ساخت و ساز در محوطه ارگ تبریز

+0 به یه ن

دیروز کتاب "فرار از لایپزیگ" را معرفی کردم. داستان اعتراض یک فیزیکدان جوان به تخریب یک اثر تاریخی در لایپزیگ توسط حکومت.
یاد دردهای "ارگ علیشاه تبریز" در سی و چند سال اخیر افتادم. ارگ تبریز ما را یک باره تخریب نکرده اند اما در این سی و چند سال بلا نمانده که بر سرش نیاورده باشند.  الان هم که دارند در محوطه اش ساخت و ساز می کنند. آن خاکبرداری ها پی های این بنای تاریخی را سست می کند.
سی و چند سال پیش هم که سالن اپرای نزدیک آن را با خاک یکسان کردند.
ای دریغ که اعتراضی نمی کنیم و کنج عافیت برگزیده ایم تا میراث مان را یکی پس از دیگری با خاک یکسان کنند.
نه کمپینی، نه طوماری، نه تجمع اعتراضی ای....
سکوت کامل!

تا ارگ علیشاه -این سمبل استوار هفتصد ساله تبریز که زلزله ها به خود دیده اما سرفراز ایستاده- به دلیل ندانم کاری و نادانی مسئولین با خاک یکسان نشده از آن دیدن کنید.


پی نوشت: جامعه مهندسان تبریز چرا سکوت کرده اند؟! دست کم یک نامه سرگشاده  در اعتراض منتشر کنند. جلوی آیندگان مایه شرمساری خواهد بود که چنین بنای تاریخی به دلیل ساخت و ساز در محوطه ارگ تخریب شود و از هیچ کس صدایی برنخیزد!
پی نوشت دوم:
قبلا نوشته ام که دم به دقیقه پتیشن و طومار امضا کردن را نمی پسندم. تنها پتیشنی را امضا می کنم که کلمه به کلمه اش را قبول داشته باشم. حتی محل علامت های گیومه و نقطه و.... اش هم باید مورد تایید من باشد که بخواهم امضایم را پایش بگذارم. در عمرم هم بیشتر از سه پتیشن امضا نکرده ام. اولی در دوره دانشجویی در دانشگاه شریف بود و من هنوز به این آگاهی نرسیده بودم و سر رودربایستی امضا کردم و به دلیل اخلاقی پشیمانم (از آن نوع طومار ها بود که برای به هیجان آوردن دانشجویان بی تجربه تهیه می کنندو از دانشجوی ناآگاهی که خود را بسیار آگاه می داند به عنوان سرباز صفر در لشکر کشی ها استادان علیه یکدیگر سو استفاده می کنند!) دومی برای ساخت شتابگر ILCبود. و سومی نامه سرگشاده انجمن فیزیک بود در دفاع از دکتر ثبوتی. پای این دو امضا و طومار تمام قد هستم و خواهم بود.
اگر جامعه مهندسان تبریز طوماری درمورد لزوم توجه به ارگ علیشاه و عدم ساخت و ساز در محوطه آن بنویسد و بخواهد امضا جمع کند، من با کمال میل آن را امضا می کنم.
پی نوشت سوم
: شاید بگویید چرا خود چنین طوماری نمی نویسی؟ جواب این هست که من مهندس نیستم و اطلاعات فنی لازم را ندارم.
طوماری که به نظرمن امضا کردنی است چنین مفادی باید داشته باشد: ابتدا روی اهمیت تاریخی و معماری ارگ علیشاه در یک پاراگراف کوتاه تاکید می کند. سپس به لحاظ فنی آسیب های ساخت و ساز در محوطه را بازگو می کند. در نهایت درخواستی مشخص  و عملی با توجه به واقعیات موجود از مسئولین برای حفظ بنا می نماید و نامه را با جمله ای تشکر آمیز از حسن توجه به پایان می برد.
نامه باید عاری از مسایل سیاسی باشد و  به هیچ وجه نباید مسایل نامربوط  در آن بیاید.
(سبک مرحوم پدرم. نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد.) با توجه به شناختی که از جامعه مهندسان تبریز دارم اگر طوماری بنویسند این ویژگی ها را خواهد داشت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ابرنواختر و ابن سینا

+0 به یه ن

 مسعود: خبری وجود دارد مبنی بر این که ابن سینا هم در نوشته های خود ابرنواختر زمان خود را با جزییات بسیار زیاد ثبت کرده است.
مینجیق:

خبر درسته:

در سال 2007 من در وبلاگم چنین نوشته بودم:

ما ایرانی ها و ابرنواخترها
از هر منظر که بنگریم ابر نواختر ها-یا همان سو پر نوا ها- پدیده های خارق العاده ای هستند. در عرض حدود چند هفته ابر نو اختر به اندازه 10 میلیارد سال خورشید انرژی به صورت نور ساطع می کند. این در حالی است که انرژیی که به صورت نوترینو آن هم در ظرف تنها 10 ثانیه ساطع می شود 100برابر این مقدار است! نور ساطع شده از ابرنواخترها از دیرباز توجه ستاره شناسان را جلب کرده اما تا کنون نوترینوی ساطع شده از فقط یک ابرنواختر مشاهده شده است. این ابر نواختر که اس-ان-1987نام گرفته بیست سال پیش مشاهده شده است. امسال در گوشه و کنار دنیا مراسم بیست سالگی این مشاهده را به جا آوردند. چند ابرنواختر از نظر تاریخ اختر فیزیک اهمیت ویژه دارد:الف- اولین ابرنواختری که در دوره هخامنشیان توسط ستاره شناسان چینی ثبت شد. ب)ابرنواختری که هزار سال پیش (یعنی در همان بروبروی تمدن اسلامی-ایرانی) توسط غیر ایرانی ها به ثبت رسید. ج)ودیگری همین اس-ان-1987 که در بحبوحه بمباران شهر های ایران اتفاق افتاد. ایرانیها در مطالعه هیچکدام از اینها نقشی نداشتند! توجه داشته باشید که دو تای اینها دقیقا در دوره هایی اتفاق افتاده اند که دوران شکوفایی تمدن این حوزه ی فرهنگی بود. ببینیم در مطالعه ابرنواختر بعدی ما چه نقشی خواهیم داشت.

چهارشنبه ۲۸ مارس
حالا خوشحالم که چنین مقاله ای نوشته شده:
http://arxiv.org/abs/1604.03798

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بچه ها عروسک همگانی نیستند!

+0 به یه ن

برخی گمان می کنند بچه ها عروسک های همگانی هستند. فشارش می دهند ماچ مالی می کنند. با لپ کشیدن شکنجه اش می دهند. برخی مردها ته ریش هایشان را بر پوست لطیف بچه می کشند که برای او حکم اره و سمیاته بر پوست کشیدن دارد. یعنی چی آخه این کارها؟!
اگر مادری مانع این کار شد باید از این مادر حمایت کنیم نه آن که انگ افاده ای بودن به او بزنیم
خدا بیامرزد مادر مادربزرگم را. زن مقتدری بود. از جمله این که هروقت کسی بچه ای را با لپ کشیدن و یا با ریش سمبانه زدن شکنجه می کرد حسابی دعوایش می کرد. دمش گرم روحش شاد! اما به خاطر همین چیزها به او انگ پرخاشگری می زدند و خیلی ها دوستش نداشتند. البته چیز عجیبی نیست. معمولا زنان مقتدر که شعور بیش از متوسط جامعه دارند نامحبوبند و در مظان اتهام. روحش شاد

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فرار از لایپزیگ

+0 به یه ن


هارالد فریش از دوستان ماست.  دوبار ایران آمده و مهمان پژوهشکده مان بوده است.  او فیزیکدان مشهوری است.  مقاله مشترکش با گلمان  بسیار راهگشا بوده. در واقع پروراندن همان ایده منجر به جایزه نوبل برای گلمان شده. اینجا می توانید مقالات مشهور هارالد را ببینید.  اما اینجا نمی خواهم در مورد پژوهش های هارالد بنویسم.
می خواهم در مورد ماجراجویی های این شخص بنویسم.
هارالد شخصیتی استثنایی دارد. فوق العاده ماجرا جو ست.
او نوجوانی و جوانی خود را در آلمان شرقی سپری کرده.
حکومت توتالیتر آنجا می خواست کلیسایی قدیمی را تحریب کند. اینجا هارالد و دوستش وارد می شوند و....
کتاب فرار از لایپزیک نوشته هارالد فریش و ترجمه حسن فتاحی شرح این ماجراجویی هاست. این کتاب تازه به بازار آمده است. این کتاب به زبان های مختلف ترجمه شده و جزو کتاب های پرفروش است.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل
آردینی اوخو

چای و گچ سرد شده

+0 به یه ن



خیلی از شما خانم آتوسا افشین نوید را به خاطر وبلاگ شیرینش چپ کوک می شناسید. کتاب سرهنگ تمام ایشان را هم خیلی از شما خوانده اید و از آن لذت برده اید. کتاب جدید آتوسا "گچ و چای سرد شده" نام دارد و تجربیات معلمی آتوسا را به زبان داستان نقل می کند. چاپ اول کتاب یک هفته قبل از نمایشگاه کتاب تهران به بازار آمد و بلافاصله تمام شد. چاپ دوم  آن را آماده کردند.
داستان بسیار شیرینی است با پایان بندی دور از انتظار و جالب.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

کتاب فیزیک یک و دو

+0 به یه ن



این دو کتاب به قلم دکتر فیروز آرش هستند. در این کتاب  مفاهیم فیزیک به طور مفهومی آموزش داده می شوندو کتاب ها حاوی تمرین های بسیار جالب و مفیدی  این دو کتاب را به دانشجویان کارشناسی فیزیک و همه کسانی که می خواهند فیزیک پایه را عمیق و دقیق و مفهومی یاد بگیرند  توصیه می کنم.


معرفی کتاب در شادی بوک

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

خیلی بدیهی است اما امان از دست خرافات نیو ایج!

+0 به یه ن

استرس و اضطراب من و شما باعث نمی شه زلزله و حوادثی نظیر آن بیشتر یا کمتر بشه. اما استرس و اضطراب باعث می شه در زمان های بحرانی نتوانیم برخودمان مسلط باشیم و تصمیم صحیح بگیریم.

حرفی که گفتم خیلی خیلی بدیهی هست. بیست سال پیش و قبل از انتشار مهملاتی نظیر فیلم "راز" اصلا لزومی نداشت که کسی چنین توضیحی بدهد. اما از بس مردم دنیا در ده سال اخیر توسط خرافات نوع مدرن بمباران شده اند الان نیاز هست بدیهی ترین چیزها هم دوباره یادآوری شود.

اون کسان که گمان می کنند استرس من و شما باعث زلزله می تواند بشود چی فکر کرده اند؟! واقعا فکر کرده اند استرس یک نفر با وزنی کمتر از دویست کیلو می تواند صفحات تکتو نیک را جا به جا کند؟!!! می دانید وزن این صفحات چند برابر وزن یک انسان یا حتی یک فیل هست!؟

در ضمن به هنگام زلزله نباید فرار کرد. در هنگام فرار خیلی ها زیر دست و پا له می شوند یا زمین می خورند. باید  ناحیه های امن را در منزل و محل کار شناسایی کرد و در آنجا ها پناه گرفت. نظیر زیر چارچوب ها.



با کلبک روی آردینی اوخو توصیه های ایمنی برای زلزله را ببینید

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل
آردینی اوخو

١٢٣

+0 به یه ن


متن زیر را از این وبلاگ برداشتم. من خودم چند بار در خیابان دیدم که  ون اورژانس اجتماعی دارد می رود ماموریت. اگر در همسایگی کودک آزاری, همسر آزاری سالمندآزاری و یا اقدام به خودکشی مشاهده کردید فوری به شماره 123 تماس بگیرید تا رسیدگی کنند. 110 برای این کارها نیست. 123 برای این کارهاست. اگر موردی را خود تجربه کرده اید و 123 کمک کرده لطفا در بخش نظرات یا باخیش (بدون آوردن نام و نشانی مورد) تجربه خود را بنویسید تا ما هم آگاه شویم.

