انتقاد از دولتمردان موجود ایران

+0 به یه ن

در بخش نظرات (باخیش) وبلاگم انتقادات زیادی به رئیس جمهور و هیئت دولت می شه. گرچه نه همه اما بخش نسبتا بزرگی از این انتقادات را هم من خودم وارد می دانم.
انتقادات از جانب طرفداران جناح اصولگرا مطرح نمی شه. به گمانم اکثر کسانی که دارند انتقاد می کنند به جناح اصولگرا انتقادات جدی تری را وارد می دانند.
تیپ استدلال های منتقدان با  استدلال های اپوزیسیون خارج کشور هم فرق داره و به نظر می رسه تغییرات رادیکالی مد نظر این دسته منتقدان نیست.
با توجه به شرایط منطقه ابدا به مصلحت نیست که حرکت رادیکالی صورت بگیره چون در این صورت امنیت کشور ممکنه به خطر بیافته.
اما با غر زدن نسبت به شرایط موجود هم که به جایی نمی رسیم. نظر من این هست که تنها راه حل منطقی در این شرایط تلاش برای ایجاد یک جناح سوم سیاسی در کشور در چارچوب قانون اساسی موجود هست. جناح سومی که  پایگاه اجتماعی اش  جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر نظیر جنبش زنان,  جنبش حقوق زبانی، جنبش حفظ محیط زیست،  جنبش حمایت کودکان جنبش های کارگری و ... هست. این جنبش ها  نیروی عظیم اجتماعی دارند. اگر با هم ائتلاف بکنند به جایی می رسند.
اتفاقا الا شرایط برای چنین حرکتی مهیا هست. انصافا دوره روحانی هرچه قدر هم بدی داشته باشه این خوبی را داشته که به ما آزادی کافی در این جهت بده. زمان احمدی نژاد هزینه همین کار هم زیاد بود. قدر این آزادی نسبی را بدانیم و از آن سود ببریم.

من این حرف ها را چند سال هست که می گویم. در آستانه انتخابات امسال خوشبختانه دیدم که افراد بیشتری دارند به این موضوع فکر می کنند. بعد از این هرجا دیدم مقاله ای با این طرز فکر منتشر شده اینجا دوباره منتشر می کنم یا به آن لینک می دهم.
برای این که این رویه به جایی برسه باید سعی کنیم این یه ذره زمان و انرژی ای که برای کارهای سیاسی می گذاریم در جهت مناسب باشه و به هدر نره. در این راستا لازم هست حواسمان به بیراهه های زیر باشه:

