قدرت حرکت های صنفی

+0 به یه ن

دیکتاتوری پینوشه را در شیلی اعتصاب کامیونداران به زانو در آورد.


به نظر من تنها اقدام معقولی که  می تواند به مسئولان و آقازادگان بر سر قدرت در  ایران  آن قدر تلنگر بزند که دست از شعر تحویل دادن بردارند و اقدامی موثر در راه بهبود کیفیت هوای کلانشهرها انجام دهند اعتصاب دسته جمعی رانندگان اتوبوس و کامیونداران هست که خود بیش از همه در معرض آلودگی هوا هستند.
با توجه به این که در 12 سال اخیر تشکل های سابقا فعال و تاثیرگذار آنها را عملا متلاشی کرده اند بعید می دانم چنین اتفاقی بیافتد اما اگر این اتفاق افتاد و اعتصاب کردند ما همگی  تا وصول مطالبات  (اقدامی عملی و کارساز در جهت بهبود هوای کلانشهرها)  باید پشتیبان شان باشیم تا  جنبش به نتیجه برسد و هوای کلانشهرها  سالم گردد.
اگر چنین اعتصابی شد و عده ای از نان خوردن افتادند ما باید حمایت مالی کنیم تا خانواده شان در مضیقه نباشد. اگر به علت اعتصاب کارهای خودمان گره افتاد خشم مان را متمرکز به کسانی کنیم که به مطلبات برحق آنها گوش نمی دهند نه اعتصاب کنندگان.
بعید می دانم چنین اعتصابی رخ دهد اما اگر رخ داد ما همه وظیفه ای داریم که از آن حمایت کنیم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

طرح نسنجیده و ناکارآمد زوج و فرد

+0 به یه ن

این مقاله در تابناک ادعا می کند که وقتی طرح و زوج فرد برای دراز مدت اجرا می شود نه تنها کمکی نمی کند بلکه دو در صد آلاینده ها را افزایش می دهد. نتیجه گیری مقاله معقول به نظرم می آید. فرض کنید من یک کار مهم دارم که حتما باید این هفته انجام دهم. امروز به علت زوج و فرد نتوانم ماشین بیرون ببرم فردا این کار را خواهم کرد. پس اجرای این طرح بیش از یک روز معنایی ندارد و ترافیک را کاهش نمی دهد. فقط اذیت می کند و آزار می دهد.
تازه اثرات مخرب بیشتر دارد. راننده های اسنپ مجبور می شوند شب بروند سر کار. نتیجه اش این می شه که دود کامیون ها را هم استنشاق می کنند ووووووو

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

ما تا وقتی که این مسئولان مسئولیت ناپذیر را داریم، دشمن خارجی لازم نداریم!

+0 به یه ن

امروز در تلگرام یک متن  از " کانال حامیان مردمی دولت (حمد)" به دستم رسید. لب حرفش این بود که خشک شدن دریاچه ها و رودخانه های ایران کار دشمن هست. جا به جا هم  صراحتا تاکید می کرد که "دانشمندان ما" و "استادان دانشگاه ایران در رشته محیط زیست" هیچ کدام نمی فهمند و فقط او می فهمد!! خلاصه "کانال حمد" هر آسمون ریسمونی می بافت (ولو به قیمت  زیر سئوال بردن اجماع همه متخصصان محیط زیست کشور) که ثابت کند دولت تقصیری ندارد و باید "حمد" و ثنا و ستایش او را گفت!


 حالا شور شدن آب کارون را می خواهند چه طور توجیه کنند؟ سد گتوند هم کار دشمن هست؟!!  گویا حتی مردم محلی هم گفته بودند که اینجا معدن نمک هست اینجا سد نزنید اما بیفکری و سیاسی کاری های دولت های پی در پی باعث فاجعه ای شد که نباید می شد.

