پنجشنبه 15 مهر 1395
+0 به یه ن
یکی از پایه های قدرت مذهبی های سنتی در دنیا همین هست. و نداشتنش مایه ضعف فرهنگ سکولار در کشورهای جهان سومی.
تیپ روشنفکر ما خیلی کم می تونند با هم همکاری کنند و کار گروهی انجام بدهند. اما در همین مراسم سنتی می بینی چه طور افراد مذهبی سنتی -فارغ از ثروت و عنوان و تحصیلات و حشمت و مکنت و جنسیت و....- آستین بالا می زنند و همکاری می کنند.
همسایه مادرشوهرم اهل کرمانشاه هستند و هر سال تاسوعا حلیم می پزند. بین همسایه ها هم پخش می شه که الحمدالله اغلب مرفه هستند. در واقع یکی از اون نذری هایی طیقه متوسط برای طیقه متوسط هست. اما کارکرد خودش را داره. همه همسایه ها جمع می شوند همدیگر را می بینند. همکاری می کنند. یکدل می شوند ......
معادل این را در فرهنگ سکولار یا فرهنگ مذهبی غیر سنتی نداریم.
این کار گروهی تمرین خیلی بزرگ و مهمی است که سکولارهای جامعه ما ندارند. همین تمرین و آمادگی باعث می شه که در بزنگاه های تاریخی برای ارزش های سیاسی و اجتماعی شان بتونند گروهی و هماهنگ عمل کنند و در قدرت باشند و بمانند.
مزیت و کارکرد قمه زنی را هم دارد: ترس از خون و زخم را هم می ریزد و فرد را شجاع می کند.
قمه زنی مختص مردها بود. خون دادن بین زنان و مردان مشترک هست و هر دو بخش جامعه را شجاع می کند.
اما در مورد عروسی و سایر مراسمها هم این حرفا زده میشه
ولی بهرحال اون مراسمها موردش فرق میکنه اونجا هدف چیز دیگه ایه. بگذریم که من با خیلی از اون مراسما هم مخالفم و مثلا ترجیح میدم اول زندگی این همه اسراف نکنم ولی هرکسی شرایطش متفاوته و انتخاب خودشه. دیگه نمیشه گفت که مثلا مردم به دید و بازدید فامیل و دوستان هم نرن و به جاش به خانه ی سالمندان و بیمارستانا سر بزنن.
فیس بوک تویتر گوگل
خسته: {اهدای خون به جای قمه زنی} حرکت خوبیه! ولی ما یه جا پیشنهاد دادیم به جای نذری پختن پولش صرف کارای خیریه ی بهتری باشه یا حداقل این نذری جایی داده باشه که به دست نیازمندان برسه همچین بهمون برخاش کردن بعدم انگ تحت تاثیر شبکه های اجتماعی قرار گرفتن و مغز نخودی بودن زدند! حالا حالاها طول میکشه تا فرهنگ این مردم درست بشه هر حرفی هم بزنی هزار انگ بهت میزنن که کمترینش بی عقلی و بی دینیه. خسته شدم از این همه حماقت...
مینجیق: البته که برخورد اونها با شما بد بوده نباید به انگ زدن متوسل می شدند. اما یک نکته درست و بسیار قابل تامل در اصرار اونها هست که جامعه سکولار و همین طور مذهبی های امروزی تر نمی بینند و توجه نمی کنند.
اون هم قدرت این هیأت های مذهبی در ایجاد همدلی و حس همکاری هست. به قول خارجی ها sense of community.یکی از پایه های قدرت مذهبی های سنتی در دنیا همین هست. و نداشتنش مایه ضعف فرهنگ سکولار در کشورهای جهان سومی.
تیپ روشنفکر ما خیلی کم می تونند با هم همکاری کنند و کار گروهی انجام بدهند. اما در همین مراسم سنتی می بینی چه طور افراد مذهبی سنتی -فارغ از ثروت و عنوان و تحصیلات و حشمت و مکنت و جنسیت و....- آستین بالا می زنند و همکاری می کنند.
همسایه مادرشوهرم اهل کرمانشاه هستند و هر سال تاسوعا حلیم می پزند. بین همسایه ها هم پخش می شه که الحمدالله اغلب مرفه هستند. در واقع یکی از اون نذری هایی طیقه متوسط برای طیقه متوسط هست. اما کارکرد خودش را داره. همه همسایه ها جمع می شوند همدیگر را می بینند. همکاری می کنند. یکدل می شوند ......
معادل این را در فرهنگ سکولار یا فرهنگ مذهبی غیر سنتی نداریم.
