خبری كه دوستان مینجیق را خوشحال می كند.

18:16 ، دوشنبه 20 آبان 1392
: آدیز
: ایمیلیز
: باغلانتیز
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P
:* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
: سؤزوز
: امنیت کدی
مشخصاتی ساخلا [ مشخصاتی سیل ]  
باخیشی تکجه بلاگ باشقانی گؤره بیلسین  
جمعه 24 آبان 1392 ، 23:01:34 یازار :عطیه
@هر چی نقطه

نقطه جان ها کلا فکر نمی کنید، کوبیدن روی دکمه‌های کی‌برد و انتخاب یک اسم چند حرفی مثل "یک نقطه"، "دو نقطه"، "سه‌ نقطه" و ... "بی‌نهایت نقطه" هم بهتر است هم آ‌سون تر؟

ضمن اینکه من ایمیلم را گذاشتم که این کامنت‌دانی تبدیل به صحبت در مورد یک شخص خاص نشود دیگر. لحاظ بفرمایید کلا.

جمعه 24 آبان 1392 ، 14:14:43 یازار :Amin
تبریک دیرم دکتر ! هم به عنوان بیر فیزیکی و هم به عنوان بیر تبریزلی.. واقعا مایه افتخارسیز..

جمعه 24 آبان 1392
پاسخ :
ممنونام. لوطفوز واردي!

Website : ...
جمعه 24 آبان 1392 ، 13:13:17 یازار :کسری
سلام خانم دکتر خیلی خوشحال شدم تبریک میگم

جمعه 24 آبان 1392
پاسخ :
ممنوم كسري جان. ان شاالله موفقيت هاي تو را در آينده جشن بگيريم!

جمعه 24 آبان 1392 ، 13:12:39 یازار :..2
.. :
فکر کردم شما 3 نقطه هستید 2 نقطه گذاشتم که قاطی نشیم بعد نگو که شما هم 2 نقطه اید عطیه خانم هم که هر 2مون رو 3 نقطه حساب کرده. چه نقطه بازاریه اینجا

جمعه 24 آبان 1392
پاسخ :
)

جمعه 24 آبان 1392 ، 11:21:10 یازار :..
عطیه جان من یه بار پرسیدم وبلاگ دارین یا نه بعد ایمیلتون را دادین. اما این کسی که کامنت گذاشته دیگه من نیستم سوتفاهم نشه

جمعه 24 آبان 1392 ، 00:44:47 یازار :shadi
از صمیم قلب بهتون تبریک میگم خانوم دکتر

جمعه 24 آبان 1392
پاسخ :
ممنون

Website : http://shadibook.lxb.ir
جمعه 24 آبان 1392 ، 00:05:43 یازار :سلیم
سلام خانم دکتر چوخ چوخ تبریک دییرم

جمعه 24 آبان 1392
پاسخ :
ساغ اولاسيز

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 23:18:08 یازار :مینجیق
در جواب سئوال خصوصی.
تا جایی كه فهمیدم از آن دری كه برای دانشجویان زیست شناسی كارشناسی برای ورود به پزشكی هست به سختی می شه رد شد اما اگر دانشجویی این در را امتحان بكنه وقبول نشه باز این شانس را داره كه برای كارشناسی ارشد مثل دیگران اقدام بكنه. درست می گم؟! اگر این جوریه كه تكلیف روشن هست. شما تمام تلاش تان را بكنید و به حرف های یاوه توجهی نكنید. اگر قبول شدید كه فبها و اگر قبول نشدید چیزی را از دست نداده اید. اولا در رشته ای كه به آن عشق می ورزید معلوماتتان بیشتر شده كه به خودی خود ارزشمند و رضایت بخش هست و بعدش هم می توانید كارشناسی ارشد را شركت كنید.در هر صورت چیزی از دست نمی دهید.ذر هر صورت برنده خواهید بود.
مینجیق هم همه جوری برای حمایت روحی و تشویق و ایجاد انگیزه در خدمت هست!

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 21:12:33 یازار :یک نفر
یک رشته جنگ استعماری داریم ت و تاریخ که اگه اشتباه نکنم به جنگ تریاک معروفه. اگر حافظه ام درست یاری کنه انگلیسی ها (و حتما شبکه تجاری ماورا البحار امپراطوری شون، کمپانی هند شرقی) سر عدم جواز صادرات تریاک به چین و وضع قوانین خاص گمرکی با همشهری ها ما حسابی درگیری داشتند. پدر سوخته ها چینی ها رو اول تریاکی و شیرگی می کنند و بعد جوری می شه که چین می شه وارد کننده تریاک و بعد در ازاش ابریشم و سایر چیز های گران بها میده. یک هو چینی ها به خودشون میان و خلاصه می فهمن چه کلاهی سرشون رفته و خوب استعمار هم تحمل نمی کنه و با پرویی قلدر بازی می کنه. بگذریم. اما اگه ما پسته و خرما صادر کنیم و ملت رو معتاد جنس نابمون کنیم خدمت هم کردیم تازه بهشون. اولا کلی قوت داره ثانیا پسته واسه مخ آدما چیز خوبیه. حکما رو کیفیت جنس همشهری هامون هم بی تاثیر نیست.
**متاسفانه من یک تعهد رسمی امضا کردم که وقتی میام اینجا بچه منظم و مرتبی باشم و حرفای سیاسی و اجتماعی نزنم، لذا مبسوط الید در بیان اندیشه و افکار مترقی و ناب خودم نیستم. پیشاپیش عذر می خوام.

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 20:21:33 یازار :با عرض پوزش از مالک وبلاگ
http://www.dl-moharammusic.ir/Darya/Music1392/Mehdi Kebria - Shure Ashura.mp3
ممنون از شما البته از آخر لینک شما زوائد را حذف کردم و دانلود شد ، خیلی ممنون از شما و البته از صاحب وبلاگ

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
من كاري نكردم.

Website : http://www.dl-moharammusic.ir/Darya/Music1392/Mehdi Kebria - Shure Ashura.mp3
پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 19:27:19 یازار :امید
به اون دوستی که دنبال موسیقی پس زمینه هست :
http://www.dl-moharammusic.ir/Darya/Music1392/Mehdi Kebria - Shure Ashura.mp3&start=1
___________
خانم دکتر پرسیدید این شرایط فیزیک خوندن دانشگاه رو از کسی؟
ممنون.

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
من تو اين دو روز تاسوعا و عاشورا كي را قرار بود ببينم كه جواب سئوال شما را پيدا كنم؟!
از شاهين سئوال كرد و او گفت تا جايي كه من مي دانم مي توانيد با ديپلم تجربي كنكور رياضي بدهيد و بعدش هم فيزيك مي توانيد انتخاب كنيد.اما نه من و نه شاهين درگير اين موضوع نيستيم كه اطلاع داشته باشيم.
اگر سئوال مشخصي در وبلاگ قيل و قال علم من (yasaman-farzan.blogfa.com) بپرسيد آنجا احتمالا كساني جوابتان را مي دهند.

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 19:19:49 یازار :مینجیق
من وقتی داستان بیژن و مایكل را نوشتم هنوز خیلی جوان بودم. تجربه ام تنها تجربه ی دانشجویی بود. نمی دانستم توصیه نامه جه اهمیتی از منظر استاد دارد. البته هنوز هم كاری استاد راهنمای مایكل كرد را محكوم می كنم. هم اجحاف و هم حماقت. مایكل می توانست برود و برای استاد راهنمایش اعتبار بیشتری بیاورد.
مسئله عاطفی نیست. استاد راهنما با نوشتن توصیه نامه از اعتبارش برای دانشجو خرج می كند. انتطار و امید دارد دانشجو برود و چنان عمل كند كه به این اعتبار افزوده شود. جای خاله بازی نیست! مسئله كاملا جدی و حرفه ای است.
ریسك هم نمی شه كرد! تجربه نشان داده قول گرفتن از دانشجو به هنگام نوشتن توصیه نامه مبنی بر ترك جنگولك بازی ها یا برطرف ساختن ضعف ها فایده ای ندارد. دانشجو قول می دهد اما همانجا قولش را زمین می زند و با ضعف ها و جنگولك بازی هایش اعتبار استاد بر باد می دهد.
ارزش این اعتبار هم خیلی بیشتر از آن هست كه با یك هدیه یا چند حرف مهربانانه و دلجویانه جبران شود!