1) غر زدن به وضع موجود کمک زیادی برای ایجاد آلترناتیو بهتر نمی کنه. غر زدن برای غر زدن ممنوع! انتقاد به قصد پروراندن آلترناتیوی فاقد آن نقص، آزاد!
2)  غرق نوستالژی نشویم. ما ایرانی ها اغلب گرفتار نوستالژی هستیم. در سال های اخیر هم این شبکه "من و تو" به این پدیده دامن زده! زمان شاه- چه به اندازه آن چه که صدا وسیما می گه بد بوده باشه چه به اندازه آن چه که شبکه "من و تو" می گه خوب بوده باشه- گذشته، تمام شده،  رفته و دیگه بر نمی گرده!  مهم امروز و فردا هست. اون قدر در گذشته غرق نشویم که امروز و فردا را از یاد ببریم.
3) به دعوای زرگری اصلاح طلبان و اصولگرا ها کاری نداشته باشیم. خیلی سنگ اصلاح طلبان را در مقابل اصولگراها به سینه نزنیم. باور کنید اگر من و شما مشکلی داشته باشیم این دوستان اصلاح طلب قدمی برای ما بر نمی دارند. (حتی از این جهت می شه گفت روی دوستان اصولگرا می شه بیشتر حساب کرد.) 
 به قول معروف برای کسی بمیر که دست کم برایت تب کنه!
4) از ترس داعش آزادی های مدنی محدود مان را به آسانی وا ندهیم! اگر جرئت دفاع از اقلیت ها را نداریم   دست کم  ما برای محدود تر شدن حقوق شهروندی اقلیت ها کف و هورا نکشیم!
5) خود را اسیر تئوری های توطئه رنگارنگ نکنیم. خود را مجبور اختیار نیروهای عجیب و سری توطئه گر داخلی و خارجی نبینیم. همه چیز به اختیار و خواست و اراده من و شما نیست و نخواهد بود. اما به اندازه وزن اجتماعی ای که داریم و تلاشی که می کنیم  و هزینه ای که حاضریم بپردازیم به نتیجه خواهیم رسید. گیریم کسانی هستند که می نشینند توطئه می کنند (که قطعا هستند) اما ما نه کم هوش تر از آنهاییم و نه دست و پا چلفتی تر!
6) بپذیریم که ایران کشوری متکثر هست و همه مثل ما فکر نمی کنند. ایده آل من شاید با ایده آل شما یکی نباشد، اما این نکته ما را با هم دشمن نمی سازد. چه بسا در مواردی با هم همنظریم و می توانیم به هم یاری برسانیم.
7) صبور باشیم و آهسته و پیوسته جلو برویم. اگر انتظار داشته باشیم که زود به نتیجه برسیم زود دلسرد خواهیم شد. وقت و انرژی محدودی برای این کار بگذاریم تا وسط کار نبُریم.
8) شبکه های دوستان خود را ایجاد کنیم تا به گاه عمل بتوانیم روی هم حساب باز کنیم. دست تنهایی  کار زیادی نمی شه کرد.
9) در جهت ائتلاف جنبش های مدنی موجود بکوشیم. وقت خود را صرف دعوا بر سر این که به طور مثال  "مبارزه برای حقوق زبانی مهم تر هست یا حقوق زنان"  یا "وقتی کودکان گرسنه اند چرا نگران انقراض حیوانات هستید" تلف نکنیم. اواخر دوره احمدی نژاد اون قدر وقت سر این بحث ها هدر رفت که اگر صرف جنبش ها می شد چه بسا ا همه شان بسی جلو تر می رفتند. بگذاریم هرکه در راستای خوبی که در اولویت می بیند حرکت کند هرچند ما دلیل اولویت آن را درک نکنیم. در عین حال سعی کنیم ائتلافی بین این جنبشها ایجاد شود که در هنگام لزوم در جهت اهداف مشترک هماهنگ عمل کنند.

پی نوشت: این آخری خطاب به کسانی هست که در جمع هایی هستند یا بوده اند به نظرشان خاص هست. مثل جمع  دانشگاه شریف یا جمع پزشکان و یا مدرسه البرز و یا مدارس سمپاد و.....
اصلا فکر نکنید همه دنیا-یا دست کم همه ایران- دور این جمع می گردد. نیروهای اجتماعی بسیار قوی ای خارج از این جمع های محدود وجود دارد. این پیش داوری را که اگر جنبشی پیشرو باشد حتما این جمع محدود شما سرآمد و هدایتگر آن خواهد بود دور بریزید. اتفاقا این جمع ها که از انواع و اقسام گزینش ها رد شده اند عموما محافظه کار تر هستند. conformistتر از متوسط جامعه هستند.
چون فکر می کنند خیییییللللیییی موقعیت ممتازی دارند می ترسند کاری بکنند که آن را از دست بدهند.
اگر دیدید این جمع هیچ همراهی ای نشان نمی دهد گمان نبرید که همراهی در جامعه نخواهید یافت. در جامعه بازتر از این جمع های محدود افراد شجاع تر و با فکر آزادتر و بازتر بسیار می توانید بیابید. به خصوص اگر پزشک هستید از نیروی  عظیم اجتماعی پرستاران و بهیاران غافل نشویدکه عموما بسیار شجاع و در عین حال دنیا دیده   هستند.
در بین خیل عظیم زنان خانه دار هم اقلیتی بسیار شجاع هستند. هرچند در اقلیت هستند اما چون تعداد خانم های خانه دار حدود ده میلیونی است همین اقلیت هم نیروی اجتماعی مهمی به حساب می آیند. باز نشسته ها همین طور. بیشترشان دیگه نگرانی از "گزینش" و امثال آن ندارند. می خواهند در باقی مانده عمر آزاده بزیند. وقت برای کارهای اجتماعی و سیاسی هم زیاد دارند. از این نیروها غافل نشوید و خود را محدود به جمع های خاص که در حرف بسیار روشنفکر می نمایند اما در عمل بسیار محافظه کارند نکنید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

پولتان را برای دانشگاه شبانه تلف نکنید

+0 به یه ن

اگر بالفرض شبانه دانشگاه شریف قبول شدید و روزانه دانشگاه تهران یا شهید بهشتی به هیج وجه شبانه شریف را انتخاب نکنید. ابدا سطح علمی شریف از آن دو دانشگاه اون قدر بالاتر نیست که بخواهید اون همه پول تلف کنید. روزانه شهید بهشتی و یا دانشگاه تهران را انتخاب کنید. با قاطعیت تمام عرض می کنم.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

طومار برای زنده نگاه داشتن هورالعظیم

+0 به یه ن

هورالعظیم نام تالابی است در جنوب غربی کشور مشترک بین عراق و ایران. یک سوم آن در ایران هست بقیه اش در عراق. کارشناسان می گویند علت اصلی آلودگی هوای خوزستان خشک شدن این تالاب هست. علت خشک شدن تالاب هم سد سازی روی رودخانه هایی است که تالاب از آن سیراب می شد.

من که معتقدم قسمت بزرگی از دعوا و جنگ و جدال در سوریه و عراق هم نتیجه مستقیم همین کم آب شدن دجله وفرات به دلیل سدسازی روی سرچشمه هاست.  مردم اونجا نسل اندر نسل هزاران سال با آب دجله و فرات کشاورزی می کردند نان خود را در می آوردند. وقتی آب را بر آنها بستند کشاورزی از رونق افتاد. بیکار که شدند  برخی شان مجبور شدند  برای سیر کردن شکم مزدور قدرت های بیگانه شوند. اگر آب داشتند کشاورزی شان را می کردند چشم طمع به دلارهای نفتی عربستان نمی دوختند!
پاراگراف دوم فرضیه غیر کارشناسی بنده است (خیلی جدی نگیرید!) اما ربط آلودگی هوای اهواز به خشک شدن هورالعظیم و ربط آن به سد سازی ها و دخالت های دیگر انسانی در طبیعت واقعیت اثبات شده توسط کارشناسان مربوطه می باشد (خیلی جدی بگیرید!).

 
طوماری برای متوقف کردن سد سازی های بیشتر و نجات هورالعظیم خطاب به دبیرکل سازمان ملل تهیه شده است. من امضایش کردم. شما هم اگر خواستید امضا کنید:
طومار برای حفظ هورالعظیم

پی نوشت اول:
فیلم "عروس آتش" را دیده اید؟ این فیلم در مورد عرب های هور هست که مردم بومی ای هستند که در آن منطقه زندگی می کنند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

درود بر زنان بلوچ

+0 به یه ن

اتفاقات جالبی داره در این مملکت می افته. در سیستان بلوچستان 415 زن به شوراهای شهروروستا راه پیدا کرده اند.


https://meidaan.com/archive/37752

حتما اون لینکی که در بالا دادم ببینید. زنها خودشان زنها را تشویق به کاندیدا شدن کرده اند. بدون توسل به ریش سفیدان قوم. حرف شان هم این بود که نماینده شوید تا هنر سوزن دوزی ما را معرفی کنید. خیییییللللللیییییی این نگرش پیشرو هست. دقت کنید چشم ندوخته اند که معجزه ای شود. دست آخر می دانند آن چه به دادشان خواهد رسید همان هنر و تلاش خودشان هست. اما این راه هم می دانند که از جنس خودشان در پله های قدرت باید نماینده ای برگزینند که موانع را از سر راهشان بردارند. آفرین به زنان سیستان بلوچستان!

چیزی که خیلی بیشتر از مردسالاری و زن سالاری در این قضیه برای من برجسته است اینه که زنان بلوچ می خواهند از بین خودشان کسی را انتخاب کنند که راه را باز کند که هنرشان را به فروش برسانند. این خییییللللللییییی قدم بزرگی است. اگر در کارهای خیریه باشید می بینید این ورها اونهایی که کمک دریافت می کنند می فرمایند میوه را بخر پوست بکن بذار توی دهنم والا نفرینت می کنم!!! اغراق نمی کنم! نگاه غالب در اغلب خیریه ها همین هست.

این همه اتکا به نفس زنان بلوچ ستودنی است!

در شهرهای نسبتا مرفه تر ایران خیریه های زیادی هستند که در آن خانم های طبقه متوسط سعی می کنند هنرهای دستی به زنان بی بضاعت یاد بدهند که روی پای خودشان بایستند. همان نوع کاردستی ها که همسران خانه دار مهندسان و پزشکان و بازاریان و دیگر اقشار پردرآمد در خانه درست می کنند و گاه به فروش هم می رسانند که مشغولیت برایشان باشد . اما این زنان حاشیه نشین اغلب خیلی به اکراه می آموزند. به ندرت حاضر می شوند تن به آن دهند. این یارانه ها هم بدعادت ترشان ساخته. وقتی مقایسه می کنم و می بینم زنان بلوچ این قدر با همت تر هستند نمی توانم تحسین نکنم!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

یک فیلم از تبریز در جشنواره کن

+0 به یه ن

قیلم "حیوان" ساخته برادران ارک از تبریز در جشنواره کن امسال نمایش داده می شه. فکر نکنم در حوزه هنری خبری مهمتر از این برای تبریز باشه اما در کانالها واخبار مربوط به تبریز  آن چنان که شاید صحبتی از آن به میان نمی آید!  تبزر فیلم را می توانید اینجا ببینید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

بیانیه شماره 2 شهر دیگر

+0 به یه ن

در زیر بیانیه شماره2  شهر دیگر را از سایت رسمی آن کپی می کنم تا با این جنبش آشناتر شوید. امیدوارم جنبشی مشابه برای مجلس هم شکل بگیرد و تا انتخابات مجلس ما جناح سومی داشته باشیم که از دو جناح موجود اصلاح طلب و اصولگرا به ایده آل ما نزدیک تر باشد و ما با میل -و نه از روی اکراه و ناچاری و ترس از رو آمدن یکی دیگه- برویم به آنها رای دهیم:

با اعلام نتایج انتخابات پنجمین دوره شورای شهر تهران، لیست «شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان» برنده انتخابات تهران شده است. «شهردیگر» به نمایندگان منتخب شورای شهر تهران تبریک می‌گوید و امیدوار است این شورا با نظارت و مداخله فعالان مدنی و مردم، شورایی شفاف و متفاوت از قبل باشد.

در انتخاباتی که گذشت، مطالبات شهری بیش از گذشته پررنگ شد. مطالباتی نظیر شفافیت شورا و شهرداری، تغییر رویه کسب منابع مالی از شهرفروشی به کسب منابع پایدار، جلوگیری از هزینه‌های غیرضروری در مدیریت شهری، اهمیتِ طرح‌های شهری و بهبود آن‌ها، توجه ویژه به گروه‌های حاشیه‌ای و محروم در شهر، ممانعت از به‌کارگیری کودکان توسط پیمان‌کاران شهرداری و نظارت بیشتر بر آنان و مناسب‌سازی شهر برای معلولان و سالمندان.

«شهر دیگر» ضمن باور به این مطالبات، مسئله اصلی شهر را نه صرفاً تغییر مدیریت شهری بلکه تغییر نگاه به روندهای شهری می‌داند؛ نگاهی که شهر را نه کالا یا بنگاه اقتصادی، که جایی برای زندگی بداند. ما امیدواریم فقدان افراد مستقل در ترکیب شورای پنجم شهر تهران و یک‌دست شدن آن زمینه‌ساز فسادهای جدید در شهرداری و شورای شهر نشود و مردمی که به تمامیِ فهرست یک جناح اعتماد کرده‌اند شاهد تغییرات ملموس در وضعیت شهر باشند. «اتاق شیشه‌ای» مدیریت شهری تهران که یکی از مهم‌ترین مطالبات مردمی و از شعارهای نامزدهای اصلاح‌طلبان بوده است، امروز چه بسا با ترکیب یک‌دست شورا امکان تحقق کمتری دارد. «شهر دیگر» برای پر کردن این خلاء در چهار سال آتی وظیفه خود را نظارت بر شورای شهر، پیگیری شعارها و برجسته‌کردن خواسته‌ها می‌داند و از دیگر ساکنان این شهر نیز دعوت می‌کند تا همکار و همراه آن باشند.

امروز با نهایی‌شدن نتایج آرا می‌توانیم تصویر دقیق‌تری ازجایگاه «شهر دیگر» در میان نیروهای مدنی داشته باشیم. نگاهی به ترکیب آرا نشان می‌دهد نامزدهای مورد حمایت گروه‌های مستقل، از جمله «شهردیگر»، توانسته‌اند بدون بهره‌مندی از حمایت احزاب و چهره‌ها و مقام‌های سیاسی سابق و فعلی، و بدون دسترسی به رسانه‌ها و امکانات مالی گسترده برای تبلیغات، خود را به پشت لیست‌های اصلاح‌طلبان و اصولگرایان برسانند. جایگاه اول تا ۲۱ شورا را لیست اصلاح‌طلبان و نفر ۲۲ تا ۴۲ را لیست اصولگرایان به خود اختصاص داده است. یاشار سلطانی نفر ۴۳ لیست و حسین راغفر نفر ۴۴ تهران شده‌اند (رتبه‌های نهایی فهرست «شهر دیگر» را در پیوست شماره ۲ بخوانید). درباره فرآیند رای لیستی، عوارض آن برای نهادهایی مانند شورا و چگونگی دگرگونی چنین روندی باید بیشتر نوشت و گفت؛ اما آنچه مسلم است اینکه یک نیروی سوم قدرتمند، می‌تواند انحصار حاکم بر فضای انتخابات‌ها را بشکند، و ما بیش از هر زمان دیگری به شکل‌دهی چنین نیرویی نزدیک شده‌ایم. نتایج برآمده از انتخابات نیز گویای شکل‌گیری بدنه‌ای در جامعه است که با ما در اهمیت ساخت نیرویی مدنی همراه شده و به لیست فعالان مدنی رای دادند. «شهر دیگر» ضمن قدردانی از حمایت این کنشگران، تمام نیروی خود را وقف پیوند با این بخش از جامعه مدنی خواهد کرد تا بدنه‌ای اجتماعی برای دیده‌بانی شهر بسازد.

هدف اولیه «شهر دیگر» برجسته کردن نگاه و گفتمانی متفاوت به مقوله شهر بود. بر این مبنا در وهله اول با همکاری متخصصان و فعالان شهری ۱۲ متن سیاستی نوشتیم که بناست به تدریج در طول زمان با همکاری و مشارکت عمومی تکمیل و تصحیح شوند. در نوشتن این برنامه‌ها تلاش کردیم نگاهی انسان‌محور و برابری‌طلبانه به مسائل مختلف شهری داشته‌باشیم. نگاهی که به باور ما عموماً در مدیریت شهری غایب بوده و تنها از سوی رسانه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد برجسته شده است.

از لحظه ورود «شهر دیگر» به فعالیت انتخاباتی می‌دانستیم که پیروزی در انتخابات شورای شهر پنجم، برای فعالان شهردیگر امری دور از دسترس است. در همان آغاز با خود عهد کردیم هدف اصلی «شهردیگر» نه انتخابات، که پیگیری اهداف و مطالبات شهر دیگر در فردای استقرار شورای جدید باشد. به این دلیل علاوه بر تلاش برای افزایش انسجام سازمانی، تکمیل طرح‌های سیاستی و همراه ساختن فعالان و کنشگران مدنی، نظارت بر عملکرد شورای پنجم نیز در برنامه «شهر دیگر» برای روزهای بعد از انتخابات قرار خواهد گرفت. در حال حاضر مشغول به تدوین برنامه این طرح و شیوه‌های مشارکت در آن هستیم و امیدواریم به زودی چارچوب شفاف و مشخصی برای جلب مشارکت دیگر فعالان و گسترش شبکه همبستگی موجود فراهم آوریم.

«شهر دیگر» صداقت را بذر هویت و شفافیت را جانمایه‌ کنش جمعی خود می‌داند. در سه پیوست زیر به شرح فرایند انتخاب کاندیداهای مورد حمایت، رتبه و تعداد آرای این افراد و لیست هزینه‌های انتخاباتی خود می‌پردازیم و از برگزیدگان شوراها و سایر نامزدها نیز درخواست می‌کنیم تا با انتشار لیست هزینه‌ها، منابع تامین آن و شرح فرایند گزینش اعضای موجود در لیست خود، اولین گام را در شفاف‌سازی فعالیت‌های انتخاباتی بردارند.

از همراهی شما در ایام انتخابات سپاسگذاریم و امیدواریم که جمع‌های شکل‌گرفته از هم نگسلد، نامزدهای انتخاباتی شهر را به حال خود وانگذاریم و چهار سال پیش رو را به یک کارزار تمام عیار برای تغییر رویه‌های اساسی در تهران تبدیل کنیم . ما باور داریم که این تنها مسیر رسیدن به شهری دیگر است.

پیوست یک: فرایند گزینش نامزدهای مورد حمایت «شهر دیگر»

«شهر دیگر» در مواجهه با انتخابات، و پس از تصمیم (به واقع دیرهنگام) برای ورود به آن، از دو نفر از افراد مورد اعتماد خود درخواست کاندیداتوری کرد: فرشید مقدم سلیمی، پژوهشگر اجتماعی و فعال حوزه شهر و امیر رئیسیان، وکیل دادگستری. به نظر ما وجود یک پژوهشگر اجتماعی حوزه شهر با دیدگاه‌های برابری خواهانه و یک وکیل معتقد به حقوق شهروندی که سابقه دفاع از این حقوق را داشته است در شورای شهر ثمربخش بود.

همزمان جستجو برای شناسایی افراد با صلاحیتی که امکان کاندیداتوری داشتند آغاز شد. در مرحلۀ بررسی صلاحیت‌ها، صلاحیت هیچ کدام از دو نامزد اولیۀ شهر دیگر احراز نشد. آن‌ها به این تصمیم اعتراض کردند، در مرحله تجدید نظر و تنها یازده روز قبل از برگزاری انتخابات، صلاحیت فرشید مقدم سلیمی احراز شد.

همزمان تلاش برای یافتن سایر چهره‌های مستقل ادامه یافت؛ نامزدهایی که بتوانند گروه‌های کمتر دیده شده را در انتخابات نمایندگی کنند و پاسخگویی و شفافیت شورای شهر و شهرداری را افزایش دهند. با توجه به فضای برآمده از انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و تجربۀ رأی لیستی به جای رای‌‌های فردی، تصمیم به ارائه  یک لیست حمایتی گرفتیم. در عین حال مصمم بودیم در ورود به انتخابات تنها و تنها از افرادی حمایت کنیم که بتوانیم تا جای ممکن از صلاحیت آنها دفاع کنیم. تصمیم به حمایت از حسین راغفر، یاشار سلطانی، آمنه شیرافکن، آندارنیک سیمونی، بهزاد اشتری و لیلا ارشد نتیجۀ این جستجو بود. حسین راغفر و لیلا ارشد دو چهرۀ دانشگاهی و مدنی مستقل‌اند که از زمان ثبت نام برای انتخابات، گزینه‌های مطرح «شهر دیگر» برای حمایت بودند. یاشار سلطانی نیز به واسطه فعالیت‌هایش در وبسایت معماری نیوز، چهره فراجناحی‌اش در مبارزه با فساد و باورش به شفافیت در فهرست «شهر دیگر» قرار گرفت. بهزاد اشتری و آندرانیک سیمونیان را نیز طی جستجو برای نامزدهای گروه‌های در حاشیه قرارگرفته و اقلیت شناختیم و پس از چند نشست و پرس وجو مواضع و دلایل نامزدی آنها را همسو با مواضع خود تشخیص دادیم. چهره مستقل، سابقه روزنامه‌نگاری شهری و دغدغه آمنه شیرافکن در حوزه زنان و جنسیت نیز نام او را به فهرست نامزدهای مورد حمایت «شهر دیگر» افزود.

در این میان با دو کمپین انتخاباتی مستقل دیگر با عنوان‌های «شهر مردم» و «ائتلاف پیشتازان عدالت» دیدار و گفتگو کردیم. اما به علت فرصت بسیار اندک برای تحقیق و آشنایی کامل با یکایک نامزدهای این گرو‌ه‌ها، برای حمایت از تمامی نامزدهای این دو گروه به نتیجه نرسیدیم. اما نتیجۀ این مرحله، تصمیم ما بود برای وارد کردن خسرو صالحی به فهرست حمایتی «شهردیگر»، کسی که سابقه کاری و دغدغه‌هایش در زمینه کار کودک با مواضع ما هم‌سویی داشت.

فهرست «شهردیگر» در این زمان ۸ نامزد داشت اما چند روز قبل از انتخابات، لیلا ارشد همانطور که در اطلاعیه خود اعلام کرد، به دلیل برخی موانع و محدودیت‌ها از کاندیداتوری انصراف داده و در نتیجه از فهرست نامزدهای مورد حمایت «شهردیگر» نیز خارج شد. اینکه واقعیتِ این موانع و محدودیت‌ها چه بوده است برای «شهر دیگر» نیز دقیقا معلوم نیست اما چنانکه ایشان موافقت نمایند تلاش خواهیم کرد در این رابطه شفاف‌سازی کنیم.



اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]