بنیاد كودك

+0 به یه ن

همان طوری كه قبلا گفتم یكی از ارزشمندترین دستاوردهای مینجیق در این هفت سال وبلاگ نویسی آشنایی با بنیاد كودك بوده است. من  مسئولیتی در بنیاد كودك ندارم. از آشنایان نزدیك من هم كسی در این بنیاد مسئول نیست. از طریق خواننده های وبلاگم با این بنیاد آشنا شدم و دیدم عملكرد آن به ایده آلی كه در ذهن من بود بسیار نزدیك هست.  از آن پس به جمع كفیلان بنیاد كودك پیوستم و تا جایی هم كه در توان داشتم آن را به دیگران معرفی كردم و می كنم. همان طوری كه می دانید موسسه های خیریه بسیاری وجود دارند كه اغلب آنها هم كارهای ارزشمند و درخور ستایشی انجام می دهند. اما چرا من در میان این همه موسسه خیریه به بنیاد كودك به طور خاص علاقه دارم و برای آن تبلیغ می كنم؟!  در زیر برخی دلایل آن را می نویسم.

1) بنیاد كودك  تاكید زیادی بر شفافیت دارد. بیلان كار ارائه می دهد و اجازه می دهد موسسات بین المللی نظارت بر نهاد ها بر عملكرد آن نظارت نمایند و گزارش تهیه كنند.

2) بنیادكودك از طریق سایت  ای-میل و تلفن ها پاسخ سئوالات كفیلان را سریع می دهد.

3) هرچند همه جور  كمك  خالصانه به نیازمندان پسندیده هست اما بنیاد كودك كمك های خود را  به گونه ای كانالیزه می كند كه مددجو به جایی برسد كه نه تنها از كمك بی نیاز شود بلكه خود را به جایی برساند كه دستگیر دیگر نیازمندان شود. تاكید بر تحصیل و آموختن مهارت های زندگی از این جنس هست.

4) برخی از ارگان های خیریه مانند ارگان های خیریه تحت سرپرستی ماری ترزا  فقر را تقدیس می كنند. گویی هدف نه بهتر كردن اوضاع فقرا بلكه فقیر نگاه داشتن آنهاست. چنین طرز فكری در قاموس بنیاد كودك هیچ جایی ندارد! بنیاد كودك سعی نمی كند با نمایش فقر مددجویان حس ترحم و دلسوزی شما را برانگیزد تا بیشتر كمك كنید!  شما این حس را دارید كه با این پولی كه می دهید یكی از استعدادهای درخشان سرزمینتان را شكوفا می كنید. انگار این مددجو خواهر یا برادر كوچك شماست و شما می خواهید در حد توان خود برای او آن چه كه برای شكوفایی استعدادهایش لازم هست فراهم كنید.

5) چندی پیش یكی از كفیلان سابق بنیاد كودك متنی در وبلاگ خودش  منتشر كرده بود كه حاوی انتقادات تندی علیه بنیاد كودك بود. پاسخ بنیاد را در اینجا می توانید بخوانید. در جایی در آن وبلاگ ایراد گرفته شده بود كه ورزش "لوكسی مثل ژیمناستیك" چرا باید برای یك كودك فقیر انتخاب شود؟! و بنیاد كودك چه نیكو پاسخ داده است كه:"در جای دیگری از متن حتی به انتخاب ورزش ژیمناستیك توسط مددجو ایراد گرفته اید.

در ایران ورزش ژیمیناستیك آماتور برای كودكان یك ورزش لوكس و گران محسوب نمی شود و در اكثر باشگاه های ورزشی محلی قابل دسترس است. بنیاد كودك نیز همواره تلاش می كند با كمك همیاران خود شرایط یك زندگی با حداقل كیفیت را برای مددجویانش فراهم كند. از این رو چنین قضاوتی نیز از مسیر انصاف به دور است كه نیاز كودكان ایران را با نیاز كودكان در مناطق كشورهای بسیار عقب افتاده مقایسه كنیم. مددكاران در گزارشها، نیازمندیها و تقاضاهای مددجویان را منعكس میكنند، چون بسیاری از همیاران علاقمندند در صورتیكه بخواهند كمك بیشتری بكنند، حداقل آگاه باشند نیاز و یا آرزوی مددجویشان چیست. از ما انتظار نداشته باشید كه وقتی از مددجویی میپرسیم آرزویت چیست و او گفت مثلا كلاس ژیمناستیك، بگوئیم تو حقی برای چنین آرزوهائی نداری!"
من چند نكته دیگر اضافه می كنم. بله! وقتی كودكی (به خصوص یك دختربچه كه از بازی گل كوچك در كوچه هم محروم هست) چند ماه از سال را باید در یك اتاق سه متر در چهار متر با مادربزرگ بیمارش محبوس باشد كلاس ژیمناستیك برای او از اوجب واجبات هست تا دچار فقر حركتی و پوكی استخوان و .... نشود! بچه ی ایرانی  حاشیه نشین كلانشهر ها مثل بچه آفریقایی این امكان را ندارد كه در دشت ها آزادانه بدود و بعد هم  قهرمان المپیك شود! از بنیادكودك متشكریم كه به این نیاز واقعی توجه می كند.
واقعا من دوست ندارم كه بعد از این كه ماه ها از كودكی حمایت كرده ام بنیاد كودك به من گزارش بفرستد و بگوید هنوز این بچه در نیازهای اولیه مانده هست.نه! دوست دارم در گزارش از من بخواهند كه اگر صلاح می دانم برای كلاس ژیمناستیك و هنر و زبان و ..... كمك مالی خود را واریز كنم. دوست ندارم مددجوی من در فقر بماند و افق های دیدش را باز تر نكند كه من در ذهنش بشوم  "بابا لنگ دراز !!!!" می خواهم رشد كند و از من بگذرد و برای خودش آینده ای ترسیم كند.
6) بنیاد كودك در برخی شهرها از جمله در تبریز واورمیه و اردبیل از كانون های اصلاح و تربیت حمایت می كند. وقتی این نوجوانان آزاد شدند آنها را حمایت می كند تا دوباره به ورطه ی بزه نیافتند. این حركت امنیت جامعه را نوید می دهد.
7) بنیاد كودك برای والدین كودكان كلاس های روانشناسی و كنترل خشم و....برگزار می كند.
8) حضور مددكاران زن در زندگی این نوجوانان دیدگاه های مردسالارانه را دربین آنها خنثی می كند و ما می توانیم به آینده ای بهتر از این جهت امیدوار باشیم.
9) دیدگاه غالب   در این بنیاد  بهبود آینده به دستان خود از طریق آموختن مهارت هاست. این بنیاد كمك می كند كه نگرش قضاو قدری و انفعال در برابر سرنوشت ازبین ببرد.
10) این بنیاد كمك می كند تا بین طبقه ی فقیر و طبقه متوسط ارتباط و تعامل سازنده برقرار شود.
11) خود كفیلان  با هم یك خرده فرهنگ ساخته اند. یك فضای همدلی بین كفیلان به وجود آمده است. علی رغم همه اختلاف ها   دست كم یك موضوع  هست كه برسر آن توافق داریم و می توانیم در موردش حرف بزنیم. من این خرده فرهنگ را دوست دارم.
 
 
دلایل بسیار زیاد دیگری هم هست كه الان یادم نمی آید.
 
دفاتر بنیادكودك در داخل كشور را میتوانید اینجا ببینید. با كلیك روی هر استان آدرس شعب در آن استان می آیند. شعب آن را می توانید به آشنایان خود معرفی كنید. به خصوص شعبه مراغه را معرفی كنید كه تازه تاسیس شده و كمتر شناخته شده است.
 
این هم جمله ی كلیدی است برای تبلیغ برای بنیاد كودك:" اگر ما به فكر این بچه هانباشیم خیال می كنید چه كسی -غیر از خدا- به فكر این بچه ها خواهد بود؟"
من ماه ها برای بنیاد كودك در بین آشنایانم تبلیغ می كردم. كسی توجه نمی كرد تا این جمله را نوشتم بلافاصله توجهشان جلب شد و به طور حماسه گونه ای بی دریغ كمك كردند.
 
بخش نظرات این پیام را باز می گذارم. تنها نظرات مربوط به بنیادكودك منتشر خواهد شد.
 
 

 

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چرا بنیاد كودك؟!

+0 به یه ن

در چهار سال گذشته من و آنا نسبتا زیاد برای بنیاد كودك به خصوص  شعبه ی تبریز تبلیغ كردیم. زحماتی كه آنا كشید تاثیر خوبی داشت و عده ی زیادی  از طریق او با موسسه آشنا شدند و به حامیان پیوستند. واقعیت را بخواهید من از نتیجه راضی هستم. یعنی بهتر و بیشتر از آن كه فكر می كردم در بین اطرافیانم استقبال شد. البته این طور نبود كه با شنیدن اسم موسسه اطرافیانم هیجان زده و احساساتی شوند و با یك فانتزی "خود بابالنگ دراز بینی" بخواهند به حمایت كودكان مددجو  بشتابند. نه! ابداً در بین اطرافیان من ازاین سانتی مانتال بازی ها خبری نبود. با شكاكی و عیب جویی كه در ظاهر اغلب تبریز ها ست شروع كردند به انواع و اقسام سئوال ها:"چرا عكس مددجو را در سایت می ذارند؟!" "چرا فقط كودكان مستعد؟! " "چه طور مطمئن شویم پولی كه می دهیم به دست مددجو می رسد؟!" " پول بدهیم بدعادت می شوند. باید یاد بگیرند روی پای خودشان بایستند."  خلاصه سیلی از این سئوال ها  و انتقادها سرازیر می شد و من به طریق خودم  سعی می كردم جوابی فراخور دهم. البته بعد از این كه متقاعد شدند كه كمك كردن به این موسسه كار خوبی هست دیگه بی دریغ  حمایت كردند. حمایت بی دریغ و پایسته. همان كسی كه ابتدا سر این كه سی-چهل تومان در ماه به دست مددجو می رسد یا نه شكاكیت نشان می داد بعدش راحت مبالغ هنگفت می داد و هیچ چشمش هم دنبالش نمی ماند!  هر اتفاقی هم كه افتاد گفتند ما  امیدی را كه به این بچه ها داده ایم ناامید نمی كنیم.  هر طور شده این كمك ماهیانه را به دستشان می رسانیم. این طور نبود كه با یك غوره سردی شان بشود با یك مویز گرمی. این طور نبود كه با اولین سو تفاهم فغان برآورند كه "ای داد! ای بیداد! من ائله كردم بئله كردم......."  اطرافیان من نه فانتزی " خود بابا لنگ دراز بینی" بافتند و نه كولی بازی درآوردند كه من خیلی نازنازی بودم كه این همه كمك كردم ! چشم  و دل سیر تر از آن بودند كه چشمشان بماند دنبال كمكی كه كردند.

 

یك سری از این سئوال ها را گویا از آنا هم كرده اند. در زیر  باخیش آنا را می آورم:

"بعضی ها میگن خودمون مگه نمی تونیم به كسی كمك كنیم ؟بیایم بدیم به بنیاد كه چی بشه ؟ یا یكی از دوستان گفت كه تریپ خیرخواهانه ی مدرن برمی دارید یعنی خیلی دلسوزید ؟عده ای هم كه از ریشه قبول ندارند "

من هم از این سئوالات و نظرات زیاد شنیدم. اینجا می خواهیم جوابی به آن دهم.

بله! فرهنگ ما  طوری است كه خوب هوای دور و بری های خودمان را داریم. در سنت ماست و بخشی از زندگی مان شده. برایمان قابل تصور نیست كه یكی از اطرافیانمان نیاز به عمل جراحی داشته باشد اما پول نداشته باشد و ما بتوانیم  كمكش كنیم اما دریغ نماییم. كاملا جا افتاده كه اگر  دختر كارگر خانه یا اداره مان عروسی كرد بخشی از مخارج جهیزیه با ماست. اینها كه دیگه بخشی از زندگی هستند. آن قدر برا یمان طبیعی است كه حتی اسمش را كار خیریه نمی ذاریم. بخشی از دوستی است و حسن همجواری.  بی جهت نیست كه مادربزرگ ها و پدربزرگ هایمان می گویند "خرجم زیاد نیست. بَرجم زیاده." منظور از برَج همین نوع كارهاست دیگه.  این به جای خود خوبه! سنتی است كه باید حفظ شود و می شود. دیگه تبلیغ برایش نیاز نیست. اما حمایت از بنیادی مثل بنیاد كودك موضوع  جداگانه ای است. این علاوه بر نیكوكاری  از جنس ایجاد نهاد مدنی است. همان طور كه در نوشته ی قبلی نوشتم به طبقه ی متوسط كمك می كند كه ساختار های خود را داشته باشند.  به علاوه نهاد كارهایی می كند كه من به طور شخصی نمی توانم. مثلا شركت ال-جی در تبریز برای كودكان مددجوی بنیاد جشنواره ی نقاشی برگزار كرده. یا انجمن نجوم برایشان اردوی رصد گذاشته.  دكتر روانشپزشك برای خانواده هایشان جلسه مشاوره می ذارد. این كار ها را من به عنوان شخصی  نمی توانم بكنم. برخی مسایل تجربه  و تخصص مددكاری اجتماعی می خواهد كه من ندارم. به علاوه كمك شخصی من احساساتی خواهد بود. در حالی كه بنیاد با ضوابط و انضباطی نسبت به تحصیل بچه ها عمل می كند كه از من به  عنوان یك شخص بر نمی آید. این نظم و انضباط در فرهنگ سازی بسیار مهم هست.

آنا گفت:"یا یكی از دوستان گفت كه تریپ خیرخواهانه ی مدرن برمی دارید یعنی خیلی دلسوزید ؟"

مینجیق: به این دوست باید گفت "تریپ" چرا؟! تریپش نیست! خود خود خودشه: "خیرخواهی مدرن". مگه چی از كسانی كه "خیرخواهی مدرن" می كنند كم داریم؟! "خیرخواه" نیستیم كه هستیم. "مدرن" نیستیم كه هستیم!   این كارمان از روی "دلسوزی" صرف نیست. از روی منطق هست. می دانیم برای پیشرفت جامعه مان باید از این كارها بكنیم. باید برای شكوفا شدن استعداد های مملكت مان بكوشیم. از جمله بهترین كارهایی كه برخی شعبه های بنیاد می كنند حمایت و هدایت كودكان كانون اصلاح و تربیت هست.  این بچه ها مهر می بینند و خوب هدایت می شوند. این یعنی ما داریم برای امنیت  آینده ی شهرهایمان تلاش می كنیم. می خواهیم استعداد های شهرمان در جهت سازنده هدایت شوند نه در جهت مخرب.

آنا:"؟عده ای هم كه از ریشه قبول ندارند "

بحث با این عده بی فایده هست.

حالا همه اینها را گفتم كه یادآوری كنم كه شعبه ی تازه افتتاح شده ی مراغه را باید شناساند:

مراغه، خیابان خواجه نصیر جنوبی، نبش بن بست فروردین، پلاك 121

تلفن: 0421-2235515

در هركجای دنیا كه باشید می توانید با مراجعه به سایت بنیاد كودكی را از هر كجای ایران (از جمله مراغه) به كفالت انتخاب كنید و با مبلغی حدود 40 هزار تومان در ماه به او در ادامه تحصیل كمك كنید.

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بنیاد كودك شعبه ی رشت

+0 به یه ن

قبلا در مورد بنیاد كودك نوشته ام. این بنیاد كه از كودكان مستعد اما بی بضاعت حمایت می كند در اغلب استان های  ایران شعبه دارد جز یزد و خوزستان كه امیدوارم زودتر در آنجا هم شعبه باز كنند. به تازگی هم در رشت شعبه ی جدیدی باز شده كه امیدوارم در اهداف  انسانی شان موفق باشند.

با مراجعه به سایت بنیاد یا یكی از شعب می توانید كفالت كودكی را با ماهی 40 هزار تومان قبول كنید.

الان در تبریز 14 مددجو و در مراغه یك مددجود منتظر كفیل هستند.

شعبه ی تبریز: تقاطع قطران جنوبی و صائب، كوی صوفیو پلاك 16

تلفن: 4776698

tabriz@childf.org

تلفن: 4787167

 

در استان های آذربایجان غربی و اردبیل هم هر كدام حدود 40 مددجوی مستعد ولی بی بضاعت منتظر كفیل هستند.

 

·  شعبه اردبیل

اردبیل، میدان ارتش، روبروی اداره آب و فاضلاب، طبقه دوم نمایشگاه لوكس، پلاك 635
تلفن : 7718706-0451
فاكس : 7724959-0451
Email : ardebil@childf.org

·  شعبه ارومیه

ارومیه، شهرك فرهنگیان، جنب بیمارستان امید، كد پستی :35377-57168
تلفن :
3868999 - 3867798 - 3847272-0441

فاكس : 3824447-0441 
Email : urmia@childf.org

هر كدام ازاین دانش آموزان اگر حمایت شوند فردا می توانند یك دانشمند در سطح جهانی یا یك مهندس یا دكتر یا وكیل یا معلم یا استاد دانشگاه یا... كارآمد و یا مدیر موفق شوند. اما اگر حمایت نشوند...... اگر من و شما به فكر آنان نباشیم گمان می كنید چه كسی از آنها حمایت خواهد كرد؟! اگر خود امكان حمایت ندارید می توانید آن را به آشنایان خود معرفی كنید. از خارج از ایران هم می توان كفیل شد. اطلاعات بیشتر در سایت بنیاد موجود است.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

نشریه ی همیاران بنیاد كودك

+0 به یه ن

در یادداشت قبلی ام بنیاد كودك را معرفی كردم. همان طور كه قبلا نوشتم بنیاد كودك در سراسر ایران شعبه دارد. با مراجعه به این سایت می توانید می توانید كودكی را انتخاب كنید و با ماهی 40 هزار تومان كمك كنید كه آموزش بهتری دریافت كند و آینده ی روشن تری داشته باشد.

بنیاد كودك نشریه ی داخلی ای به نام همیاران نیز دارد كه سالانه انتشار می یابد. در مورد شعبه ی تبریز در این شماره مطالبی هست.

همچنین گزارش های مفصلی هست از فعالیت های بنیاد در مناطق زلزله زده ی آذربایجان در سال گذشته.

همچنین در این شماره از نشریه همیاران مطلبی هست درباره ی یكی از مددجویان سابق شعبه ی اردبیل كه هم اكنون یك خانم وكیل جوان هست. كمك بنیاد كودك باعث شده او بتواند درسش را علی رغم فقر بخواند و به آرزویش كه همان وكیل شدن بود برسد. حالا در همان اردبیل دارد وكالت می كند. برای او و سایر اعضای خانواده ی بزرگ بنیاد كودك -اعم بر مددجو مددكار یا كفیل از سراسر دنیا- آرزوی موفقیت دارم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]