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 18:49:51 یازار :با عرض پوزش از مالک وبلاگ
با عرض پوزش از مالک وبلاگ، چون بخش نظرات خواننده زیاد داره، اگر ممکن است خوانندگان بخش نظرات این وبلاگ کمک کنند، این نظر خطاب به خوانندگان کامنت ها گذاشتم نه مالک وبلاگ، دوستان صدای موسیقی پس زمینه این سایتی که گذاشتم را کسی می داند چطور می توانم دانلود کنم؟ من نمی توانم ، آهنگ پس زمینه این سایت را دانلود کنم و اصلاً نمی دانم خواننده اش کی هست؟ کسی دانلد کرد لینک را بدهد

http://daryamedia.ir

Website : http://daryamedia.ir
پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 18:07:31 یازار :مایکل های ایرانی
برای پذیرش دوره های تکمیلی خارج از کشور نیاز به نامه های معرفی از اساتید دانشگاه های مقطع پایین تر است، که یا مستقیم توسط استاد ایرانی به استاد خارجی ایمیل می شود یا بطور دربسته و لاک و مهر بطور پستی ارسال می شود و اگر یادتان باشد در یکی از داستانهای خود از مایکل نام بردید که در هنگام دفاع از پایان نامه اش، توسط استاد راهنمایش کاملاً نابود شد، من سؤالم این است که این نامه های معرفی اساتید ایرانی به خارجی فرمالیته است و از همه تمجید می شود یا برای دانشجویان با ضریب هوشی متوسط محتوایی متفاوت با دانشجویان ضریب هوشی بالا دارد؟ [ظاهراً فرض را باید بر این گذاشت که تقریباً غیرممکن است دانشجوی ضریب هوشی متوسط توانسته باشد یا بتوانند کاری در حد دانشجویان ضریب هوشی بالا انجام دهد] مقصودم این است که در نامه ها چه نوشته می شود و آیا بطور اتوماتیک از دانشجو ایرانی در نزد استاد خارجی تعریف و تمجید می شود یا واقعاً صادقانه گفته می شود دانشجوی با هوشی نیست؟ که فکر کنم دراین صورت دیگر دانشجو شانسی برای پذیرش در جای درست و حسابی نخواهد داشت [ مقصود نامه هایی است که بطور در بسته و لاک و مهر ارسال پستی می شود یا اینکه توسط استاد ایرانی مستقیم به استاد خارجی ایمیل می شود] باید در نظر گرفت که دانشجوی ایرانی و به احتمال زیاد متأهل و بیکار و بی پول ، جای خوبی پذیرش شود و احیاناً بتواند فاند بگیرد یا اینکه صداقت بخرج دارد و او را مثل مایکل داستان شما نابود کرد؟ ، و از همه مهم تر در صورتیکه این توصیه نامه برای بورس شدن و ادامه تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای ایران مثل خارج مهم و لازم شود باید چکار کرد؟ و به استاد ایرانی دانشگاه ایران چه نوشت؟ اصولاً محتوای این نامه ها دقیقا چیست؟

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
درستش اين است كه صادقانه اما ديپلماتيك حقيقت گفته شود. در ضمن توصيه نامه در اغلب موارد مسئله ي كاملا جدي است. شوخي بردار هم نيست.
معمولا هم هر چه سن استاد بالاتر مي رود در نوشتن توصيه نامه سخت گير تر مي شود چون مي داند اگر بيخودي از كسي تعريف كند اعتباري را كه به سختي كسب كرده به آساني ازدست مي دهد.
معمولا هرچه سن استاد بالاتر مي رود كمتر در مقابل جنگولك بازي هاي دانشجو يا محقق جوان عكس العمل نشان مي دهد و بيشتر آنها را در توصيه نامه منعكس مي كند. البته در توصيه نامه معمولا چيز منفي نمي نويسم. اما اگر توصيه نامه حاوي جمله اي نظير
S/he is a responsible as well as amenable young scientist who can easily integrate into group work....
نباشد معني اش اين است كه استاد از او جنگولك بازي هايي ديده كه از او آزرده است و چه بسا اگر استخدام شود همان رفتارها را تكرار مي كند.
و اما مصداق جنگولك بازي چيست؟! مصداق جنگولك بازي: دانشجو خيال مي كند خيلي زرنگ هست. با اين كه مي داند استاد راهنمايش با استاد باهوش و تاپ موسسه خوب نيست مي خواهد هر دوي آنها را توي دست نگه دارد. مي خواهد جلوي استادراهنمايش كه در محاسبات كند هست خيلي باهوش و زرنگ ديده شود. مرتب به سراغ استاد باهوش و باسواد مي رود و عملا آن قدر وقت او را مي گيرد كه تا مسئله را برايش حل كند.سهم استاد باهوش و زرنگ عملا به اندازه ي نويسنده ي مقاله هست و بسي بيشتر از سهم استاد راهنماي آن دانشجو. دانشجو به استاد راهنمايش نمي گويد كه از فلاني كمك گرفته. درنتيجه نه تنها نام آن شخص در بين نويسندگان نمي آيد بلكه حتي در سپاسگزاري هم از او اسمي نمي آيد. اين خلاف عرف آكادميك هست و رفتاري است غير حرفه اي. دانشجو با خود مي گويد:" آن استاد باهوش كه آن همه مقاله دارد كه به اين سپاسگزاري نيازي ندارد چرا خودم را درگير كنم. اشكالي نداره! او وارسته است و برايش مهم نيست. روز معلم برايش كادو مي گيرم و از دلش در مي آورم."
البته دانشجو در اين كه استاد باهوش به آن يك مقاله يا سپاسگزاري نيازي ندارد محق هست. واقعيت اين است كه به كادوي روز معلم او هم احتياج ندارد. چيزي كه به آن احتياج دارد همان اعتبار او در جامعه ي بين المللي علمي است و اگر خرج آن دانشجو كند و دانشجو اين رفتارهاي غير حرفه اي و جنگولك يازي را جاي ديگر اجرا كند رفته رفته بر باد مي رود.
اگر دانشجو از آن استاد بخواهد برايش توصيه نامه بنويسد اين جنگولم بازي او به طور ديپلماتيك در توصيه نامه منعكس خواهد شد. استاد باهوش آن قدر باهوش هست كه چكونه آن را به طرز مناسب انعكاس دهد و افرادي كه در موسسات درست و حسابي هم به انتخاب دانشجو مي پردازند آن قدر باهوش هستند كه نكته اي كه ديپلماتيك بيان شده در يابند.

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 18:00:48 یازار :یک نفر
بله چند 2-3 هفته هست

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 17:58:43 یازار :یک نفر
وقتی تو فروشگاه دانشگاه رسما قورباغه زنده و لاکپشت و مار دریایی می فروشند دیگه من چی بگم منجوق عزیز! ولی صبحانه خیلی دیگه چیزی بخورند رشته و شیر ایناست.

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
شما چين رفتيد؟

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 17:55:45 یازار :الفی اتکینز
راستی اونی که من می گم برنامه اکشن ماری کوری و برنامه هفت (یک همچین چیزی) بود. اشتباه از من بود.

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 17:51:09 یازار :یک نفر
چینی ها مثه ما یا اروپایی ها صبحانه نمی خورند.می گم اگر بتونیم تبلیغ کنیم و جا بندازیم که هر چینی روزی حداقل یک دونه پسته و یا خرما بم بخوره روزی حداقل یک میلیارد دونه پسته و خرما (معادلش به تن) تونستیم صادر کنیم به چین. 365 روز سال خودش رقمی می شه ها.

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
جالب بود! قسمت هاي مختلف چين غذاهاي خيلي مختلفي دارند. در شانگهاي صبحانه خرچنگ مي خورند!

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 17:40:54 یازار :الفی اتکینز
من قبلا تو رشته خودمونم چند تا آگهی از اینویزبل دیدم. فکر می کردم این نام یک کنسرسیوم بین رشته ای اروپایی فعال در شاخه های مختلف علوم پیشرفته هست(نه تنها رشته شما). شایدم من اشتباه می کنم؟

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
آدرس وبسايت شبكه مون invisibles.euاست

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 15:45:21 یازار :تارا
خیلی تبریک میگم به شما خانم دکتر . من از نزدیک شما رو ندیدم اما ماشاالله تو عکس خیلی جوون و خوب موندین . انشاالله همیشه سالم و تندرست و موفق باشید .

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
ممنونم.

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 14:40:31 یازار :عطیه
@...
من که ایمیلم رو دادم. میتوانی این سوال ها را از خودم بپرسی مستقیم.

آدم ها حسودی ندارند. از کجا میدونی من اگه از تو و رشته و کار و ... ندونم به تو حسودی ام نشه؟ در کامنت دانی خانم دکتر کلی آدم هستند که من بهشان حسودی می کنم

جای حسودی, کاری رو که دوست داری انجام بده ببین بعدش چقدر همه بهت حسودی کنند.

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 11:59:38 یازار :..
چه باحال! فکر کردم از طریق فیزیک با اینجا و شما آشنا شده تازه کلی هم بهش حسودیم شد که در زمینه ی فیزیک مشغول به کاره. یه همچین موجود حسودیم من

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 01:00:12 یازار :پریا
خانم دکتر ، از صمیم قلب بهتون تبریک میگم ، بسیار خوشحال شدم

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
thanks

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 00:28:32 یازار :رهگذر
خانم دکتر از رضا امیرخانی رمان "من او" را بخوانید. فوق العاده است. از رمان هایی ست که کتاب خوان های حرفه ای، کسانی که هیچ کتابی نخوانده اند، بچه، پیر، مذهبی و... بین همه طرفدار دارد.

پنجشنبه 23 آبان 1392 ، 00:04:44 یازار :عطیه
@...
عزیز جان خیلی به من لطف داری. آدم ها خیلی شبیه نوشته هاشون نیستند. من هم همینطور. نوشتن و حرف زدن خیلی آسونه. آدم‌ها شبیه زندگی‌اشون هستند. ضمن اینکه حرف‌های من با خانم دکتر فرق چندانی ندارد. مثل هم عموما فکر می‌کنیم. وبلاگ ایشان هم کلی مطلب بحث و اطلاعات دارد.

واقعا وبلاگ ندارم و الا حتماً بهت آدرس می دادم. این وبلاگ نویسی یک کار مداوم هست که کار من نیست. من همان در پروفایل فیس بوک فعالم باید برایم کف مرتب بزنند.

ولی اگر واقعا فکر می‌کنید من می‌توانم کمک‌اتان کنم، با من تماس بگیرید مشکلی نیست.با ایمیل ناشناس تماس بگیرید اگر بتوانم حتما کمک می‌کنم. من دوستان ناشناس که تا حالا یک بار هم ندیدمشان زیاد دارم و حتی اسم واقعی‌اشان را نمی‌دانم.
خلاصه که هستم در خدمتت عزیز جان اگر بتوانم کاری انجام بدهم.

چهارشنبه 22 آبان 1392 ، 19:44:20 یازار :مرد ها
یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند. هیچ انجمنی با پسوند «... مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفقته اند و از حقوق و درد ها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مرد ها است. یکی از همین مرد هایی که دوستمان دارند. توقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند...
یکی از همین مرد های همیشه خسته. از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل... همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی... و خدا نکند یکی از اینها نباشند...
ما هم برای خودمان خوشیم! مثلن از مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که عضو ارشد هیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد. توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه مارا با اشتیاق بخورند و با ما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند و دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند
مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین.

Website : http://1neveshteh.blogfa.com/post-178.aspx
چهارشنبه 22 آبان 1392 ، 17:59:16 یازار :..
عطیه اقتصاد خونده یا از فیزیک به اقتصاد تغییر رشته داده؟

پنجشنبه 23 آبان 1392
پاسخ :
اقتصاد

چهارشنبه 22 آبان 1392 ، 16:21:14 یازار :مینجیق
به ناشناسی كه به طور خصوصی كامنت گذاشته بود:
شاید باور نكنید ولی از این موضوع هیچ ناراحت نشدم. اصلا برایم مهم نیستند كه حسی از واكنش شان -یا عدم واكنش شان- برایم ایجاد شود! از برای من همین شادی دوستانم مهم هست و همین نكته كه صبا درباره اش نوشت و می دانم كه به جز او هم هستند كسانی كه همین حس به آنها دست داده باشد.

چهارشنبه 22 آبان 1392 ، 13:35:32 یازار :با تشکر از شما
سلام، شما قبلا از لزوم تشکیل جزیره های کیفیت آموزشی برای رشته های فیزیک و مهندسی در ایران سخن گفته بودید [مثلاً بعنوان مثال دانشگاه صنعتی شریف ایران در مقایسه با دانشگاه غیرانتفاعی فلان شهرک دورافتاده] که در آن دانشگاهها رشته بسیار دقیق و علمی تدریس شوند ، اگرچه در فلان دانشگاه غیرانتفاعی فلان شهر دور افتاده مثلا با تدریس یک جزوه بیست صفحه ای توسط استاد چهار واحد مهندسی یک ترم تدریس شده و پاس شود، سؤالم این است که این مسأله در رشته های پزشکی کشورهای کانادا و آمریکا هم وجود دارد؟ یعنی در پزشکی عمومی و یا رشته های تخصصی پزشکی مثل تخصص مغز و اعصاب یا تخصص جراحی قلب ، دانشگاههای کشور آمریکا به جزیزه های کیفیت آموزشی بالا و دانشگاههای معمولی قابل تقسیم هستند؟ یعنی مثلاً آیا این طوری هست که دانشگاه هاروارد رشته پزشکی آن بسیار معروف باشد و پذیرش گرفتن در آن دشوار باشد و فارغ التحصیلان آن براحتی در هر جایی استخدام شوند و کار پیدا کنند و مثلاً دانشگاهی در یک شهر دورافتاده در حاشیه آمریکا قبول شدن در رشته پزشکی آن یا دوره های تخصصی پزشکی آن آسان باشد ولی فارغ التحصیلان آن معمولاً نتوانند در جای خوبی کار پیدا کنند؟ [از این جهت این سؤال را می پرسم چون اینکه یک مهندس کامپیوتر که از یک دانشگاه سطح پایین آمریکایی فارغ التحصیل شود بعلت کم سوادی نمی تواند خسارت زیادی به کارخانه ها و شرکتهایی که در آن کار می کند بزند ولی یک پزشک کم سواد فارغ التحصیل از یک جای گمنام و دورافتاده می تواند بیمار خود را ناقص کند و بعلت کم سوادی می تواند جان انسانها را بخطر اندازد] بنابراین آیا در آمریکا رشته های پزشکی و تخصص های پزشکی مانند رشته های مهندسی است که برخی دانشگاههای آمریکا در آن عالی باشند وبرخی معمولی باشند؟ با تشکر از دقت نظر شما

چهارشنبه 22 آبان 1392
پاسخ :
سلام
تا جايي كه من اطلاع دارم همين طوري هست. البته در آمريكا چيزي شبيه كنكور نيست. مكانيزم هاي ديگري براي بالا نگه داشتن استانداردهايشان دارند.
مثلا دانشگاه جان هاپكينز در پزشكي در اوج هست اما در رشته ي ما ضعيف است

چهارشنبه 22 آبان 1392 ، 13:28:34 یازار :..
http://hesenahan.persianblog.ir/post/166/

 1  2  3  4