و اما عروس خانوم زیبای خودمان که آن قدر  این سال ها جفا دیده که   به پیری زودرس دچار شده!  ببینید قضیه ساده هست.  نیمه دوم سال 94 و  نیمه اول سال 95 سر موقع بودجه لازم برای لایه روبی رودخانه ها را پرداخت کردند. آب باران  و برف ریخت توی دریاچه اورمیه و آن را زندگی دوباره داد! نیمه دوم سال 95 و  نیمه اول سال 96 هم باید همین کار راتکرار می کردند اما خسیس بازی در آوردند. گلوی خود من همینجا پاره شد از بس گفتم این پول را باید واریز کنید. رقم آن چنانی هم در ابعاد ملی نبود. اهمال کردند. دولتیان و مجلسیان هر دو پشت گوش انداختند. بعد رودخانه ها طغیان کردند. سیل آمد ریخت توی مزارع مردم.  چند تن از هموطنان در سیل جان باختند. محصولات کشاورزی  و دام ها از بین رفتند.  چندین برابر پولی که می بایست صرف لایه روبی شود خسارت به بار آمد. آبی که باید به دریاچه اورمیه می ریخت ریخت در مزارع و خانه های  مردم آنها را ویران ساخت.
به همین سادگی، به همین تلخی! به جای آسمون ریسمون بافتن برای توجیه ندانم کاری ها و اهمال های دولت و مجلس، نیروهای مردمی باید به آنها فشار بیاورند  تا به تعهداتشان عمل کنند!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

شب یلدا در پیش است

+0 به یه ن

اون همه که در فضای مجازی طرفداران "فرهنگ اصیل ایرانی" نگران این هستند که مبادا ملت کریسمس برگزار کنند و  دم به دقیقه یادآوری می کنند کریسمس مال ما نیست، یاد  شب یلدا نیستند!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بیست سئوالی!

+0 به یه ن

مخاطب این جمله من کیست؟
"قردشیم سن! مایا قوی اوخوما!"

راهنمایی: منظورم گوگوش وقتی مرغ سحر را می خواند نیست! والا می نوشتم "باجیم سان مایا قوی اوخوما"!

راهنمایی دوم: مخاطبش تازگی ها ادعا می کنه " یک مرد با غیرت آذری" هست من هم برای همین ترکی گفتم.


پاسخ: مخاطبم محمد رضا گلزار بود. دوستی یه کلیپ از گوشه ای کنسرت او را فرستاده بود زیرش نوشته بود. "کاملا معلومه دخترها به هوای گلزار می روند کنسرت. پسرها به هوای دخترها می روند. گلزار هم خیال می کنه که خیلی استعداد خوانندگی داره." من هم اضافه می کنم برگزار کننده کنسرت هم  بلیط می فروشه سود می کنه. امثال فتوره چی  هم سوژه ای پیدا می کنند تا با اظهار نظرهای شبه روشنفکری در فیس بوک خودی نشان دهند. مینجیق هم به همه اینها می خنده!
همه راضی... !

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

مصاحبه آپاراتچی با عوامل فیلم ائو

+0 به یه ن

 آپاراتچی برنامه جالبی است. با سینماگران در مورد فیلم ها مصاحبه می کند. اخیرا مصاحبه ای با کارگردان و بازیگر نقش اول فیلم ائو انجام داده است. مصاحبه را می توانید اینجا مشاهده کنید. سئوال اول در مورد  استفاده از زبان ترکی برای ساخت این فیلم هست. مصاحبه خیلی جالب و آموزنده است. سعی کنید که حتما ببینید.


اگر هنوز فیلم ائو را ندیده اید پیشنهاد می کنم زودتر ببینید. فیلم زیر نویس فارسی بسیار خوبی هم دارد. برای کسانی که ترکی نمی دانند هم بسیار جذاب است.


برای اطلاع از زمان بندی و محل اکران فیلم به این سایت مراجعه کنید. فیلم به زبان ترکی و به گویش تبریز هست. با ترکی سلیس. از آن نوع که شهریار می پسندید:
«تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز

اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز

اؤز شعرینی فارسا – عربه قاتماسا شاعیر

شعری اوخویانلار ، ائشیدنلر کسیل اولماز»



اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

داستان دهقان فداکار

+0 به یه ن


(فارسجادان تورکجه یه چئویرن: قدرت ابوالحسنی سهلان)

پاییزین سویوخ گونلرینین بیرینین گون باتان چاغی ایدی. گونش آذربایجان کندلرینین بیرینین قارلی داغلارینین آرخاسیندا باتمیشدی. اکینچیلرین گونده کی ایشلری قورتولموشدو. ریزعلی ده ایشدن ال چکمیشدی و اؤز کندینه قاییدیردی. او سویوخ و قارانلیق گئجه ده، بالاجا فانوسون تیترر ایشیغی اونون یولونو ایشیقلاندیریردی.

ریزعلی یاشایان کند دمیر یولونون یاخینلیغیندا ایدی. ریزعلی هر گئجه ائوینه چاتماق اوچون دمیر یولو قیراغیندان گئچیردی. او گئجه، بیردن قورخونج بیر گومبولتو سسی داغدان قوپدو. چوخلو داشلار داغدان تؤکولدو و دمیر یولونو باغلادی. ریزعلی بیلیردی کی، نئچه دقیقه یه جن، موسافیر داشییان قاطار اورا یئتیشه جک. اؤز-اؤزونه دوشوندو کی قاطار داش قوپبالاریلا چارپیشیرسا آشاساجاقدیر. بو دوشونجه دن برک-برک ایضطرابلی اولدو. بیلمیردی او اوجقار چؤلده نئجه قاطار سوروجوسونو خطردن بیلگیلی ائتسین. ائله بو حالدا، قاطارین فیشقیریق سسی داغ دالیسیندان ائشیدیلدی کی اونون یاخینلاشماسیندان خبر وئریردی.

ریزعلی قاطار تاماشیسینا گئتدییی گونلری خاطیرلادی. موسافیرلرین گولر اوزلرینی یادا گتیردی کی قاطارین ایچیندن اونا ال ائله ییردیلر. اؤنده کی خطرلی اولایین دوشونجه سیندن اوره گی برکدن چیرپیندی. موسافیرلرین جانینی قورتارماق اوچون بیر چارا آختاریشیندا ایدی. بیردن-بیره، بیر چارا خاطیرینا چاتدی. بتر سازاق و سویوخ اولا-اولا، سورعتله پالتارلارینی اینیندن چیخارتدی و اؤزونون ال آغاجینا باغلادی. فانوسون نفتینی پالتارا تؤکدو و اونو اودلادی. ریزعلی مشعلی یوخاریدا ساخلایاراق، قاطارا دوغرو قاچماغا باشلادی. قاطار سوروجوسو اودون گؤرمه ییندن قاباقدا بیر خطرین اولدوغونو آنلادی. تورموزو چکدی. قاطار بتر-بتر ترپنیشلردن سونرا، حرکتدن دایاندی. سوروجو ایله موسافیرلر پوزغون اولاراق قاطاردان ائشیگه تؤکولدولر. داغین تؤکولمه سی و ریزعلینین مشعلینین گؤرمه سیندن، کی لوت بدنله اورادا دورموشدو، آنلادیلار بو کیشینین جاندان گئچمه سی اونلاری هانسی بؤیوک خطردن قورتاریبدی.

ریزعلی: اَزبرعلی حاجوی

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دو فیلم دیدنی

+0 به یه ن

دو تا فیلم خوب هست که دی وی دی اش به بازار اومده: ۱- ویلایی ها ۲- نفس. کارگردان و نویسنده هر دو هم خانم هستند. حتما این دو فیلم را ببینید.

پی نوشت:  فیلم "سارا و آیدا" هم خیلی دیدنی هست. موضوعش تازگی داره. داستان داره. از فیلم های بی سر وته روشنفکری نیست.
پی نوشت دوم: فیلم "فصل نرگس" را هم ببینید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل
آردینی اوخو

ناگهان چه زود دیر می شود!

+0 به یه ن

امروز یک مددجوی جدید به سایت بنیاد کودک اضافه شده است. دختری 13 ساله که در پایه هشتم درس می خواند معدلی نزدیک به 20 دارد. این دختر از نعمت پدر محروم هست و مادری بیمار دارد. تک فرزند هم هست. چیزی که خیلی دل مرا به درد آورد این هست که از سو تغذیه دارد زجر می کشد.
ای کاش یک نفر هرچه سریع با مراجعه به سایت بنیادکودک کفالت او را بر عهده گیرد. خرجش معمولا چیزی در حدود صدهزار تومان در ماه هست. من دلم می خواست خودم این کار را بکنم اما تعداد نسبتا زیادی قبلا مددجو انتخاب کرده ام و نگرانم نتوانم نیازهایشان را بر آورم.
پی نوشت: شاید بگید این همه کودک گرسنه در دنیا و حتی تبریز هست این هم یکی اش! ما که نمی تونیم همه را سیر کنیم بنیاد کودک بچه هایی را پیدا و حمایت می کند که قادرخواهند شد در آینده خودشان و خانواده شان را از فقر بیرون بکشند سرمایه گذاری انسانی رویشان هدر نمی ره. با حمایت شما این بچه ها می شوند یکی از شخصیت های شهر. دکتری مهندسی معلمی مدیری .....

پی نوشت:  یکی از دوستان عزیزم کفالت آن گل زیبا را برعهده گرفت. اما چند روزی بیشتر این پست را نگاه می دارم چون مددجویان با شرایط او هنوز زیادند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پاسخی در جهت مبارزه با خرافات و سو استفاده از اعتقادات مردم توسط خود مردم

+0 به یه ن

خبر آنلاین مطلبی منتشر کرده در مورد این که مردها هم دارند توسط زنها خشونت می بینند اما دم بر نمی آورند.  سه داستان مجزا هم منتشر کرده. من اون قدر در جامعه نیستم تا بدانم "شوهر آزاری" چه قدر در کشور ما دامنه دار هست. به هر حال حتی اگر یک مورد باشد باز هم محکوم هست.  اما یکی از این داستان ها را منتشر می کنم و پاسخی هم می دهم. چه قبول کند و چه نکنید، هدف من طرف زن داستان را گرفتن نیست. " دله دزدی" آن زن در کنار حماقت این زن در عدم رعایت نکات ایمنی، از نظر من آن قدر گناه بزرگی هستند که عمل او را غیر قابل توجیه می سازند. چه زن این داستان به واقع شوهر آزار باشد چه نباشد، از نظر من کسی نیست که شایسته همدلی باشد. علت این که نوشته را می گذارم دفاع از عقلانی  و منطقی اندیشیدن هست نه دفاع از آن زن. انگیزه این نوشته  حمله بر ریا کاری و تزویر و سواستفاده از احساسات مذهبی مردم و تسویه حساب شخصی به اسم اخلاقیات  هست. این نوع ریاکاری و تزویر هم تنها اختصاص به عالمان دینی و برخی حاکمان شریعت پناه  ندارد. بین مردم عادی مظلوم نما هم وجود دارد. مرد داستانی که در زیر می خوانید از نظر من مصداق بارز آن هست. نمونه هایش هم در دور وبر بسیار بسیار فراوان هستند. برای این که تصریح کرده باشم که قصدم در این نوشته خاص "طرفداری از زنان" نیست تاکید می کنم که اتفاقا به همان نسبت که زن مظلوم نما در کشورما بیش از مرد مظلوم نماست این رفتار بین زنان بیشتر مشاهده می شود.   این را هم تاکید می کنم این گونه ریاها مختص "نماز خوان" هم نیست. اتفاقا بین کسانی که مخ را می خورند که "نمازخوان" نیستند اما "از هر نمازخوانی اخلاقی ترند" این نوع ریا حتی بیشتر  از همنوعان نمازخوان است!

خبرآنلاین: زنان غران، خشونت پنهان
هیس! مردها فریاد نمی‌زنند...


وبلاگ > قنواتی، علی - (هشدار: این متن حاوی چند داستان واقعی درباره مردان ستم‌دیده از زنان است. اگر پیش‌فرض‌هایتان چنین تصاویری را برنمی‌تابد و حاضر نیستید آن‌ها را عوض کنید، این متن را نخوانید.)

یک.
چهارشنبه یک دربست گرفتم. از فاطمی تا حوالی ونک. پراید بود. راننده در تمام مسیر از ایمان حرف زد. از این که خدا جای حق نشسته است. از این که معجزه هر لحظه دارد اتفاق می‌افتد و ما نمی‌بینیم. درباره مشکلات اقتصادی و انتخابات ریاست‌جمهوری حرف می‌زدیم. دست‌کم من این‌طور فکر می‌کردم. وارد آفریقا که شدیم دل‌ش را به دریا زد و گفت همین جمعه یک معجزه برای خود او اتفاق افتاده است: برادرها و باجناق‌ها مهمان‌شان بوده‌اند. زن‌ش طبق معمول یک‌سره سرکوفت می‌زده و جلوی همه، حال‌ش را می‌گرفته. (برگشتم و یک بار دقیق نگاه‌ش کردم. نمی‌خورد با این تیپ و هیکل و سر و زبان، سوژه خشونت خانگی باشد!) بعد می‌خواسته‌ند منقل روشن کنند برای کباب. زغال‌ها نمی‌گرفته، زن‌ش می‌رود زیرزمین از موتور همسایه بنزین می‌کشد می‌آورد! مرد معترض می‌شود که بدون اجازه چرا این کار را کردی؟ دزدی است؛ حق‌الناس است... زن هم کوتاه نمی‌آید و هی تحقیرش می‌کند. این قسمت داستان را که می‌گفت چند بار کلمه «تحقیر» را به‌تلخی تکرار کرد. متلک‌های زن آن‌قدر بالا می‌گیرد که او مجبور می‌شود بگذارد برود! درست نگفت کجا ولی ظاهرا وسط مهمانی یک بهانه‌ای جور می‌کند، مثلا تعمیر ماشین، و می‌رود توی پارکینگ خودش را مشغول می‌کند! بعد از بیست دقیقه، باجناق‌ها می‌آیند که بیا زن‌ت را ببریم بیمارستان؛ بی‌هوش شده است! می‌گفت زن‌ش هیچ درد و مرضی ندارد. سابقه هم نداشته از حال برود. زَفت‌ورَفت‌ش می‌کنند و یک‌دفعه سرپا می‌شود. نیم ساعت بعد دوباره شروع می‌کند به متلک و سرکوفت و دوباره به همان حال می‌افتد! می‌گفت از آن روز زن‌ش محتاط شده و زبان‌ش را نگه می‌دارد. آن‌طور که باید نه، ولی مثل سابق هم نیست. بالاخره خدا جای حق نشسته است..

مینجیق: 

خیلی کاری به دعوای زن و شوهری این زوج ندارم. به هر حال اگر "سرکوفت" های اون زن خیلی زننده بود خودش جلوی خواهرها و دامادهای خانواده خودش سرافکنده می شد. دلیلی نداشت که این آقا وسط مهمونی مثل بچه ها قهر کنه بره!
اما در مجموع من به آدم هایی که تا یکی را می بینند از ایمان و اخلاق (چه اخلاق دینی چه اخلاق سکولار) دم می زنند بی اعتماد هستم. تا کسی ریگی به کفش نداشته باشه معمولا این همه لازم نداره به رخ آدم و عالم بکشه که خییییللللللیییییییی خوب و مامانی هست. معمولا این آدم ها به دنبال نیم ساعت مخ مخاطب را خوردن که خیلی خوب هستند حملاتشان را به یک بنده خدا که "به مرغ شان گفته کیش" شروع می کنند. خودشان را می خواهند در ذهن مخاطب فرشته جا بزنند طرف را شیطان!
مردم ساده دل هم باور می کنند. من از این آدمها معمولا حذر می کنم. حدس می زنم این آقای راننده کرایه آن آقای نویسنده را هم دولاپهنا حساب کرده باشد منتهی آقای نویسنده روش نشده چانه بزنه. چون ترسیده او را هم جزو "آدم بدها" که مستوجب این هستند که گرفتار عذاب الهی بشوند قلمداد کنه.

این آقای راننده فکر می کنه که کی هست که خداوند متعال آفریدگار کهکشان ها بیاد به خاطر آن چه این "حق" می دانه قوانین طبیعت خودش را عوض کنه که دل این خنک بشه؟! اولا شاید "حق" همان نباشه که درک ناقص من و ایشان فکر می کنیم. ثانیا حق همان قوانین طبیعت هست که خدا وضع کرده. این که بخارات بنزین برای سلامت مضر هست و.....

با بنزین آتش منقل درست نباید کرد. خطرناکه. با کاغذ باطله و برگ خشک آتش می گیرانند.
لابد بخار بنزین زده حال زن خراب شده.
بنزین فرار هست آتش بگیرد آتش را به بالا منتقل می کند پرده اینا هم ممکنه آتش بگیره یا آتش به صورت و موهای کسی که آتش روشن می کنه بزنه



آدم های به واقع خوب نمی آیند دوره بیافتند مرتب از خوبی خودشان و بدی مخالفانشان حرف بزنند. به چند دلیل:
اولا خوبی از نظرشان اون قدر کار طبیعی هست که دیگه این همه حرف و حدیث نداره.
ثانیا این که کینه از کسی به دل ندارند.
ثالثا به این علت که اون قدر همیشه مشغول خوبی کردن هستند که فرصت صحبت کردن درباره اش را ندارند.
رابعا نمی خواهند ریا بشه


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ][ 2 ]