یک مادر خوب، یک دختر فداکار

+0 به یه ن

لابد خبر شوم تایید حکم اعدام خانم شریفه محمدی را شنیده اید. این خانم متولد یکی از روستاهای میانه هست. فیلم مادر او که به زبان ترکی از دلتنگی اش درباره فرزند می گوید در اینترنت موجود است. شریفه مادر یک پسر ۱۳ ساله به نام آیدین هست. آشنایان می گویند در سال های اخیر بیشتر زندگی اش وقف همین پسر بوده.  سالها پیش یک مقدار هم فعالیت کارگری داشته. گویا بیمه پدر کارگر زحمتکشش را درست و حسابی منظور نکرده بودند. شریفه به هر دری زده که بیمه پدرش را درست کند. همین جریان بیمه پدر انگیزه ای شده تا  برای مسایل کارگران فعالیت کند.  شریفه در روستایی در میانه دنیا آمده. پدر کارگرش مجبور شده مثل خیلی های دیگه به کرج مهاجرت کنه. شریفه درس می خونه در دانشگاه تهران در رشته طراحی صنعتی قبول می شه. لابد درسخوان هم بوده که دانشگاه تهران قبول شده. بعدهم ازدواج می کنه و مادر می شه.  از تهران و کرج مهاجرت می کنند به رشت. دغدغه اصلی اش همین خانواده اش بوده  وبعد هم کمک به کارگران و.... 

من این اطلاعات را از اینترنت گرفتم. این خانم و خانواده اش را ازنزدیک نمی شناسم.

حالا چرا باید یک همچین خانم بی حاشیه، درسخوان و خانواده دوستی حکم اعدام بگیره؟! اتهامش بغی است چون می گن اون تشکل کارگری با کومله در ارتباط بوده که البته اون نهاد کارگری قویا رد کرده. من نفهمیدم یک دختر تورک ساکن کرج یا رشت را چه به کومله؟!

رسانه ها هم وقتی اسم او را می آورند در کنار دو فعال کورد محکوم به اعدام  به نام های وریشه مرادی و پخشان عزیزی می آورند. در صورتی که فعالیت های آن دو نفر در حوزه و ناحیه دیگری بوده و ربطی به خانم شریفه محمدی نداشته. من از چت-جی پی تی پرسیدم ربط این خانم به آن دو نفر چیه و ربط مستقیمی را نیافتم.

وکیل خانم شریفه محمدی شخصی است به اسم امیر رئیسیان. این وکیل هم از اون وکیل هایی هست که وکالت  پرونده های مشهور را برعهده می گیره و اسمش در جراید زیاد می آد. از اون وکلاست که پرونده هایش مشهور می شوند و در رسانه ها بازتاب می یابند. وکیل پرونده محمد قبادلو هم  که اعدام شد بود. 

ای کاش خانواده شریفه محمدی وکیل دیگری را انتخاب می کردند. وکیلی انتخاب می کردند که اول از همه سعی می کرد این هیاهوی رسانه ای اپوزیسیون پسند را از دور و بر شریفه محمدی پاک کنه و مسئله را به جای این که یک مسئله جذاب برای اپوزیسیون ورسانه هایش  تبدیل بکنه تبدیل به یک مسئله حقوقی و انسانی بکنه. بعدش مسئله ساده می شد و چنین حکم سنگینی نمی گرفت.

ببینید! وضعیت کارگری در کشور ما جای اعتراض زیاد داره. وضعیت محیط زیست در کشور ما جای اعتراض زیاد داره. وضعیت ..... همه اینها فعالان مخصوص به خودشان را دارند. فعالان مربوطه را دایم در کشور ما «برای پاره ای توضیحات» فرا می خوانند. به خصوص فعالان محیط زیستی و مدنی آذربایجان دایم در حال دادن «پاره ای از توضیحات» هستند! منتهی اغلب فعالان، توضیحاتشان را می دهند و بر می گردند سر زندگی شان. چون مراقب هستند که اپوزیسیون و رسانه هایشان آنها را سوژه قرار ندهند کار به جاهای باریک کمتر می رسد. اگر هم بازجویی از پاره ای از توضیحات فراتر رود پای وکلایی وسط کشیده می شود که دغدغه آنها حفاظت از موکل هست نه مشهور شدن و  در رسانه ها مورد مصاحبه قرار گرفتن. این قبیل وکلا در تبریز هستند. دربین تورک های  کرج هم  هستند. ای کاش! شریفه محمدی یکی از آنها را انتخاب می کرد. اگر چنین می کرد ای بسا من و شما امروز او را نمی شناختیم اما به جای آن اکنون پیش پسر عزیزش، آیدین، بود. چه بسا فرصت هم یافته بود که در راستای حقوق کارگران قدم های بیشتری بردارد.   ماهی یکی دو بار می رفت «پاره ای ازتوضیحاتش» را می داد و بعد بر می گشت سرکارش!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]