این کار گروهی تمرین خیلی بزرگ و مهمی است که سکولارهای جامعه ما ندارند. همین تمرین و آمادگی باعث می شه که در بزنگاه های تاریخی برای ارزش های سیاسی و اجتماعی شان بتونند گروهی و هماهنگ عمل کنند و در قدرت باشند و بمانند.
حتی قمه زنی هم زمانی کارکرد داشت. ترس از زخم و خون را می ریخت. در نتیجه سربازان دلیرانه تر می جنگیدند. چه یسا اگر این سنت نبود سربازان دلیر قزلباش نمی توانستند با استعمار مبارزه کنند. ایران هم مثل کنگو مستعمره پرتغالی ها می شد و ما الان خیلی خیلی عقب افتاده تر از آن چه الان هستیم می بودیم. (چیزی در ردیف کنگو!)
اما دیگه زمان اون قبیل جنگ ها گذشته. الان جنگ بیشتر رسانه ای و تبلیغاتی هست. در میدان امروز قمه زنی بیشتر ضرر داره. خیلی بیشتر! خون دادن به جای قمه زدن از هر لحاظ بهتر است. هم بهداشتی است هم متمدنانه. هم برای بیماران مفید
بهانه به دست بدخواهان برای تبلیغات منفی نمی دهد.اما دیگه زمان اون قبیل جنگ ها گذشته. الان جنگ بیشتر رسانه ای و تبلیغاتی هست. در میدان امروز قمه زنی بیشتر ضرر داره. خیلی بیشتر! خون دادن به جای قمه زدن از هر لحاظ بهتر است. هم بهداشتی است هم متمدنانه. هم برای بیماران مفید
مزیت و کارکرد قمه زنی را هم دارد: ترس از خون و زخم را هم می ریزد و فرد را شجاع می کند.
قمه زنی مختص مردها بود. خون دادن بین زنان و مردان مشترک هست و هر دو بخش جامعه را شجاع می کند.
یکی از خوانندگان به خسته: چرا در مورد هزینه های مراسم عروسی این حرف ها زده نمیشه؟ یا انواع و اقسام جشن های دیگه مثل جشن تولد و غیره و ذلک
خسته:
من فکر میکردم هدف نذری دادن اطعام فقراست ولی گویا اینطور نیست! و من هم کمابیش قانع شدم. از اولش هم اصراری به تحمیل نظرم نداشتم فقط یه پیشنهاد بود. راستش مردم اینقد در ظواهر (برگزاری نوحه خونی و مراسم عزاداری و نذری خوردن و نذری دادن غرق شدند که هدف اصلی قیام امام حسین کم کم داره فراموش میشه به قول یکی از بزرگان وقتی در جامعه ای روی ظواهر دینی خیلی تاکید میشه بدونین که روح دین رو دارن میکشن)اما در مورد عروسی و سایر مراسمها هم این حرفا زده میشه
ولی بهرحال اون مراسمها موردش فرق میکنه اونجا هدف چیز دیگه ایه. بگذریم که من با خیلی از اون مراسما هم مخالفم و مثلا ترجیح میدم اول زندگی این همه اسراف نکنم ولی هرکسی شرایطش متفاوته و انتخاب خودشه. دیگه نمیشه گفت که مثلا مردم به دید و بازدید فامیل و دوستان هم نرن و به جاش به خانه ی سالمندان و بیمارستانا سر بزنن.
مینجیق:
رویداد های عظیم اجتماعی نظیر عزاداری امام حسین جنبه ها و کاردکرد های متنوعی داره. کمک به نیازمندان یکی از جنبه ها و کارکرد هاست نه همه آن.
اگر بخواهیم یک حرکت و رویداد را اصلاح کنیم و جنبه های منفی اش را بکاهیم باید جوانب مختلف آن را بشناسیم. کار جامعه شناسانه و روانشناسانه عظیمی می طلبه.
فروکاستن آن به یک جنبه و تنها آن را نقد کردن و بر آن اساس راه حل دادن کمکی نمی کنه. حتی ممکنه تنش ایجاد کنه و فرد را خسته کنه
اگر بخواهیم یک حرکت و رویداد را اصلاح کنیم و جنبه های منفی اش را بکاهیم باید جوانب مختلف آن را بشناسیم. کار جامعه شناسانه و روانشناسانه عظیمی می طلبه.
فروکاستن آن به یک جنبه و تنها آن را نقد کردن و بر آن اساس راه حل دادن کمکی نمی کنه. حتی ممکنه تنش ایجاد کنه و فرد را خسته کنه
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل