بهتر از هیچ چی!

+0 به یه ن

حالا که گویا مسئولین رده بالای مملکت-به هر دلیلی- مایل هستند که از روابط خارجی با غرب اندکی تنش زدایی بشه و وزیر خارجه با کفایت کشورمان آقای ظریف هم در این راه گام هایی برداشته امیدوارم مجلس بعدی با این روند همگام باشه و از این روند حمایت کنه. اگر من و شما شرکت فعال نکنیم  مجلس به دست تندروان می افته که این روند را کند تر می کنه.
 ما در این دنیای قرن 21 نمی توانیم به دور خودمان دیوار بکشیم. ناگزیر از تعامل سازنده با کشورهای دیگه هستیم. برای این که نفت مان را به قیمت بفروشیم به روابط بی تنش خارجی نیاز داریم. برای این که تکنولوژی های استخراج نفت مدرن را  وارد کنیم که استخراج نفت را به صرفه و آلودگی محیط زیست ناشی از آن را کمینه می کنه به روابط خارجی نیاز داریم. برای احیای دریاچه اورمیه و سایر دریاچه ها و رودخانه های نزار کشورمون نیاز داریم با  متخصصان کشورهای دیگه همکاری وسیع کنیم. وووووو
پس بیایید انتخابات مجلس را جدی بگیریم و به کسانی رای بدهیم که زیاد تند رو نیستند و با دولت در راه تنش زدایی از  روابط خارجی همراهی می کنند.
واقعیتش اینه اگه عده خانم های نماینده مجلس که زیاد تندرو نیستند و در جهت احقاق زنان (ولو در حد شعار) تلاشی می کنند وجهه بین المللی مان بالا می ره. اگر مشارکت زنان در مجلس کم باشه یا نماینده های زن خود در زن ستیزی سرآمد باشند در اذهان عمومی بین المللی تنها حکومت مورد سرزنش قرار نمی گیره. مردان ایرانی هم به جرم مردسالاری و زنان ایرانی به جرم خمودی و تن دادن به توسرخوری  و عدم تلاش برای بهتر شدن وضعیت شان نیز سرزنش خواهند شد.
 چشمم آب نمی خوره حضور زنان اصلاح طلب در مجلس خیلی هم در بهبود وضعیت زنان در عمل موثر باشه. حداکثر یکی دو قدم لاک پشتی می ره جلو . ولی از جهت وجهه بین المللی برای "مردم" ایران مهم هست. ما در این برهه به این وجهه بسیار نیازمندیم. اگر روابط خارجی بهتر بشه، تاجر و یا تولید کننده  یا استاد دانشگاه یا هنرمند یا ورزشکار ایرانی می خواد با همتای خودش در کشورهای پیشرفته  تعاملات بیشتر  و  نهادینه تری داشته باشه. اگر اونها تصویرشان این باشه که این فرد از فرهنگ و کشوری هست که چند تا نماینده زن هم در مجلسش هست که داره برای حقوق زنان (دست کم) شعار  می ده  با او حس همذات پنداری می کنند. اگر نباشه او را فردی از یک فرهنگ عجیب قرون وسطایی می پندارند که با او پای میز معامله و مذاکره و همکاری نشستن مسئله ساز می تونه باشه.
من یک نگاهی به لیست 30 نفره اصلاح طلبان در تهران کردم. 27 درصدشان خانم هستند.  بین شان خانم سهیلا جلودار زاده را از قبل می شناختم و تصمیم هم داشتم به او رای بدهم.
خانم فهمیده و شجاعی هست. اما اگر دل شیر هم داشته باشد به تنهایی راهی پیش نمی برد. باید همفکرانی در مجلس داشته باشد که با هم جمعی بسازند و همدیگر را حمایت کنند تا دیده شوند. بقیه خانم های لیست را نمی شناختم. در اینترنت جست و جو کردم و دیدم از آن جهت که مد نظر من هست بد نیستند. می توانند با حضورشان در مجلس و شعارهایشان در دفاع حقوق زنان (ولو این که هرگز عملی نشود) فضای زن ستیز مجلس های قبلی را اندکی تعدیل کنند. دست کم تیپی دارند که اگر بار دیگر خدانکرده اسید پاشی شد در دفاع از قربانی و لزوم پی گیری قانونی دو سه کلمه حرف بزنند. تیپی نیستند که هم و غمشان را بذارند بر سرکوب کردن سینماگران زن و تشدید ادبیات زن ستیز.  می خواهم به آنها رای دهم. اسامی آنها به ترتیب زیر هست.:
فریده اولاد قباد
سهیلاجلودارزاده
فاطمه السادات حسینی
فاطمه ذوالقدر
فاطمه سعیدی
پروانه سلحشوری
طیبه سیاووشی
پروانه مافی

باز هم تحقیق می کنم ببینم چه کسی را می شه به این لیست افزود

از تبریز خانم زهرا ساعی کاندید شده. اون هم به نظر بد نمی آد. اگر در تبریز بودم به او رای می دادم. با سایر خانم های اصلاح طلب یک جا باشند می شه امید داشت که چند تا هم شعار دفاع از حقوق زن بدهند. دست کم در حضور آنها سایر زنان مجلس و آقایان کمتر سخنان ضد زن بر زبان خواهند راند. به شرط این که تعداد شان کم نباشه.
سایر لیست اصلاح طلبان از تبریز از این قرارند:
پزشکیان الموسوی عباس زاده اسلامی بی مقدار (و دست آخر زهرا ساعی).

 اورمیه  یک کاندیدا داره به اسم خانم الهه سرشار که متولد سال 1363 که فوق لیسانس ریاضی محض از دانشگاه تبریز گرفته. جزو لیست اصلاح طلبان هست. بد نیست به او هم فرصتی داده باشه.

فعلا بریم به این ها رای بدیم ببینیم چی می شه! اما شما رو به خدا بیایید تا انتخابات بعدی مجلس (چهار سال دیگه) فکرهامونو  وعقل هامونو روی هم بریزیم به یک پارادایم و راهکار درست و حسابی برسیم که پاسخگوی نیازهایمان باشه. دفعه بعد کاندیداهایی با شعار های مطلوب تر و سنجیده تر داشته باشیم. کاندیداهایی با فکر و عمل قوی تر.
 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دشمن درجه یک ما: خرافات (نه فرد یا گروه خرافی)

+0 به یه ن

مینجیق: این شعار چه طوره؟

مرگ بر خرافات
چه تاروت و چه طامات
به نظرم در طول این چهار پنج هزار سال مدنیت مردسالارانه بزرگترین دشمن زنان خرافات بوده. بیشترین ضربه ها را زنها از خرافات خورده اند و می خورند. هر چی زنان بدبخت ترند به خرافات بیشتر گرایش پیدا می کنند و خرافات هم بدبخت ترشان می کنه
در عجبم که چرا زنها فمینیست ها به اندازه کافی برای مبارزه با خرافات کمر همت نبسته اند؟!
حتی از آتوهای دست آنتی فمینسیت ها همین گرایش های خرافی (البته از نوع نیو ایج) در بین برخی از فمینیست هاست

حتی به نظرم مردهایی که به دفاع از حقوق زنان می پردازند در جهت مبارزه با خرافاتی که زنان را فلج می کنه اعصابشان را به هم می ریزه فعال تر هستند تا خود بانوان فمینیست
نمونه از دست آویزهای آنتی فمینبیست ها که فمینیست ها را ضد علم می خوانند
http://www.breitbart.com/london/2015/06/17/feminists-and-pc-cultists-are-now-anti-science-as-the-left-embraces-superstition
هری پاتر:

تعریفتون از خرافات چیه؟ فکر کنم مرز بین خرافات و اعتقادات اقلا در جامعه ی ما خیلی نامشخصه! خیلی وقتها که بحث بر سر جادو و جن و... هست وقتی کسی مخالفت می کنه که مشکلات زندگی ما تقصیر خودمونه و نه جادوگری و... اینطور پاسخ میدهند که من از فلان روحانی که معتبر هم هست پرسیدم و گفت جادو واقعیت داره و از این حرفا! وقتی سعی می کنی با منطق و دلیل قانعشون کنی کم کم نوع نگاهشون نسبت بهت عوض میشه انگ مرتد بودن واینا بهت میزنن و بعد طردت می کنن. خب خیلیا دوست ندارن طرد بشن و یا شنونده هاشون کم بشه و یا فکر می کنن این هم یه خط قرمزی هست که نباید ازش عبور کرد و فعلا باید رهاش کرد تا سر فرصت بعدی. دلیل دیگه هم اینه که هنوز خیلیا خودشون هم نمیتونن این خرافات رو صد در صد رد کنن و ته دلشون میگن ممکنه واقعیت داشته باشه و ما هنوز علممون به اون حد نرسیده که بتونیم ثابت یا ردشون کنیم!!!!

مینجیق: یک سری خرافات هم هستند که از سوی اربابان خرافات سنتی مقتدر حمایت نمی شوند. در واقع آن اربابان خود دشمن سرسخت این سری خرافات هستند چون حس می کنند رقیب برایشان پیدا شده و در این خوان گسترده شریک شان می شوند.

