ازدواج در سن بالای ۳۵ سالگی

+0 به یه ن

من نظر زیر را در ۲۸ فروردین منتشر کردم. انتظار داشتم کلی نظر تند و تیز و مخالفت و بد و بیراه به دنبال داشته باشد. اما کسی نظری نداد. به گمانم دیده نشد. برای همین دوباره منتشر می شوم که مطمئن باشم حتما فحش می خورم😄


یک نکته:
اگر دختری با سن حدود ۳۵ تا ۴۵ ساله هستید و برایتان خواستگاری سنتی یا نیمه سنتی با اختلاف سن یکی دو سال با شما (چه بزرگتر چه کوچکتر) آمده یک مقدار شک کنید. مردهایی که تا آن سن مجرد مانده اند معمولا بدجوری وابسته به خانواده شان (مادر و پدر و خواهر و برادر) می شوند. پسرهایی که در زیر ۳۰ سال دنبال ازدواج می روند معمولا کمتر وابسته هستند.

اگر این مردی که خواستگار سنتی آمده از نظر مالی وضعش خوب نیست و یا والدین ثروتمندی دارد ولی خودش آه در بساط ندارد به نظرم روی خوش به او نشان ندهید. دست کم یکی دومیلیارد تومان باید داشته باشد که بتواند خانه ای رهن کند. خودش باید داشته باشد. به قپی آمدن های پدرش که چنین و چنان کمک و حمایت خواهد کرد زیاد توجه کنید. اگر پشت گوشتان را دیدید حمایت مالی پدر آقا را هم خواهید دید. اگر اون پدر اهل حمایت مالی کردن بود یا تا این سن پسرش را داماد کرده بود یا دنبال عروس جوان تری می گشت که چند تا نوه برایش بیاورد. معمولا مردان این سنی دروغ زیاد می گویند. به قول سعدی «جهان دیده بسیار گوید دروغ»
اونها که به خواستگاری سنتی از یک دختر با سن ۳۵ ساله آمده اند با این تصور هست که این دختر چون سنش بالاست و مردی جوان (!!!) همسرش شده دنده اش نرم! باید با فقر بسازد و پسر ما را هم از نظر مالی حمایت کند. به دروغ پیش در و همسایه خواهند گفت که چنین و چنان داریم از پسرمان حمایت می کنیم اما در عمل شما و خانواده تان را هم خواهند دوشید.
پسر اگر ۲۰ ساله بود و شما هم ۲۰ ساله بودید شاید در حمایت از شما جلوی پدرش می ایستاد اما در سن بالای ۳۵ سالگی که وابستگی اش به خانواده بیشتر شده به خاطر یک دختر ۳۵ ساله یا مسن تر توی روی پدرش نخواهد ایستاد.
این خانواده می تواند شما را بدبخت کند و شیره شما را بمکد.
اصلا لازم نیست عروسشان شوید. در دهه ۲۰ زندگی که نیاز جنسی شما در اوج بود نیازتان را سرکوب نمودید و با مجردی سر کردید. حالا که دیگه این نیاز فروکش کرده چرا باید خود را اسیر این مرد و خانواده اش کنید؟
در سن بالای ۳۵ سالگی اگر دختری بخواهد ازدواج کند تامین مالی و آرامش می خواهد. دست کم همسرش باید بتواند یک خانه رهن کند. یعنی خودش (نه پدرش) دست کم حدود یکی دومیلیارد تومن داشته باشد که پول رهن بدهد. اگر در یک خواستگاری سنتی (نه عشق و عاشقی) وقتی به این موضوع که رسید خیلی روشنفکر بازی در آورد که زن و شوهر برابرند وپس تو هم باید در رهن خانه مشارکت کنی عطایش را به لقایش ببخشید. امروز این را می گوید فردا به تحریک مادر وخواهرش خواهد گفت تو باید همه رهن را بپردازی اگر نداری برو از پدرت قرض بگیر!
منظورم ازدواج سنتی است. قضیه عشق و عاشقی متفاوت هست.
اگر در سن بالای ۳۵ سالگی ازدواج سنتی می کنید بهتر از یکی در سن و سال خودتان اما بی پول و وابسته به خانواده، مردی حدود ده سال بزرگتر از شما ست که رفاه مالی برای شما بتواند فراهم کند ولو این که قبلا همسری داشته باشد که طلاق گرفته یا فوت کرده. اگر آن مرد ایراد و بدنامی (شهرت به بداخلاقی یا شغلی بدنام یا ....) نداشته باشد احتمالا بیشتر قدر شما را می داند تا مردی همسن سال شما که مادر و خواهرش در گوشش می خوانند همای سعادت بر دوش شما نشسته که یک پسر جوان (!!!) نصیبتان شده!
یکی دو میلیارد تومن هم پول داشته باشد باز در آینده شما مجبور خواهید شد که درآمدتان را خرج زندگی مشترک کنید. با این اوضاع اقتصادی و تورم چاره ای نیست. اما اگر از همان اول بخواهد شما سرکیسه را شل کنید بدانید که هدف خودش (در واقع هدف مادر خواهرش) دوشیدن شماست و قرار نیست برای زندگی مشترکتان حس مسئولیت داشته باشد. به او آموخته اند که حس مسئولیت اش باید برای مادر و خواهرش باشد نه «برای دختر مردم» (منظور همسرش!)!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]