
دیشب شام خانه دوستم دعوت بودم. جای شما خالی سالاد کینوا درست کرده بود. کینوا گیاهی است بومی آمریکای جنوبی. گویا در تمدن اینکاها همان نقش را داشته که گندم در تمدن خاورمیانه و اروپا ایفا کرده و برنج در تمدن خاور دور.
اشتراک و ارسال مطلب به:



دیشب شام خانه دوستم دعوت بودم. جای شما خالی سالاد کینوا درست کرده بود. کینوا گیاهی است بومی آمریکای جنوبی. گویا در تمدن اینکاها همان نقش را داشته که گندم در تمدن خاورمیانه و اروپا ایفا کرده و برنج در تمدن خاور دور.
اشتراک و ارسال مطلب به:
تکرار از پیرار سال:
دانش آموزان سال آخر دبیرستان کنکورشان را دادند و تمام شد! حالا اتاق دانش آموزان از خانواده های طبقه ی متوسط پر شده از کتاب های کنکور و کتاب های تست رنگارنگ که هر وقت نگاهشان به آنها می افتد یاد سال --نه چندان خوشایند-- آمادگی برای کنکور می افتند. بعید می دانم کسی که وارد دانشگاه بشود برگردد و این کتاب ها را بخواند. (زمان ما این کتاب ها که غلط های زیادی هم داشت. همین دیروز یادم افتاد چه طوری کشف نوترون را اشتباهی در یکی از کتاب های کنکور آن زمان شرح داده بود! الان شاید بهتر شده باشد! نمی دانم!) این کتاب های کنکور فقط به درد کنکور می خورند. بهتر است بگویم به این درد می خورند که پشت کنکوری دلش قرص باشد که این کتاب ها را داشته و از رقیبان عقب نمانده! خیلی به درد علم آموزی و درد عمیق مفاهیم نمی خورند.
خلاصه! این کتاب ها جا می گیرند و یادآور دوران سختی کنکور هستند. چی کارشان کنیم؟! چه طوره جشن کتاب سوزی راه بیاندازیم و سوزاندن این کتاب ها دلمان را خنک کنیم که یک سال آتش به دلمان زدند؟! اما نه!!! کتاب سوزی کار آدم های دور از تمدن هست. همین کتاب ها که الان ور دل کسانی که کنکور را گذرانده اند مایه ی دردسر است می توانند قوت دلی باشند برای کنکوری های سال بعد که بضاعت خرید این کتاب ها را ندارند.
لطفا این متن را به اشتراک بگذارید و آن را به دوستان خود که کنکوری دارند بفرستید. می توان با شعبه ی بنیاد کودک نزدیک محل زندگی تماس گرفت و آنها را به بنیاد کودک اهدا نمود.
نشانی شعب بنیاد را در زیر می آورم.
شعبه ی تبریز: قطران جنوبی, بین پاستور و آزادی، کوی شهید صمد حدادی, پلاک 1
تلفن: 4770071
دفتر مرکزی ایران
تهران، خیابان خرمشهر، حد فاصل عربعلی و عشقیار، جنب بانک آینده، پلاک89 طبقه سوم
تلفن : 4-88502182
فاکس : 88764771
Email : info@childf.org
شعبه مراغه:
خیابان خواجه نصیر جنوبی, نبش بن بست فروردین, پلاک 121
تلفن: 2235515
· شعبه آمل
آمل، خیابان شهید بهشتی، اندیشه 19 ،جنب آژانس شهروند ، کد پستی 4615854804
تلفن : 2151391-0121
فاکس : 2259138-0121
Email : amol@childf.org
· شعبه اردبیل
اردبیل، میدان ارتش، روبروی اداره آب و فاضلاب، طبقه دوم نمایشگاه لوکس، پلاک 635
تلفن : 7718706-0451
فاکس : 7724959-0451
Email : ardebil@childf.org
· شعبه اورمیه
اورمیه، شهرک فرهنگیان، جنب بیمارستان امید، کد پستی :35377-57168
تلفن : 3868999 - 3867798 - 3847272-0441
فاکس : 3824447-0441
Email : urmia@childf.org
· شعبه اصفهان
اصفهان،بلوار کشاورز, بین سه راه سیمین و پل مفتح مقابل مسجد انبیا, ساختمان دی, بلوک غربی, طبقه 5 واحد 42
تلفن : 37768925
فاکس : 2331008-0311
Email : esfahan@childf.org
· شعبه ایلام
ایلام، خیابان سمندری، مجتمع سوگند، طبقه تول ، واحد6
تلفکس : 3382162-0841
Email: ilam@childf.org
· شعبه بروجرد
بروجرد، خیابان شهدا، چهارراه حافظ، کوچه شهیدموسوی، پلاک 1، طبقه دوم شمالی
کد پستی :35445-69137 صندوق پستی : 579
تلفن : 4-2608003-0662
فاکس :2628979-0662
Email : boroujerd@childf.org
· شعبه بم
بم، میدان عدالت، ابتدای خیابان زید، کوچه شهدای 18
تلفن : 2310830-0344
فاکس : 2314349-0344
Email : bam@childf.org
·
· شعبه تهران
تهران.میدان را آهن،خیابان ولیعصر،بعدازچهارراه مختاری،جنب بیمارستان پارسا،پلاک190، ساختمان بهار، طبقه اول
تلفن : 4-55368373
فاکس : 55396131
Email : tehran@childf.org
· شعبه جیرفت
خیابان آزادی، پایین تر از میدان معلم، پلاک 315
تلفن :2415255-0348
Email : jiroft@childf.org
· شعبه داراب
داراب -خیابان سلمان فارسی - کوچه جنب بانک توسعه و تعاون کانون فرهنگیان بازنشسته ( دفتر بنیاد کودک شعبه داراب
تلفکس : 6239395-0732
· شعبه رشت
بلوار شهید انصاری - روبروی گلباغ نماز، ساختمان مهرآئین، طیقه 3 واحد5
تلفکس : 7722750- 7757837-0131
· شعبه زابل
زابل، ده متری – روبروی اداره آگاهی – ساختمان چهارم – طبقه اول سمت راست
تلفکس : 2221062-0542
Email : zabol@childf.org
· شعبه شیراز
شیراز، بیست متری سینما سعدی (خیابان هفت تیر)، جنب بانک صادرات شعبه هفت تیر ، طبقه سوم ، واحد 12
تلفن : 2318738-0711 , 2319763-0711
فاکس : 2318040-0711
Email : shiraz@childf.org
· شعبه کرج
کرج - خیابان مطهری - خیابان ابوذر - ابوذر شمالی - سمت راست پلاک 6
تلفکس : 34455873-026
karaj@childf.org : Email
· شعبه کاشان
کاشان، خیابان بهشتی، روبروی سپاه، پشت بیمارستان شبیح خانی، کوچه قدمگاه 12 (شهید رجایی سابق)، پلاک 74
تلفن : 4469898-0361
فاکس : 4469899-0361
Email : kashan@childf.org
· شعبه کرمانشاه
کرمانشاه، خیابان سنگر، ساختمان پزشکان اجلالیه، طبقه چهارم، واحد 9
تلفن : 7296215-0831 , 7296216-0831
فاکس : 7296217-0831
Email : kermanshah@childf.org
· شعبه مشهد
مشهد، بلوار فردوسی حد فاصل میدان جانباز و اول ثمانه پلاک 137
تلفن : 7632706
· شعبه یاسوج
میدان معلم، پارک ولایت، جنب شورای شهر یاسوج
تلفن : 2281602-0741
Email : yasoj@childf.org
لطفا این مطلب را به اشتراک بگذارید و به آشنایان خود بفرستید
اشتراک و ارسال مطلب به:
این روزها بحث کارخانه چسب هل داغ هست و روشنفکران ما در محکوم کردن و ابراز بیزاری از صاحب این کارخانه با هم مسابقه گذاشته اند. با گوگل چسب هل را جست و جو کنید ده ها مطلب درباره اش می یابید. به واقع هم ضوابط این صاحب کارخانه غیرقابل دفاع و نا متعارف است. اما با توجه به واقعیات موجود جامعه این همه تاختن را روا و به مصلحت نمی دانم. گیریم فردا در این کارخانه را بستند. پس فردا چه می شود؟. این همه کارگر از کار بیکار می شوند! وضعیت اشتغال نگران کننده است.
اشتراک و ارسال مطلب به:
غیر از کوچه هایی به اسم پروین اعتصامی و یک کوچه به اسم پروانه وثوق (که خودش غنیمتی و نعمتی است) زن دیگری هم در ایران هست که خیابانی یا کوچه ای به اسم اش باشه؟
اسم رسمی منظورم هست
والا تبریز یک کوچه داره که مردم از دیرباز حلیمه سازاندا (حلیمه ساززن) صدایش می کنند.
پی نوشت:
از قرار معلوم چندین کوچه به اسم شهدای زن در جنگ تحمیلی است.
در تبریز
یک کوی هست (نزدیک همان آبرسان و چسبیده به گلباد -یعنی محله خودمان) اسمش
ماندانا ست به اسم خانمی است که اولین خانه را آنجا ساخته
اونها خوبند ولی کافی نیستند.
از زمان شاه هم خیابان هایی مانده که به اسم زنان دربار بود و هنوز مردم
همان نام ها را به کار می برند. مثل خیابان شهناز در تبریز یا خیابان ثریا
در اصفهان. هرچند من از این که اسم خیابان به اسم یک درباری زن باشه خیلی
خوشحال نیستم.
جا داره که هر شهری در ایران خیابانی به اسم پروین
اعتصامی و مریم میرزاخانی و پروانه وثوق (پزشک فداکار کودکان) و سعیده قدس
(بنیانگذار محک) و ..... داشته باشد. همین طور تعداد بیشتر کوچه به اسم
شهدای زن جنگ تحمیلی باشه. جا داره کوچه ای نزدیک محل تولد افرادی مثل
رخشان بنی اعتماد یا تهمینه میلانی به اسم آنها نامگذاری بشه.
همین طور
خیابان هایی به اسم قهرمانان زن محلی باید اسم گذاری بشه. مثلا چند سال
پیش یک زن جوان به نام گلین در زلزله اهر چندین نفر را از مرگ نجات داد .
جا داره در اهر خیابانی به اسم نامگذاری بشه.
یا در تبریز به اسم زینب پاشا و زری خانیم و قهرمانانی از این دست.
در کردستان به اسم قدم خیر و...
اشتراک و ارسال مطلب به:
خوانندگان قدیمی وبلاگ منجوق لابد به خاطر دارند که هفت هشت سال پیش من زیاد برای بنیاد کودک تبلیغ می کردم. یک عده از خوانندگان عزیز می نوشتند ما هنوز دانشجو هستیم ان شالله هر وقت شاغل شدیم به جمع کفیلان بنیاد کودک می پیوندیم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
در مورد سفال قابچی می توانید اینجا بخوانید. می توانید کارگاهشان را در تبریزبازدید کنید
اشتراک و ارسال مطلب به:
وزیری برای تکمیل پروژههای انتقال آب
ماموریت اصلی حبیبالله بیطرف در وزارت نیرو، همان انتقال آب به یزد بود که با حمایت همه جانبه محمد خاتمی این طرح به سرانجام رسید. طرحی که مخالفتهای فراوان مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری برای توقف آن راه به جایی نبرد، اما همچون آتشی در زیر خاکستر نمودهای اجتماعی خود را به نمایش گذاشت، کشاورزان اصفهانی دست به انهدام خط لوله انتقال آب به یزد زدند، مردم معترض روستای بیرگان محل کارگاه تونل سوم کوهرنگ را اشغال کردند و اعتراضات اهالی خوزستان به خشکی تالابها و انتشار ریزگردها همچنان ادامه دارد.
