استنفوردها-تكرار نوشته از مهر 1386

+0 به یه ن

.

The Stanfords

گمان می كنم بیشتر شما با دانشگاه استنفورد واقع در شمال كالیفرنیا آشنا باشید. دانشگاه استنفورد دانشگاهی خصوصی است كه در سال
1891
.افتتاح شده است
این دانشگاه صد وپانزده ساله كه چند دهه قبل از دانشگاه تهران افتتاح شده در مقابل دانشگاه های معروف دنیا مانند دانشگاه پادوا در ایتالیا (همان جایی كه گالیله زمانی در آن استاد بود) یا دانشگاه آكسفورد و كمبریج در انگلیس و یا حتی دانشگاه هاروارد در ساحل شرقی آمریكا دانشگاهی "تازه" به حساب می آید! این سئوال همیشه ذهن ایرانیان علاقمندبه پیشرفت علمی این كشور را (چه در داخل ایران و چه مقیم خارج) به خود مشغول می دارد :چرا چنین دانشگاه هایی با گذشت زمان "كهنه" نمی شوند و پویایی خود را از دست نمی دهند. در این باره باید سر فرصت بحث كنیم. اتفاقا این سئوال
از آن مواردی است كه ایرانیان مقیم داخل و خارج با همفكری می توانند
جوابی
برایش بیابند. فعلا نمی خواهم در این باره بنویسم. به جای آن فعلا در نظر
دارم
چند یادداشت درباره بنیانگذاران این دانشگاه بنویسم. من و دیگر دوستان درباره پژوهشگران موفق
دنیا
در هموردا مطالب متعددی نوشتیم. بد نیست برای تنوع هم كه شده كمی هم درباره حامیان چنین پژوهشگرانی حرف بزنیم. نباید از یاد برد كه بدون چنین حامیانی پژوهشگران امكان پژوهش نمی یافتند.


دانشگاه استنفورد به همت آقای للاند استنفورد و همسرش جین استنفورد افتتاح شده است. شخصیت این زوج برای من به عنوان یك ایرانی خیلی جالب است. من این دو
را
در قالب هیچ كلیشه
ایرانی
كه بزرگترهایمان به ما معرفی كرده اند
نمی توانم بفهمم. این
دو
نه شباهتی به حاتم طائی داشته اند
و نه مشابهتی به تاجر محتكر حریص گرانفروش كه كاریكاتورش را در مجلات طنز ایرانی بارها دیده ایم.
این دو نه
پولدار "اصیلزاده" از خودراضی و افاده ای بوده اند و نه تازه به دوران رسیده جلوه فروش و بی جنبه! در طبقه اول دانشكده زمین شناسی استنفورد قسمتی از سخنرانی جین استنفورد به مناسبت افتتاح دانشكده
ارائه داده بود
بر دیوار حك كرده اند. اگر گذارتان به
استنفورد افتاد حتما این نوشته را بخوانید. سخنان درباره لزوم توجه به پژوهش است. كمی برای من مشكل بود باور كنم این سخنان با این سطح نظر
یك پیرزن در
صد سال قبل باشد! حتی شك كردم شاید متن سخنرانی را فرد دیگری برایش آماده كرده بوده!اما بعد كه درباره زندگی این بانوی بزرگ خواندم فهمیدم از او انتظاری غیر از آن هم نمی توان داشت.
دریادداشت های بعدی می خواهم بیشتر درباره این خانواده بنویسم. البته من نه تاریخ نگار هستم و نه زندگی نامه نویس. خوب هم می دانم زندگی نامه نویسی یك كار تخصصی جدی است كه از عهده من بر نمی آید. من اینجا تنها به برخی جنبه های زندگی و شخصیت آنها كه از نظر من جذاب است
می پردازم. منبع اطلاعاتم هم نوشته ها ی پراكنده ای است كه چند سال پیش وقتی در استنفورد بودم خوانده ام بنابراین
نمی توانم
ادعا كنم كه دقت علمی
این یادداشت ها بالا
خواهد بود.اما یك سری نكته ها در زندگی این خانواده می بینم كه به نظر من قابل تامل هستند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]