با این نوع خرافات مبارزه کردن آن قدر ها هزینه ندارد. ممکنه از جمعی برانند اما احتمال آن که که ترورش کنند زیاد نیست.
با این قبیل خرافات که می توان جنگید.
این قبیل خرافات هم دارد سریع رشد می کند اگر حالا که نیمه جان هست جلویش نایستیم فردا اربابان این نوع خرافات جدید هم همان بساط ترور را می گسترانند
هری پاتر: منظورتون انرژی درمانی و عرفان های نوظهور است؟ در داهات ما اینها هنوز رواج چندانی پیدا نکرده چون شهر مذهبی ای هست و طبعا با اینجور خرافات یه این زودیها اعتقاد پیدا نمی کنه! اگه منظورتون چیز دیگه ای بود لطفا با ذکر مثال برای ما هم توضیح بدین
مینجیق: انواع و اقسام این چیزها منظورم بود.
یکی دو تا نیستند خیلی زیادند
همشهری:
چندوقت پی در فیس بوک مطلبی از یکی از همشهریان شما که روانپزشک هم هست خواندم که با ارائه ی شواهد و قرائن توضیح داده بود که امیرکبیر آنقدرها هم که می گویند مرد بزرگ و خادمی به این ممکلت نبوده و بیشتر اقداماتش هم در جهت خدمت به شاه بوده و اینکه اورا در انعقاد قراردادهای ننگینی که موجب جدا شدن بخشی از ایران شد، مقصر می دانست! از نگاه متفاوتش خوشم آمد البته به این معنی نیست که حرفهاش رو قبول کردم
مینجیق: شادروان امیرکبیر خدمات زیادی به کشور و مردم کرد. وفا دار به ناصرالدین شاه بود و در چارچوب سلطنت قصد خدمت به مملکت داشت.
چه او و چه قائم مقام فراهانی پیش از او هر دو فرزند زمان خویش بودند. هر چند به نسبت رجال همعصر خود آزاداندیش تر بودند اما مفاهیمی چون حقوق بشر جندان آشنا نبودند و دگر اندیشان را برنمی تابیدند. ازجمله آن که امیرکبیر سرکرده فرقه هایی که آن زمان ظهور کرده بود اعدام کرد.
در زیر وقتی من از خرافات نوظهور یاد کردم ولزوم مبارزه با آنها را مورد تاکید قرار دادم منظورم تنها خرافات وارداتی نبود. خرافات فرقه های نوظهور اسلامی را هم شامل می شد.
اما.....
یک امای مهم!
مبارزه با خرافات با مبارزه با فرد خرافی فرق دارد. حق و حقوق فرد خرافی باید محفوظ بماند. مال و جان و حرمتش باید حفظ شود. با خرافات باید با قلم و اندیشه و روش های تجربی مبارزه کرد نه با سرنیزه وجوخه اعدام.

اگر دیدیم عده ای (اغلب همان اربابان خرافات قدرتمند غالب) با حامیان خرافات نوظهور از هر دست به خشونت رفتار می کنند و بر مال و جان و ناموس و آبرو و حق تحصیل و سایر حقوق شهروندی آنها می تازند خوشنود نشویم. چیزی برای خوشنودی وجود ندارد. شاید از ترس مجبور به سکوت شدیم اما دست کم سکوتمان از رضایت نباشد.

بر امیرکبیر نمی توان خرده گرفت که چرا آن زمان این نکته را رعایت نکرد. او با مفهوم حقوق بشر آشنا نبود. کفه خدمات او بسی سنگین تر از کفه گناهش از این جهت هست. اما در زمان حال چه؟!

پی نوشت مینجیق: نکته مهم این که ما نمی توانیم  و نباید به اربابان خرافات سنتی نگاه ابزاری داشته باشیم. خیال خامی است که با خود بگوییم ما برای نابودی خرافات نوظهور از قدرت اجتماعی مخرب آنها بهره می گیریم بعد که آنها از میان رفتند خودشان را از میدان به در می کنیم. سودای خامی است.  در چهل پنجاه سال گذشته خیلی ها این خیال خام را پروردند اما دست آخر خود یک لقمه چپ اربابان خرافات سنتی شدند. آزموده را آزمودن خطاست.
چه بپذیریم چه نپذیریم اونها پایگاه اجتماعی قوی تر از طرفداران علم و دیدگاه علمی در جامعه و بین عوام دارند. کم هم باهوش نیستند. در مبارزه با حریف هم بر سر منابع قدرتشان حد یقف نمی شناسند. در این استفاده ابزاری آنها هستند که با ما مانند مهره رفتار خواهند کرد.
ما اصالت  و هویت خود را روشن کنیم وبر آن پافشاریم. اگر پایگاه اجتماعی برای مبارزه با خرافات لازم داریم آستین بالا بزنیم خود آن را به وجود آوریم. چه طوری؟ مثلا از طریق حمایت از بنیاد کودک یا مصاحبه در جراید و تلویزیون و.... اربابان خرافات سنتی پایگاه اجتماعی خود را مصروف اهداف ما نخواهند نمود.
به قول معروف شتر سواری دو لا دولا نمی شه. طرز فکر خود را باید برای مخاطبان روشن کنیم .

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

اجرای ارکستر فیلارمونیک تبریز

+0 به یه ن

فردا و پس فردا ارکستر فیلارمونیک تبریز در سالن پتروشیمی اجرا داره. سمفونی شماره 40 موتزارت به اضافه کنسرتو برای کلارینت و ارکستر

با ایفای بیانی مدرن از یک قطعه موسیقی فولکلوریک آذربایجانی

رهبر ارکستر: یاشار شادپور / کنسرت مایستر: الیاس نیکو


برای اطلاعات بیشتر و خرید بلیط به این سایت مراجعه کنید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ 1 ]