
امروز، روز جهانی کارگر است اما وضعیت کار و کارگر در کشور ما چنان نیست که جای تبریک گفتن داشته باشد.
درگذشت کارگران زحمت کش بندر عباس را که در انفجار هفته پیش جان باختند به خانواده های عزیز و دردمندشان تسلیت عرض می کنم
خشم من از این حادثه هنوز فرو کش نکرده و گمان هم نمی کنم که فروکش کند. احتمالا این خشم ها تلنبار خواهند شد و به زودی خود منفجر خواهند گشت.
خشم چنان شدید است که جای چندانی حتی برای سوگ باقی نمی گذارد. خشم از این که مملکت دست کسانی افتاده که نمی دانند انبار کردن پرکلرات یعنی چه! یا اگر می دانند آن قدر جان انسان ها برایشان بی ارزش هست که اهمیتی نمی دهند.
خشمی که روزی منفجر خواهد شد به جای خود! اما بگذارید باز هم تاکید کنم که انبارداری اصولی دارد. پروتکلی دارد. به دلیل عدم رعایت این اصول و پروتکل ها، انفجارها و آتش سوزی ها خیلی وقت ها از انبارها شروع می شوند.
انبارکردن
مواد قابل اشتعال اصولی دارد. اگر به اندازه پرکلرات قابل اشتعال و انفجار باشند نباید در جایی مثل بندر رجایی تلنبار شوند.
اگر مسئولیت اجرایی ولو کوچک نظیر ریاست یک دانشکده یا پژوهشکده را دارید تا حدودی باید این چیزها را بدانید. اگر هم خود ندانید از کارمندان مجموعه تان که مسئول ایمنی هستند یاد بگیرید. خیال نکنید که چون به شما «دکتر! دکتر!» می گویند و مقام ریاست دارید و احیانا ماشین زیر پایتان از ماشین زیر پای کارمند مدل بالاتر است حتما بیش از او می فهمید و نیازی ندارد به توصیه های او در مورد چینش ایمن مواد و وسایل در انبارها عمل کنید.
https://www.aparat.com/v/sak6238
اشتراک و ارسال مطلب به:


