در آینده دموکراتیک ایران کسی می تواند بهتر به مطالباتش برسد که در هنر مذاکره متبحر تر باشد. در نظام دموکراتیک هم فقط بر اساس «حق» و انصاف، به کسی حق نمی دهند. حتی در نظام دموکراتیک هم حق گرفتنی است نه دادنی! منتهی فرقش با نظام دیکتاتوری در آن هست که در نظام دموکراسی، با هنر مذاکره و تبحر در شناخت راه ها و روال های قانونی و نیز اندکی ابتکار عمل می توان حق را گرفت و نیاز به ریسک جان برای گرفتن حق نیست!
باید تمرین کنیم تا بتوانیم در این مذاکرات متبحر شویم تا در اینده دموکراتیک ایران بتوانیم از حق مان دفاع کنیم!
تبحر در هجو یا هزل کسانی که به حقوق ما (نظیرحقوق زبان مادری ما) بی احترامی می کنند به معنای تبحر در مذاکره در گرفتن حق نیست. تا امروز امکان گرفتن حق از طریق مذاکره چندان باز نبود در نتیجه افراد و گروه های تحت ستم مضاعف، دلشان را با هجو مخالفان خوش می کردند. باهوش تر و باسوادترهایشان در هنر هجو متبحر می شدند! مثلا در بین هویت گرایان فرهنگ آذربایجانی، هنرهجو باستانگرایان و یا به قول خودشان هوخشتره ها به اوج رسیده! اما با هنر هجو-- چه در دموکراسی و چه در دیکتاتوری-- نمی توان به حق و حقوق رسید. با این هجو کردن ها دیواری دور خود می کشیم که خود در آن زندانی می شویم! برای آینده ایران و برای گرفتن حق و حقوق خودمان باید به هنر های به درد بخور تر آراسته شویم.
مواردی داریم که در آن مهندس یا مدیر عاملی در رشته و حرفه خودش به اندازه کافی توانمندی مذاکره دارد و موفق هست. اما وقتی به مسئله حقوق زبانی می رسد -چون هیچ امیدی برای رسیدن به مطالبات نمی بیند- راه هجو و هزل در پیش می گیرد. بسیار هم مورد تشویق همتایان خود ( همتایان از نظر سطح هوشی و معلومات عمومی منظورم هست) قرار می گیرد! شما که علی الاصول مذاکره برای گرفتن حق بلد هستید، در این دوران تحول که در پیش داریم هنر هجو را کنار بگذارید و راه های مذاکره برای گرفتن حق را به دیگران هم یاد دهید تا در فردای آزاد ایران، افراد و گروه هایی که حس می کنند بیش از بقیه تحت ستم قرار گرفته اند، بتواند آرام آرام به حقوق خود برسند.
به طور اتوماتیک در خانه کسی یا گروهی را نخواهند زد که حق و حقوقش را بدهند. نیاز هست که افراد و گروه ها بلد باشند که از راه مذاکره و.... حقشان را به دست آورند. این کار تمرین و ممارست و آموزش می خواهد. قبل ازآن، لازم هست که از ذهنیت «ما مظلوم هستیم و به ما ظلم خواهد شد» دست بکشند. با این ذهنیت در دموکراسی هم کسی به حق و حقوقش نمی رسد چون از همان اول خود را شکست خورده می بیند و در نتیجه تلاشی نمی کند. اول باید آن ذهنیت را زدود. سپس مهارت های لازم را یاد گرفت. آن گاه برای گرفتن حق کوشید. این دو مرحله اول -به طور سریع وفوری- باید در دو ماه آینده صورت بگیرد. وقت تنگ هست. فرصت را نباید سوزاند!
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل