هههه! عطسه من از حساسیته!

+0 به یه ن

چند هفته پیش یکی از بزرگان عزیز خانواده ما بعد از مدت ها به دعوت دوستشان به خانه وی رفته بودند با این فکر که آن دوست هم چون خود ایشان بسیار مراقب کرونا هست و ماسک می زند و دستانش را ضدعفونی می کند و خیلی هم جایی نمی رود. بنابراین نتیجه گرفته بودند که این مهمانی کوچک دو نفره خطری نخواهد داشت.



 دوست مذکور دو نفر دیگه را هم دعوت کرده بود که عزیز ما یکی از آنها را اصلا نمی شناخت. در اتاق پذیرایی وسیع آنها چهارتایی با فاصله از هم و با ماسک نشسته بودند. یکی از مهمان ها که به تازگی از سفر کیش بازگشته بود، (همان که عزیز ما برای اولین باراو را می دید) عطسه می کرده (البته پشت ماسک) بعد با خنده می گفته "به خدا حساسیته! نترسیدها!" الغرض! هر چهارنفر کرونا گرفتند. 

عزیزما خود را قرنطینه کرد اما آن یکی دوستش خودش راه می افتاد می رفت داروخانه. می رفت دکتر در سالن انتظارکنار مریض ها می نشست. (خدا می داند چند نفر را او آلوده کرده!) 

 و اما میزبان! میزبان هم خودش کرونا گرفت هم کرونا را به شوهر بیچاره اش منتقل کرد. بیماری شوهر بیچاره خیلی حاد از آب درآمد! کارش به آی-سی-یو کشید. هزینه آی سی یو بسیار بالاست. دخترشان مجبور شد بچه هایش را بذارد پیش شوهرش و از آمریکا بلند شود بیاید ایران و دلار بفروشد تا هزینه های درمان پدر را بپردازد. خلاصه یک دونه "هه هه ! مال من حساسیته ها!" به این قیمت برای چندین خانواده تمام شد! 

تازه این مال چند هفته پیش بود که هنوز کرونا تا این اندازه همه گیر نشده بود. بیماران کرونایی هم این قدر بی حیا نشده بودند که با علم به این که کرونا دارند بلند شوند مهمانی و رستوران و کاشت ناخن و....بروند! 🍀@minjigh  

این کسانی که پزشکی یا رشته های مرتبط خوانده اند اما به جای خدمت به بشریت از طریق مقام شامخ پزشکی بنا را گذاشته اند روی تیغ زدن خانم هایی که از زیبایی چهره و اندام خود مطمئن نیستند این روزها بدجوری روی مخ من هستند! با فریب این زنهارا می کشانند توی مطب شان که یک کارخیلی لوکس و بیفایده و بی مورد در جهت زیبایی انجام بدهند. اون هم در ایام کرونایی که برای چکآپ واجب سالیانه هم توصیه می شه دکتر نرویم!  

ادبیات شان هم از هر جهت روی مخ آدمه. هم وقتی با بدجنسی و مکاری روی آدم عیب می ذارند تا از فلان بخش از بدن یا صورت شرمنده شود و برودبرای پر کردن جیب یارو هم خود را شکنجه دهند هم پول خرج کند. هم وقتی الکی قربان صدقه مشتری بالقوه (شکارهایشان) می روند. همچین "عزیزم! مویزم!" به گیس شکارهایشان می بندند که عاشق سینه چاکی که در طی دهه ها، در شادی و غم، در فراق و حضور، در دارایی و نداری، در خطر و ایمنی عشق خود را ثابت کرده به آن غلظت “عزیزم! مویزم" راه نمی اندازد! 🍀@minjigh


 اون روز یه خانم آلامد در طبقه پنت هاوس برج ما سوار آسانسور شد. ماسک نزده بود. با دستش آب بینی پاک کرد بعد دگمه آسانسور را زد. البته ما خیلی وقته به دگمه ها مستقیم دست نمی زنیم. بعدش مرتب گفته می شود کارگرها ماسک نمی زنند. در این محله که من هستم اتفاقا کار گر ها مرتب تر از بقیه ماسک می زنند. 🍀@minjigh

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]