+0 به یه ن
اوضاع عجیبی است نازنین!
از یک سو عده زیادی دنبال کار می گردند و نمی یابند.
از سوی دیگر پای صحبت صاحبان شرکت و.... هم که می نشینی دایم گلایه می کنند که پیدا کردن کارمند کاربلد و پاکار و قابل اعتماد سخت هست.
واقعا هم سخته. هر کدام از کارمند ها یک بازی در می آورند!
خیلی ها دست شان کجه. خیلی ها با بقیه کارمندان نمی سازند یا فتنه گری می کنند. خیلی ها نازک نارنجی هستند سر یک انتقاد کوچک وسط کار قهر می کنند می روند و صاحب کار را دست تنها می ذارند.
برخی با ارباب رجوع یا مشتری بدرفتاری می کنند و مشتری ها را می تارانند.
خیلی ها تنبلند و تن به کار نمی دهند. برخی دیرفهم و کج فهم هستند و از پس کار بر نمی آیند.
خلاصه کارمند پاکار پیدا کردن خیلی سخته. برای همین کارفرما ها قدر کارمند خوب را خوب می دانند. اوضاع اقتصاد بد هست و وضع اون کارفرما هم تعریف ندارد اما در چارچوب امکاناتشان سعی می کنند هوای کارمند خوب را داشته باشند.
بر اساس همین مشاهده هست که عرض می کنم اگر ناامید نشوید و به جست و جوی شغل ادامه دهید موفق می شوید کار پیدا کنید. دنبال کار گشتن خود یک کار تمام وقت هست و آداب خود را می طلبد. این که چگونه رزومه آماده کنید و چگونه در مصاحبه ظاهر شوید فوت و فن و مهارت های لازم برای این کار تمام وقت هست. معرف و توصیه نامه معمولا کمک بزرگی است. برای همین خوب هست که بدون مزد هم که شده جایی کارآموزی کنید تا معرف و توصیه نامه بتوانید بگیرید.
پی نوشت: در دورانی که شغلی ندارید باید سعی کنید هر جور که شده امید و روحیه خودتان را حفظ کنید تا بتوانید این کار تمام وقت بسیار سنگین که فشار بسیاری به اعصاب و روان هر کس وارد می آورد (یعنی جست و جوی شغل) را به نیکی انجام دهید و به مقصود برسید.
برای این که روحیه خود را حفظ کنید باید دقت کنید که از دایره اطرافیان آنهایی که روحیه شما را خراب تر می کنند خارج سازید.
از آن مهمتر این که تا شغل نیافته اید دور شبکه هایی مثل من وتو و .... که فاز منفی می دهند خط بکشید.حسرت گذشته ۴۵ سال پیش را خوردن و دایم نرخ بیکاری و افسردگی و گرانی را مرور کردن، کمکی به حال و روز امروز شما که دنبال شغل باید بگردید نمی کند.
به جای آن سعی کنید با دوستان و آشنایانی نشست و برخاست که دور وبرشان کارآفرین و صاحب شرکت و .... هستند. شاید دست شما را هم جایی بند کردند.
حسرت ۴۵ سال پیش را خوردن نه به درد حال و آینده شما می خورد و نه به درد آینده و توسعه سیاسی کشور. توسعه سیاسی واقعی کشور یک طبقه متوسط سرزنده، پویا و متکی به نفس می خواهد نه عده ای که صبح تا شب لعنت می فرستند و حسرت گذشته می خورند و منتظرند شاهزاده سوار بر اسب سفید از آن سوی آب ها بیاید برای اینها دموکراسی رفاه و برابری مرد و زن ایجاد کند!
اگر شما شغلی در شرکتی بیابید و با نیروی ابتکار خود باعث رونق کار آن شرکت شوید یک قدم برای این که طبقه متوسط در کشور رشد کند برداشته اید و در نتیجه غیر مستقیم هم در جهت توسعه سیاسی گام برداشته اید.
برای آینده بهتر چشم امید به نیروی ابتکار عمل خود ببندید والا کسی که تا ۶۰ سالگی دستاوردی جز آن که فرزند ذکور بابایش بوده باشد نداشته چه گلی می خواهد به سر ما بزند؟ اونی که از بدو تولد تا به امروز به خاطرپسر بودنش نسبت به خواهران امتیازاتی داشته و هرگز هم این امتیازات را به چالش نکشیده قرار هست سردمدار برابری زن و مرد باشد؟!
باز هم می گم لازمه توسعه سیاسی رشد طبقه متوسط هست. در زمان انقلاب مشروطه این بازاریان بودند که خرج انقلاب را تامین کردند. در زمان مصدق هم افرادی مثل زنده یاد شمشیری بودند که گوشه ای از مشکلات اقتصادی را حل می کردند. اگر امثال او بیشتر بودند نهضت می توانست دوام و قوام بیشتری یابد.
با شبکه من و تو نگاه کردن توسعه سیاسی حاصل نمی شود. گیریم فردا گشایشی شد و احزاب درست و حسابی، آزاد شدند. شما باید درآمدی داشته باشید که حق عضویت در حزب بپردازید. بعد از شهریور ۲۰، به ناگاه گشایش سیاسی در حد رویایی بود. اما طبقه متوسطی به آن معنی نبود که بتواند از این گشایش سیاسی استفاده بهینه نماید.
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک
تویتر
گوگل
آردینی اوخو