شعارهای اعطای حقوق قومی و منطقهای و نگاه عادلانه به همه مناطق کشور در دولت اصلاحات که تبلور آن در شعار «ایران برای همه ی ایرانیان» نمود مییافت برای خوزستانی به جز خواب و خیالی خوش نبود، زیرا هم زمان درهمان دولت سلایق منطقهای و قومی کلید طرحهای انتقال آب کارون به یزد را رقم زد. محمد خاتمی، رئیس جمهور، محمدرضا عارف، معاون اول و حبیبالله بیطرف، وزیر نیروی وقت، صنایع سنگینی را به استان زادگاه خود سوق دادند که نیازمند آب فراوان بود. انتقال صنایع سنگین و آببر فولادسازی به کویر مرکزی هم در دوره وزارت اسحاق جهانگیری(کرمانی) اتفاق افتاد، و طرحهای انتقال آب به یزد و کرمان و اصفهان و قم برای تامین آب قطبهای قدرت و صنعت هم درهمین دوره اجرا شدند. این طرحها نشان دهنده بخشینگری، قومگرایی و شعارزدگی در دولتی بود که شعار خود را رفع تبعیض انتخاب کرده بود.
نرخ دو رقمی بیکاری در سه استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان و نرخ تک رقمی بیکاری در استانهای مقصد پروژههای انتقال آب دلیلی است بر بیتوجهی دولتمردان به وضعیت معیشتی مردم. جامعه مدنی و سیاسی استانهای مبداء طرحهای انتقال آب با همه تلاشی که انجام دادند نتوانستند جلوی انجام این طرحها رابگیرند و آب رفته را به جوی بازگردانند. نکته بد آنکه اینبار نیز دولت روحانی با انتخاب مجدد حبیبالله بیطرف و تیم کویرنشینان در وزارت نیرو، دنبالهروی خود از سیاستهای ناعادلانه و قومگرایانه پروژههای انتقال آب به کویر مرکزی را به نمایش گذاشت، انتخابی که بیشک تحت تاثیر لابی مافیای آب در کشور است.
نکته بد آنکه اینبار نیز دولت روحانی با انتخاب مجدد حبیبالله بیطرف و تیم کویرنشینان در وزارت نیرو، دنبالهروی خود از سیاستهای ناعادلانه و قومگرایانه پروژههای انتقال آب به کویر مرکزی را به نمایش گذاشت، انتخابی که بیشک تحت تاثیر لابی مافیای آب در کشور است.
ظرف سالهای گذشته سیاستهای انتقال آب کارون و دز به مناطق مرکزی _ که یادگار دوران سازندگی بود _ توسعه یافت و باشتاب بیشتری دنبال شد. سیاستمدارانی همچون محمدخاتمی، محمدرضاعارف، حبیبالله بیطرف و علی اکبر اولیاء از یزد، اسحاق جهانگیری و اکبر هاشمی رفسنجانی از کرمان، زرگر و حاج رسولیها (معاونین وقت وزارت نیرو) از اصفهان نقش تعیینکنندهای در شروع بکار همزمان چند طرح بزرگ انتقال آب کارون به یزد و اصفهان و کرمان و قم و گلپایگان ایفاء کردند .چپ و راست در تفاهم و توافق با یکدیگر، تغییر مسیر رودهای کشور را با تحمیل هزینههای هنگفت مالی و ساخت هزاران کیلومتر تونل آغاز کردند. اقداماتی که با انگیزههای منطقهای اجحافی بزرگ به چندمیلون ساکن سه استان غربی بود.
