بین آن شش کاندیدا که نابغه حساب می شود اما در بین جمع افراد آکادمیک یا پزشک از آقای دکتر پزشکیان باهوش تر فراوانند. از نظر هوشی در میان افراد آکادمیک یا پزشک متوسط رو به خوب حساب می شود.
در مورد هوشش بیشتر می خواهم تاکید کنم و بنویسم قادر به چه کارهایی خواهد بود و قادر به چه کارهایی نخواهد بود. قدرت کلامی بالایی دارد. می تواند انتقاد صریحی کند که رسانه ها را به خود جلب کند و بین افراد مشتاق یافتن یک قهرمان، قهرمان به نظر رسد در  حالی که با هوشمندی حدود کلام و انتقاد خود را چنان نگاه داشته است که اگر بر سرش بریزند ادعا کند من فقط نصیحت دلسوزانه می کردم و از عقوبت حذر کند. اگر این را نمی دانست و نمی کرد چند دهه در عرصه سیاست دوام نمی آورد.  علی الاصول هر سیاستمداری در همه دنیا باید از این کارها و مهارت ها بلد باشد تا در عرصه سیاست دوام آورد. اما در ایران  محدودیت های موجود بر سر انتقاد چنان زیاد هست که  این  کار (انتقاد بدون عقوبت برای شخص منتقد) بر روی یک طناب باریک راه رفتن می ماند  وهوش ووقت فکری زیادتری می طلبد. اگر آقای دکتر پزشکیان در کشوری اروپایی بود هوششان رابه کار می برد و چنین می کرد وباز از وقت فکری اش باقی می ماند که کاری پیش ببرد.

اما در ایران همین کار همه هوش  فردی در سطح هوشی آقای دکتر پزشکیان را می طلبد. آقای دکتر پزشکیان،  انتقاد نسبتا جنجالی می کند و توجه رسانه ها را به خود جلب می کند و بعد تمام! هیچ اتفاق خاصی نمی افتد. سیستم هم از این فرآیند، استفاده یا سواستفاده می کند  تا ثابت کند  که  در کشور آزادی بیان داریم. به قول قدیمی ها، خواسته یا ناخواسته، می شود سوپاپ اطمینان. در همین سیستم هم اگر پزشکیان باهوش بود باز با ابتکار عمل، راهی می جست و دری باز می کرد. چنین ابتکار عمل هوشمندانه ای از پزشکیان انتظار نداشته باشید! همین طور انتظار نداشته باشید که به باهوش تر از خودش میدان دهد که برایش در مسایل اجرایی و عملی راه حل های مبتکرانه پیشنهاد دهند.  در کوشش  برای نجات دریاچه اورمیه این راه را  امتحان کردیم و متاسفانه دکتر پزشکیان در این امتحان مردود شد. از این جهت آقای دکتر پزشکیان، یک  مدیر متعارف ایرانی و نیز یک پزشک متعارف ایرانی هست که بدش نمی آید مراجع پشت در اتاقش ساعت ها علاف باشد. دست آخر هم که مراجع بالاخره و با چند ساعت تاخیر از وقت مقرر بالاخره آقای دکتر پزشکیان را ملاقات می کند آقای دکتر پزشکیان به جای این که شنونده باشد متکلم وحده می  گردد.  مانند بیشتر همتایان خود، خود را بی نیاز از این می داند که بنشیند و به طرح های فعالان مدنی و افراد آگاه اما غیرسیاسی نظیر آنها  گوش دهد و از انها بیاموزد. گمان می کند این طیف اگر به حضورش شرفیاب شوند  افتخاری نصیب شان شده و باید برای شنیدن رهنمودهای گرانبها  سراپا گوش شوند. (نتیجه هم همین شده که می بینید: دریاچه ای در حال خشک شدن)

حال بیایید با سایر نامزدها مقایسه ای بکنیم.در واقع رقیب اصلی قالیباف هست. حتی اسامی  بقیه نامزدهت را به یاد ندارم. (فقط یادم هست  سه سال پیش یکی شان  در فیلم تبلیغاتی سفره مادر را در وسط «تنبی» روی زمین تکاند!😁)
خوب! آقای قالیباف خیلی خودی تر از آقای دکتر پزشکیان برای نظام محسوب می شود. آقای قالیباف بیشتر از خودشان هست و درنتیجه کمتر کارشکنی در کارهای اجرایی خواهد دید. به علاوه کمتر از آقای دکتر پزشکیان نیاز دارد که خودی بودن خود را به اثبات رساند. هرچه قدر ریاست جمهوری بخواهد بیشتر خود را به بالادستی ها ثابت کند بیشتر بر سر زنان می کوبد و عرصه را بر آنها تنگ می کند.
من نمی گم به آقای دکتر پزشکیان رای بدهید یا ندهید. تصمیم با خود شماست. اما اگر رای نیاورد خیلی هم ناراحت نشوید چون که  ارزشش را ندارد. اگر هم رای آورد  خیلی انتظارات بزرگ نداشته باشید چرا که سرخورده می شوید و افسردگی می گیرید.  همان طوری که ما که دل بسته بودیم در راه نجات دریاچه اورمیه کاری کارستان کند به  سرخوردگی رسیدیم. به ابتکارعمل خودتان در حل مسایل  پیرامون خود بیشتر دل ببندید تا ریاست جمهوری.

اگر پزشکیان رییس جمهور بشه من خوشحال می شم اما خیلی هم امید به او نبسته ام.

پی نوشت: اشاره کردم که آقای دکتر پزشکیان از آن عده سیاستمداران متعارف شرقی است که گمان می برد مُراجعان چیزی ندارند که به او بیاموزند و در نتیجه در جلسات متکلم وحده می شود و به جای شنوندگی  رهنمود  های نه چندان پخته نصیحت گونه   با لحن خطاب و عتاب  می دهد. دیدم انصاف نیست که اضافه نکنم که این ویژگی نه چندان دلچسب هم باز از سلامت نفس نسبی او ناشی می شود. اتفاقا، سیاستپیشگان رندتر در مشرق زمین شنونده می شوند و از سخنان مراجعه کنندگان سواستفاده می کنند. مثلا ایده هایش را به نام خود قالب می کنند (که البته این رفتار در غرب هم رواج دارد). یا از بین کلامش  سوتی می گیرند که علیه خودش یا دیگران بهره ببرند (این یکی در غرب کمتر رواج دارد. نه به خاطر این که غربی ها آدم بهتری از ما هستند (که نیستند) بلکه به این علت که در کشورهای پیشرفته سیستم به اندازه مشرق زمین زمینه زیرآب زنی فراهم نکرده است.)
چیزی که ما از مسئولان انتظار داریم این هست که به سخن مراجع گوش کند و از آن بیاموزد و وارد تعامل شود. چنین مسئولانی را ما نداریم.  اگر هم داریم تعدادشان آن قدر کم هست که کاری از آنها بر نمی آید. برای آینده ای بهتر باید نسلی از چنین مسئولانی تربیت کنیم. مسئولان فعلی پیرتر از آنند که بعد از این سن چنین تغییر رویه ای را بپذیرند.  مهمتر این که باید سیستمی بچینیم که مسئولان شنونده غیر مغرض را تشویق کند و مسئولان غیر شنونده و نیز پاپوش دوز را  از پست های کلیدی دور کند. اگر آینده ای بهتر می خواهیم باید برروی این مسایل کار کنیم.

پی نوشت دوم: تایید صلاحیت آقای دکتر  مسعود پزشکیان بحث های پر تنش و انحرافی زیادی را  در فضای مجازی راه انداخته است. باعث شده است که ملت از کاری که اکنون باید بکنند غافل شوند. کاری که  اکنون ما ملت باید به آن همت گماریم چیست؟ تلاش برای توسعه اجتماعی از طریق تقویت نهادهای مردمی جهت آمادگی برای زنده ماندن  و کمتر آسیب دیدن در  طوفان اجتماعی پیش رو.  با شناختی که از آقای دکتر پزشکیان دارم ایشان در مصاحبه های انتخاباتی شان  اظهاراتی خواهند داشت که چنین بحث های بیهوده انحرافی   را در سطح جامعه پرتنش تر و شعله ورتر خواهد ساخت. چند دوره پیش در  تبلیغات خود برای  نمایندگی مجلس در تبریز از جملات به زبان کردی استفاده کرده بود. علی الاصول این کار خوبی است. ولی  اگر شناخت کافی از وضعیت جامعه آن روز آذریایجان داشت می دانست  که این  کار او منجر به کلی بحث انحرافی خواهد شد. (هرچند مربوط به بحث الان ما نیست اما همان طوری که قبلا گفتم افرادی مانند آقای دکتر پزشکیان که  ایدئولوژی سال ۵۷  بن-مایه اصلی  هویت شان را تشکیل می دهد بهتر است  در زمینه هویت گرایی قومی  ورود نکنند چون  که آن را نمی فهمند. تجربه جلایی پور در اوایل انقلاب نشان می دهد نتیجه فاجعه بار خواهد بود. بهتر است اتحاد بین ترک و کرد را به دی-جی های عروسی های منطقه  ترک و کرد نشین بسپاریم که با رقص چوپی دو قوم را برادر و برابر می کنند. ایدئولوژی میدئولوژی در این زمینه-همانند خیلی زمینه های دیگر مانند اقتصاد یا نجات دریاچه اورمیه یا گسترش شبکه راه آهن کشور- گند می زند!) گمان نمی کنم از آن موقع  تا کنون شناخت آقای دکتر پزشکیان از نیروهای موجود در جامعه بیشتر شده باشد. کسی که به حرف ارباب رجوع گوش نمی کند و مدام در حال نصیحت و مورد خطاب و عتاب قراردادن دیگران هست فرصت شناخت نیروهای اجتماعی و سنجش دمای جامعه را از خود می گیرد.  دست کم ، من و شما هوشیار باشیم و خیلی خودمان را درگیر این بحث های انحرافی ننماییم. با این رویکرد، پست حاضر آخرین پست من در این زمینه خواهد بود. بعد از این بحث به موضوع مهم  و اصلی و حیاتی این روزها باز خواهم  گشت: تلاش برای تقویت وتوسعه اجتماعی  با محوریت ترویج علم و تقویت انجمن های علمی، تقویت خیریه هایی مثل بنیاد کودک، تلاش برای حفظ محیط زیست.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]