تلفن را به یاد داشته باشید ۱۲۳ این شماره اورژانس اجتماعی است .  اورژانس اجتماعی عملیاتى جدیدى در حوزه آسیب هاى اجتماعى در کشور است که شامل مجموعه خدمات اجتماعى روانى- براى افراد نیازمند که به آن احتیاج دارند، مى شود. مددکاران اورژانس اجتماعی در تمامی نقاط کشور در حال گشت درآمده اند تا نیازمندان به خدمات اجتماعى را شناسایى و براى حل مسائل آنان راهکارهایى را درنظر بگیرند. مسئولان سازمان بهزیستى کشور معتقدند که ویژگى هاى مهم ارائه خدمات در اورژانس اجتماعى نیاز تخصصى بودن، به موقع بودن و در دسترس بودن برنامه هاست. تا از این طریق ارائه خدمات اجتماعى به مردم در سازمان بهزیستى کشور محدود به زمان و مکان نباشد. آنان با مستقر کردن مددکاران در ون هاى اورژانس اجتماعى تصمیم دارند تا تفکرى جدید در برخورد با آسیب هاى اجتماعى ایجاد کنند به این ترتیب مددکاران اجتماعى به سمت مراجعه کنندگان خدمات تخصصى اجتماعى مى روند تا شاید با این سیستم میزان بزهکارى و آسیب دیدگى افراد کاهش پیدا کند. مسئولان حوزه اجتماعى کشور هم اکنون به این نتیجه رسیده اند که حذف و انکار آسیب هاى اجتماعى به هیچ وجه امکان پذیر نیست و تنها راه، کنترل و کاهش آسیب هاى اجتماعى است با این همه باید دید که طرح اورژانس اجتماعى سیار در ادامه با چه رویکردى پیش خواهد رفت. مدیرکل دفتر آسیب هاى اجتماعى سازمان بهزیستى کشور درباره ضرورت ایجاد اورژانس اجتماعى سیار در جامعه مى گوید: «در برنامه چهارم توسعه بر شناسایى مناطق و انجام ملاحظات اجتماعى در کشور تأکید ویژه شده است گزارش هاى سازمان بهزیستى نشان مى دهد اگر تیم روان شناس و مددکارى در زمان نیاز فرد مداخله اجتماعى کند نتایج روانى مثبتى براى مددجو دارد. بنابراین برنامه اورژانس اجتماعى سیار با هدف توانمند سازى و انجام ملاحظات اجتماعى تدوین شده است تا از این طریق بتوانیم از آسیب دیدگى افراد پیشگیرى کنیم.»

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

شیشه می برد!

+0 به یه ن

توصیه ایمنی: در خانه و حل کاار هر قفسه یا ویترینی که در شیشه ای دارد بازبینی کنید که شیشه درها شل نباشد. به ذهن مان شاید نرسد که در همین محیط امن خانه چه خطراتی در کمین ما و عزیزانمان هست. همین طور وسایل اتاق بچه ها را به دقت زیاد بازبینی کنید. لبه وایت برد اسباب بازی بچه ها هم می تواند خطرناک و حادثه ساز باشد.

بیشتر این اتفاقات هم در محل کار اتفاق افتاده است نه در خانه. در خانه معمولا حواسمان به این چیزها هست اما در محل کار به تسامح رفتار می کنیم با این نگرش (صد البته غیرواقعی) که اینجا مسئول تاسیسات و ..... حواسش هست و در نتیجه نیازی به مته به خشخاش گذاشتن ما نیست! این تصور شاید در آمریکا و آلمان درست باشد اما در کشورهایی نظیر ایران و ترکیه و افغانستان تصوری کاملا غیر واقعی است. قسمت بزرگی از زندگی ما در محل کار می گذرد. اگر به سلامت خود علاقه مندیم به مسایل ایمنی در محل کار هم به اندازه خانه حساس باشیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

از حوادث درس بگیریم!

+0 به یه ن

به صفحه بنیاد کودک که مراجعه می کنید می بینید دلیل نیازمندی بسیاری از این کودکان آن هست که در محل کار پدرشان نکات ایمنی رعایت نشده. در نتیجه پدر آسیب دیده و زمین گیر شده! ملاحظه می فرمایید! اشاعه فرهنگ "صدقه بده تا از بلاها در امان بمانی" چه قدر تبعات وخیم دارد؟! به ظاهر معصومانه می نماید اما در واقع به هیچ وجه معصومانه نیست. به جای آن به همدیگر توصیه کنیم که "نکات ایمنی را رعایت کنیم و ابزار ها را بازبینی کنیم تا احتمال بلایا را به کمترین حد برسانیم." نیکوکاری هم خوبه اما نه برای دورکردن بلایا! بلکه برای انسانیت، برای مهربانی و ساختن جامعه ای انسانی تر


عدم توجه به نکات ایمنی قربانیان زیادی را همه ساله در کشور ما از میان قشرهای مختلف جامعه می گیره. اگر در کارهای خیریه دستی داشته باشید می بینید که همین موضوع -در کنار اعتیاد و فشار کشنده روحی به علت فقدان ثبات کاری و نیز زن ستیزی- از جمله عوامل اصلی هست که فقیرترین های جامعه را فقیر تر و بیچاره ترمی کنه. دو عامل فرهنگی در کشور ما هست که مانع از آن می شه که توجه به نکات ایمنی در جامعه جا بیافته.

یکی همان عقیده خرافی است که توصیه می کنه "صدقه بده تا از بلایا ایمن باشی." کارفرمای محترم روزانه دو سه هزار تومان در صندوق صدقات می اندازه و خیالش راحت می شه که اتفاق بدی نخواهد افتاد. به نکات ایمنی بی توجه هست و ده ها کارگرش را در معرض خطر قرار می ده. حادثه اتفاق می افته و خانواده های کارگران بدبخت می شوند. عوام الناس هم تشویق می کنند که چه مرد خوبی بوده صدقه داده.

دومی هم که بیشتر بین نسل شعارگرای انقلاب رواج داره این تصور هست که کسی که بدون رعایت ایمنی کار می کنه خیلی داره به کشورش خدمت می کنه. به این بی مبالاتی رنگ حماسی و قهرمانی می دهند و برای خودشان به خاطر عدم توجه به نکات ایمنی نوشابه باز می کنند. من که هیچ چیز حماسی و قهرمانی در این کار نمی بینم. کارفرما و کارگر هر دو به مسایل ایمنی بی توجه هستند. کارگر آسیب می بینه. دیگه نقش سنتی نان آور خانه را نمی تونه بازی کنه. صبح تا شب در خانه بیکار و بی درآمد می نشینه و از یک طرف بدنش درد می کنه از طرف دیگه غرور مردانه اش. کارش این می شه که صبح تا شب به زن و دخترانش گیر بده و اعصابشان را به هم بریزه تا به قول معروف نشان بده که مرد خونه کیه!

وقتی به عیادت آسیب دیدگان ناشی از عدم رعایت ایمنی می رویم به جای رد و بدل حرف های خرافی نظیر "چشم خورده اید!" سعی کنیم علت حادثه را دریابیم (به شرط آن که بازگویی حادثه برای آسیب دیده آزار دهنده نباشد) و در پیرامون خود با ایجاد تغییراتی احتمال وقوع حادثه ای مشابه را کاهش دهیم.

رواج خرافاتی که به ظاهر بی آزار می آیند باعث شده ما ایرانی ها در یادگیری علل خوادث اهمال نماییم. درنتیجه حادثه های مشابه مدام تکرار می شود و قربانی می گیرد.

ای کاش یک عده ایرانی مقیم ایران همت نمایند و یک صفحه در فیس بوک و یک کانال در تلگرام راه بیاندازند که در آن تجارب افرادی که قربانی حادثه ای ناشی از عدم رعایت نکات ایمنی شده اند و یا خطری از بیخ گوششان به این علت گذشته بازگو شود. خطرات و تهدیدها آن قدر ظریف و در عین حال زیاد هستند که تک تک آنها محال هست به ذهن هرکس برسد به خصوص در کشور ما که خیلی از وسایل غیر استاندارد هستند.

مثال می زنم. حتما دیده اید که در حمام ها دستشویی ها جلوی لامپ حبابی هست. این حباب فقط برای قشنگی نیست. اگر لامپ از جنسی باشد که به هنگام روشن شدن داغ می شود واگر حباب در مقابل آن نباشد قطرات آب خنک به سطح آن می پاشند می توانند آن را بترکانند. شیشه خرده ها می توانند با سرعت زیاد پخش شوند و در تن و چشم کسی که استحمام می کنند فروبروند

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]