میتوان به نمونهای از این بخشینگریها اشاره کرد. حبیبالله بیطرف در گفتگویی در ۲۸ اسفند سال ۹۱ با روزنامه آفتاب یزد، با افتخار جزئیات این اقدامات را تشریح میکند و به دستکاری اسناد بالادستی کشور به منظور انتقال آب سرچشمههای دز و کارون به یزد اعتراف میکند. او به تفصیل شرح میدهد که چگونه با کمک علیاکبر اولیاء، طرح آمایش سرزمینی استان یزد را (که در آن، تنها بر ظرفیت جهانگردی و صنایعدستی برای این استان تاکید شده بود) تغییر داد و برخلاف شرایط اقلیمی، یزد را در جایگاه قطب صنعت کشور قرار داد. با ویرانکردن خوزستان، چهارمحال بختیاری و لرستان، آب سرچشمه کارون و دز به یزد منتقل شد تا امکان ایجاد صنایع و کارخانههای پرمصرفی همچون فولاد و سرامیکسازی در یزد فراهم شود. بیطرف در سخنان خود اذعان می کند که «به محض در دست گرفتن سکان وزارت نیرو در دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶، موضوع انتقال آب سرشاخه کارون به یزد را به عنوان یک دغدغه شخصی دنبال کردم.» در واقع ماموریت اصلی بیطرف در وزارت نیرو، همان انتقال آب به یزد بود که با حمایت همه جانبه محمد خاتمی این طرح به سرانجام رسید. طرحی که مخالفتهای فراوان مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری برای توقف آن راه به جایی نبرد، اما همچون آتشی در زیر خاکستر نمودهای اجتماعی خود را به نمایش گذاشت، کشاورزان اصفهانی دست به انهدام خط لوله انتقال آب به یزد زدند، مردم روستای عسکران و کمندون لرستان دست به اعتراض زده و پروژه سدکمندون را اشغال کردند، مردم معترض روستای بیرگان درچهارمحال و بختیاری محل کارگاه تونل سوم کوهرنگ را اشغال کردند و دامنه اعتراضات اهالی خوزستان به خشکی تالابها و انتشار ریزگردهابالا گرفته است.
ویرانی مناطق زاگرس مرکزی بر اثر سدسازی و اجرای طرحهای انتقال آب از سرچشمههای رودهای کارون و دز، فرصتهای تولید ثروت و اشتغال در خوزستان، لرستان و چهارمحال و بختیاری را از میان برد، و به همان میزان در یزد و اردکان و مبارکه و کرمان و رفسنجان و… تولید ثروت کرد.
اوج یکه تازی مافیای آب در کشور در دوره وزارت حبیب الله بیطرف رقم خورد، سدهای ویرانگر گتوندعلیا و کارون۲ (با تولید ۱۵هزارنفر آواره) درهمین دوره کلیدخورد یا افتتاح شدند. پروژه انتقال آب الیگودرز به گلپایگان و قم(قمرود) در همین دوره بود. ویرانی مناطق زاگرس مرکزی بر اثر سدسازی و اجرای طرحهای انتقال آب از سرچشمههای رودهای کارون و دز، فرصتهای تولید ثروت و اشتغال در خوزستان، لرستان و چهارمحال و بختیاری را از میان برد، و به همان میزان در یزد و اردکان و مبارکه و کرمان و رفسنجان و… تولید ثروت کرد. طرحهای سدسازی و انتقال آب سرشاخه رودخانههای کارون و دز به دلیل ایجاد فقر فراگیر و تخریب زیستبوم ناقض حقوق شهروندی و عامل نابودی اقتصاد و کشاورزی و دامداری و محیط زیست مردم زاگرس مرکزی و خوزستان است.
حالا با به ثمر رسیدن تنها ۵۰درصد از پروژههای آن دوران، محیط زیست استانهای پایین دست رو به نابودی گذاشته و کوچ اجباری، فراگیر شدن فقر و پدیده ریزگردها و خشکی تالابها بخشی از پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی این طرحها در استانهای غربی است. با تکمیل زنجیره آن طرحها ظرف یک دهه آینده مردم سه استان صاحب کارون و دز ناگزیر از مهاجرت و حاشیهنشینی در کنار شهرهای بهرهمندی خواهند شد که با ثروت آنها آباد شده است.
اشتراک و ارسال مطلب به:
هر گون گئت شاهگؤلیه گینه بیله سین گؤرسن!
اشتراک و ارسال مطلب به:
از من سئوال شد که آیا آی-پی-ام دانشجو دکتری در آینده می خواهد بگیرد یا نه.
من سخنگوی آی-پی-ام نیستم و خبر هم ندارم بقیه می خواهند چه کنند.
با توجه به تجارب تلخ و شیرینی که داشته ایم، من دیگه به طور رسمی به آی-پی-ام درخواست این که می خواهم دانشجو بگیرم نخواهم داد. هر ساله راهنمایی دو سه دانشجوی فوق لیسانس را می خواهم برعهده بگیرم. هر وقت خواستم دانشجوی کارشناسی ارشد بگیرم، فراخوان می دهم. نمونه فراخوانی که دفعه آخر داده بودم در زیر هست:
"با توجه به تجاربی که در دوازده سال و نیم گذشته داشته ام پس از این قصد
دارم هر ساله یک یا دو دانشجوی کارشناسی ارشد قبول کنم. پروسه انتخاب
دانشجو چند ماهی طول خواهد کشید. دانشجویانی که مایل هستند تز کارشناسی
ارشد خود را با این جانب کار کنند در کلاس های این جانب که روزهای شنبه و
دوشنبه از ساعت 10 تا دوازده تشکیل می شود شرکت نمایند. بعد از ظهر همین
روزها از ساعت 1:15تا 1:45 جلسه بحث و گفت و گو داریم. در این جلسات
دانشجویان بناست مطلبی را ارائه دهند. (ترجیحا به زبان انگلیسی). بر اساس
میزان فعال بودن در این جلسات دانشجویان را انتخاب خواهم کرد.
چند نکته:
1) شرکت در کلاس ها و جلسات بحث برای همگان آزاد است. اطلاعات کلاس در لینک زیر قابل دسترس است:
http://physics.ipm.ac.ir/phd-courses/semester13/iteu/index.jsp
2) امسال تنها دانشجوی دختر می پذیرم.
3)
اگر تصمیم بر این شد که راهنمایی پایان نامه با من باشد بر عهده خود
دانشجوست که کارهای اداری مربوطه در دانشکده خود را انجام دهد و دانشکده را
راضی کند تا استاد راهنمای خارج از دانشکده داشته باشد.
4) در انتخاب
دانشجویان این که از کدام دانشگاه فارغ التحصیل شده اند ویا در کدام
دانشکده مشغول به تحصیل هستند از جانب من اهمیتی ندارد. معیار اصلی تلاش
-تلاش واقعی نه تصنعی- در جهت انجام دادن و ارائه هر چه بهتر پروژه است.
5) شرکت در کلاس ها و در جلسات شرط لازم برای انتخاب هست اما شرط کافی نیست.
برای آشنایی با من و مقالاتم به سایت زیر مراجعه کنید:
http://physics.ipm.ac.ir/~farzan/
http://inspirehep.net/author/profile/Y.Farzan.1
با احترام
یاسمن فرزان
محل برگزاری کلاس ها:
تهران، خیابان فرمانیه، بین کامرانیه و دیباجی شمالی (بین کوه نور و باغ
سفارت ایتالیا)، جنب فربین، پلاک 70، پژوهشگاه دانش های بنیادی، ساختمان شش
طبقه، همکف، کلاس A"
اما در مورد دانشجوی دکتری. تجربیاتم در 13 سال گذشته مرا در مورد انتخاب دانشجوی دکتری خیلی محتاط کرده. از این پس دانشجویی را به عنوان دانشجوی دکتری می پذیرم که از دو کانال مشخص کارشناسی ارشد گرفته باشند:1) یا دانشجوی کارشناسی ارشد دکتر شیخ جباری بوده باشند و ایشان صلاحیت این دانشجو را تایید و راهنمایی دانشجو را به من توصیه کند. 2) یا این دانشجو در دوره کارشناسی ارشد دانشجوی دانشکده فیزیک دانشگاه شهید بهشتی باشد و استادان آنجا راهنمایی دانشجو را به من توصیه نمایند.
اگر مایلید در دوره دکتری با من کار کنید در دوره کارشناسی ارشد به دانشگاه شهید بهشتی بروید. همان اوایل بیایید با من صحبتی بکنیم. اونجا به شما می گویم توصیه نامه کدام استاد ها برای من حجت است.
خارج از این دو کانال قصد ندارم دانشجوی دکتری بگیرم.
منظورم این نیست که خارج از این دو کانال دانشجوی خوب یافت نمی شود. حتما پیدا می شود ولی من نمی خواهم باقی مانده عمر آکادمیک خود را ریسک کنم و فردی را به دانشجویی بپذیرم که بخواهد چهار سال روی اعصابم باشد و بعد هم عمری به اعتبار آکادمیکم لطمه زند. اگر از این دو کانال دانشجو توصیه شود خیالم تخت خواهد بود که ضربه ای از این دانشجو به من و گروه من وارد نخواهد شد. دانشجویانی به من معرفی خواهند شد که به اعتبار بیافزایند و کمک حال گروه باشند.
شرط های دکتر شیخ جباری هم کمابیش همین هست. از بقیه هیچ اطلاعی ندارم و نمی خواهم هم که داشته باشم.
اشتراک و ارسال مطلب به:
نفر اول کنکور ریاضی امسال از تبریز هست.الله ساخلاسین!
از عکسش چنین بر می آید که جهشی خوانده باشد.
اگر احیانا او را می شناسید از او بخواهید این نوشته را بخواند:
آقای صابر دین پژوه!
با سلام
به شما این موفقیت بزرگ را تبریک می گویم. "شروع" بسیار خوبی است اما امیدوارم مانند بسیاری از
نفرات برتر کنکور و المپیادی ها آن را یک "پایان" تلقی نکنید! هنوز در آغاز راه هستید. امیدوارم چون پروفسور علی جوان عمر طولانی داشته باشید و دستاوردهای علمی یکی پس از دیگری به دست آورید. نفر اول کنکور شدن شروع خوبی است اما دستاورد آن چنانی که همه عمر به آن دل خوش کنید نیست!
علی جوان در سن نسبتا کم لیزر گازی را ساخت که نیمه دوم قرن بیستم را متحول ساخت. اما این دستاورد بزرگ به او این احساس را نداد که برایش کافی است. در حدود شصت سال بعد از آن هم کار پژوهشی جدی کرد.
این فایل صوتی را توصیه می کنم که گوش دهید.
فایل تصویری 1و 2
به امید به دست اوردن موفقیت هایی که در مقابل آنها نفر اول کنکور شدن کوچک خواهد نمود!
اگر تهران آمدید و احساس نیاز به همصحبتی داشتید در اتاق من بر روی شما باز هست:
(تهران، فرمانیه پژوهشگاه دانش های بنیادی اتاق 605)
اگر احساس دلتنگی کردید حتما با من تماس بگیرید. محیط دانشگاه صنعتی شریف با کسی که واقعا می خواهد کار جدی علمی با استاندارد ورای مدعیانش کند می تواند بسیار نامهربان و خشن باشد. برای همین هست که پیش بینی می کنم اگر شما بخواهید با همین روندی که تا کنون درس خواندید ادامه بدهید احتیاج به حمایت روحی خواهید داشت.
همان طوری که از لحن این متن دریافته اید اهل قربان صدقه رفتن نیستم. اگر نیاز به حمایت روحی داشتید و به اتاق من آمدید چیزی نخواهید شنید که در اون لحظه شیرین به کام آید بلکه چیزی خواهید شنید که به دردتان خواهد خورد .
با امید موفقیت های روزافزون برای شما
یاسمن فرزان
پی نوشت: چند سال پیش چیزی که به طور خاص به آقای دین پژوه نوشتم به طور عام نوشته بودم. گفته بودم اگر در بین دانشجویان کسی احساس نیاز به نوعی از حمایت روحی می کند که من می توانم بدهم با من تماس بگیرد. یک عده نوشتند آن قدر جدی هستی که کسی جرئت نمی کند بیاید اتاقت. من هم جواب دادم این نوع سردرگمی ها و احساس نیاز ها هم مسئله جدی هستند و اتفاقا نیاز به آدم به جدی دارند. از آن زمان تا کنون چندین نفر مراجعه کرده اند و نتیجه مطلوب بوده! باز هم می گویم: قربان صدقه کسی نمی روم. ادعای روانشناسی هم ندارم. صحبت جدی میکنیم و راه حلی منطقی می یابیم.
اشتراک و ارسال مطلب به: