باتلاق پشیمانی

+0 به یه ن

پس از نوشته ام در مورد مضرات چند همسری بحث مفصلی درگرفت. در زیر چند مورد از نظرهایی را که نوشتم بازمی نویسم. باشد که مانع از آن شود یک نفر خود را در این باتلاق بیاندازد:

-------------------------------------
زن دوم هم در به هم ریختن زندگی به اندازه مرد مقصر هست. فیلم های ایرانی دارند او را توجیه می کنند:
-نیاز مالی داشت.
-عاشق شده بود.
هیچ کدام بهانه پذیرفتنی ای نیست.
اگر نیاز مالی دارد برود کاری نظیر نگهداری سالمند بیابد. این همه خانواده دنیال پرستار قابل اعتمادمی گردند. شرایط کاری هم خوب هست. برای مادرشان دنبال همراه و همدم می گردند که مهمانی و پارک ببردش. زنی که برای رفع نیاز مالی وارد زندگی مردی می شود و زندگی خانوادگی او را در هم می ریزد به نظر من  بسیارمخرب تر از یک جیب بر هست. جیب شما را یک جیب بر بزند حداکثر ده روز غصه می خورید بعد فراموش می کنید. اما اگر زنی وارد زندگی خانوادگی شود کل خانواده عمری زجر می کشد. عقده ها و نابسامانی به علت ضرباتی که بچه ها خورده اند به نسل بعد هم منتقل می شود.

چی چی را عاشق شده؟ بیخود کرده عاشق مرد متاهل شده. یک پسر بیاید بگوید من عاشق یک زن متاهل شده ام می گویید "آخی! نازی! برو وارد زندگی اش شو ! به جهنم که چه شوهر اولش چه قدر زجر می کشد؟!"
وقتی از یک پسر به هیچ وجه پذیرفته نیست بیاید به بهانه عشق زندگی خانوادگی یک زن متاهل را داغون کند چرا باید از یک دختر پذیرفته شود؟!

میلیون ها پسر در سراسر دنیا عاشق دختری می شوند. دختر به هر دلیلی به او نه می گوید و با کس دیگر ازدواج می کند. پسر نجیبانه از زندگی او کنار می کشد . در صد خیلی کمی هستند که کنار نمی کشند و فتنه به پا می کنند. ما به چنین پسری هیچ حقی نمی دهیم. چرا باید به دختر حق دهیم که خود را وارد زندگی خانوادگی کسی کند؟
-----------------------------------------------------------

طبیعت آدم این هست که وقتی گرسنه است غذا بخورد تا سالم باشد. در غرب اون قدر روی لاغری تاکید کرده اند که برخی از زنها خلاف طبیعتشان غذا نمی خورند تا لاغر بمانند. به طرز بیمارگونه لاغر می شوند. بدنشان غذای کافی دریافت نمی کند.
خوشبختانه ما در فرهنگ مان این مسئله را نداریم.
اما روی این مسئله چندهمسری دارند همین طور مانور می دهند. اون قدر در موردش تبلیغ می کنند که زن اول تحت فشار اجتماعی و بر خلاف طبیعتش برای این که به بقیه فداکاری اش را ثابت کند همسرش را تشویق به ازدواج مجدد نماید. مثل فیلم لیلای لیلا حاتمی. بعد هم از لحاظ روحی در هم می ریزد و چندین نفر را بدبخت می کند.
----------------------------------------------------------
تبلیغات همه جانبه و پرهزینه حکومتی برای توجیه خیانت مرد به همسرش با کلاه شرعی چنان موثر بوده است که وقتی زن شاکی می شود مرد چنان حق به جانب پاسخ می دهد که انگار زن دارد حرف بیجایی می زند. چنان می گوید پول داشتم تجدید فراش کردم که انگار زن دارد اعتراض می کند که مثلا چرا کت و شلوار نو گرفتی!
------------------------------------------------------------------
چندی پیش  خانمی در وبلاگم نوشتم بود که چند همسری برای مرد خوب هست چون زنها در رقابت با هم بیشتر به او محبت و توجه می کنند.
کدام محبت؟! مهربانی خالصانه با کثافتی به نام "مهر طلبی" فرق دارد. مهربان نیازهای عزیزش را در نظر می گیرد و برای رفع آنها عمل می کند. قصد نمایش دادن ندارد. مهربانی اش چه بسا در جهت مخالفت با او باشد. مثل زن و دختر عاشق مرد خانه که اصرار دارند باید چکآپ برود. اگر فشار بالا دارد نمک به غذا نریزد. سیگار نکشد و.... چه بسا سر این موضوعات هم با او بگو مگو داشته باشند. مرد باید خیلی ابله باشد که این بگو مگو ها را نشان از بی مهری همسر یا دخترش بداند.

اما در خانواده های چند همسری کسی نمی آید با مرد جرو بحث کند که برو چکآپ! هوو ها این ریسک را نمی کنند که غذایشان کم نمک تر از هووی دیگر باشد. سر نمک وروغن به غذا ریختن با مرد درگیر نمی شوند. انرژی شان را می ذارند برای درگیر شدن سر طلا و ملک! دستی دستی هوو ها مرد را جوانمرگ می کنند. استرس و رژیم غذایی ناسالم او را در میانسالی از پا در می آورد.
------------------------------------------------------
قبلا در مورد ظلمی که مردان ابله با ازدواج مجدد به فرزندان و همسر اول خود می کنند نوشتم. اضافه می کنم این گندابی که چند همسری ایجاد می کند به سالمندان خانواده هم به شدت آسیب می زند.
مادر و پدر زن اول که با دیدن زجر جگر گوشه شان حتی بیش از خود دخترشان زجر می کشند. این که معلوم هست.
اما شاید اون مرد بیشعور نفهمد این وسط چه ظلمی به پدر خود می کند. مرد بازنشسته دلش به احترامی که عروسش به او می گذارد خوش است. به ترکیبی از صمیمت و احترام که از او می بیند. مردک که می آید به زنش خیانت می کند زن هم عصبانیتش را سر کل خانواده او خالی می کند. حرمت ها می شکند. تیرها به قلب اون پدر پیر می خورد.
-----------------------------------------------------------
خیانت مرد به همسرش در قالب صیغه با زنی دیگر از خانه خراب کن ترین اشکال خیانت هست.
زن دوم در طول مدت ازدواج موقت علاقه مند می شود و یا به طمع پول به مرد دل می بندد بعد دردسر ساز می شود. برخی شان که بیشعور ترند برای این که جای پای خود را سفت کنند بچه ای می آورند. اوضاع افتضاح تر می شود. طفلک اون بچه که حاصل هوسبازی و ولنگاری پدر بیشعورش و طمعکاری یا گدایی محبت مادر بیشعورتر ش می شود. دنیا نیامده طفل معصوم سلاحی و ابزاری برای زجر دادن به هوو می شود.
----------------------------------------------------------
من معمولا از بحث دینی اجتناب می کنم چون اگر خودم کج فهمیده باشم و فهم کج خود را منتقل کنم مسئول خواهم بود. در مسایل دینی و اعتقادی که مسئولیت خیلی سنگین هست.

مطلبی را هم که در زیر می گویم از منظر ثواب و گناه ننگرید. بیشتر منظورم بحث تاریخی است.
پیامبر اکرم قبل از بعثت و در سن ۲۵ سالگی با حضرت خدیجه آشنا شد و ازدواج کرد. رابطه شان آن گونه که از روایت ها بر می آید عجیب به ازدواج های عاشقانه امروزی شبیه بوده است. مثل خیلی از ازدواج های این چند سال اخیر در ایران عروس از داماد چند سالی بزرگتر بوده. با هم همکار بوده اند و با هم تجارت می کرده اند. با هم مشورت و همفکری می کرده اند. حاصل زندگی مشترک شان حضرت فاطمه عزیز دل بابا بوده. و.....
و اما آن چه که به بحث الان ما مربوط است: تا حضرت خدیجه در قید حیات بوده حضرت محمد به سراغ ازدواج بعدی نرفته است.
اما بعد از فوت خدیجه! پس از درگذشت خدیجه پیامبر اکرم به شدت عزادار شده اند. مدتی بعد هم ازدواج کرده اند. اما در این مرحله پیامبر دیگر یک فرد عادی در جامعه که هر جور دلش بخواهد زندگی کند نبوده. پیامبری و رهبری بوده که قبایل و طوایف چشم به او دوخته بودند. در جامعه و در عصری زندگی می کرده که انتظار داشتند اگر از فلان طایفه همسری دارد از بهمان طایفه هم داشته باشد.
به نظر می رسد پیامبر در آن جامعه مجبور شده که تن به چند همسری دهد تا اختلافات عشیره ای و ... پیش نیاید. در قرآن هم چند جا آمده که این همسران متعدد چه قدر مایه اذیت پیامبر می شدند. راز ها را بر ملا می کردند و.... زنهای بدی نبودند اما این چیزها در خانواده های چند همسری زیاد پیش می آید،
پیامبر در جامعه ای زندگی می کرده که دختران را زنده به گور می کردند! با همه توان با این سنت و همچنین سنت قربانی کردن انسان جلوی بت ها مبارزه کرده. اما دیگه جامعه کشش تغییرات بیش از آن را نداشته. پیامبر هم دیکتاتوری که با زور رفرم های اجتماعی را پیش برد نبوده. جامعه آن روز کشش آن را نداشته که چند همسری را هم از میان بردارد. نمونه دیگرش برده داری است. عملکرد پیامبر نشان می دهد چه قدر از برده داری متنفر بوده و جا به جا سعی کرده آن را کمرنگ تر کند. اما جامعه آن روزگار کشش ریشه کنی کامل برده داری را نداشته. پیامبر هم اصراری بر آن نورزیده.
به نظر می رسد اگر جامعه کشش لازم را داشت پیامبر هم برده داری را ریشه کن می کرد هم چند همسری را.
اما متاسفانه جامعه آن روز کشش لازم را نداشته.

حالا بعد هزار و پانصد سال و در قرن ۲۱ داعش به استناد وجود برده داری در زمان پیامبر می خواهد برده داری را احیا کند و عده ای با بهانه ای مشابه چند همسری را!
-------------------------------------------------------

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]