یك گفت و گویی در مورد یادگیری چم و خم اداری از همدیگر برای ستاندن حق

+0 به یه ن

در جمع های زنانه تبریز  تا می بینند كه یكی كار هنری كرده همگی كشف می كنند در آن زمینه استعداد دارند و می ریزند كه حتما از او تقلید كنند!
همین طور هست فضای خوداشتغالی. تا یكی ابتكاری به كار می بندد بقیه هم از او تقلید می كنند. این رویه به ضرر همه هست چون بازار اشباع می شود!
در این دو محیط  برخورد ها این گونه هست اما در مقابل وقتی كسی راهی می یابد كه از دستگاه بوروكراتیك استفاده كند تا حق خود را بگیرد, نه تنها بقیه سعی نمی كنند از او راهكار را بیاموزند بلكه پشت سر او صفحه هم می گذارند. انگار بی دست و پایی در مسایل اداری یك نوع ارزش هست و دانستن چم و خم اداری یك ضد ارزش!

طبعا با این نگرش نمی توانند به خق خود برسند یا حق شهر و استان خود را بستانند. قبلا هم تاكید كرده بودم برعكس این كه در شهرما گمان می رود برای اصفهانی ها هم كسی در سینی طلا امتیازی را تقدیم نمی كند. برای گرفتن حقشان زحمت می كشند. باور كنید گفته نمی شود "چون اصفهانی ها فارس هستند پس برویم و حق و حقوقشان را دو دستی تقدیم كنیم."
نكته اینجاست كه اصفهانی ها سعی می كنند روال اداری ای كه آنها را به حقشان می رساند یاد بگیرند. اگر یكی یاد گرفت نه تنها كسی پشت سرش در اصفهان بدگویی نمی كند بلكه خیلی هم تحویلش می گیرند كه چه قدر زرنگ هست و سعی می كنند از او یاد بگیرند.
خیلی وقت ها هم در حقشان اجحاف می شود. اما قهر نمی كنند. یك جوری اعتماد به نفس دارند. اعتماد به قابلیت های كلامی و روابط عمومی خودشان دارند. باور دارند كه هرچه طرف سنگ بیاندازد اینها به اندازه ی كافی زرنگ و باهوش هستند كه از پسش بر بیایند.
برای همین هم هست كه رفته رفته به حقوق بیشتری می رسند.

برای این كه جریان و جنبش هویت طلبی آذربایجان به جایی برسد باید از تقدیس دست و پا چلفتی گری در مسایل اداری دست بردارد. وقتی از همان ابتدا پیش داوری می كنند كه حتما حق ما خورده خواهد شد معلوم هست كه به حقشان نمی رسند. باید اعتماد به نفس داشته باشند و بگویند هر چه طرف مقابل هم بخواهد سنگ اندازی كند باز من از پسش بر می آیم! اگر این تغییر نگرش صورت بگیرد من به آینده جنبش هویت طلبی آذربایجان خوش بین خواهم بود.

بذارید در جمع های دانشجویی مصداق آن چه را كه در زیر گفته ام بیان كنم.
فرض كنید دانشجویی در تهران هست كه گرایش هویت طلبی آذربایجانی دارد.
فرض كنید مسابقه ای علمی یا هنری هست. یا بورس تحصیلی می دهند .
 این دانشجو  دو نگرش می تواند داشته باشد. یكی هویت طلبی محدود كننده و دیگری هویت طلبی كارساز.
در هویت طلبی محدود كننده این دانشجو یك حصار ذهنی دور خود می بیند. گمان می كند چون گرایش هویت طلبی دارد این مسابقات و این بورس ها برای او نیست. در گرایش هویت طلبی كارساز دانشجو با خود می گوید من هم تلاش كنم و شانس خود را در این مسابقه یا گرفتن این بورس تحصیلی بیازمایم. یك كمی بیشتر تلاش كنم تا  حضور خطه ما  در این مسابقه پررنگ تر شود.
در یك مسابقه شخص ممكن هست ببرد یا ببازد. اشكالی ندارد. اما مهم حضور هست. مهم این تلاش و این تجربه هست. با این نگرش در دراز مدت حتما برنده خواهد شد.

چیزی كه من بین هویت طلبان دهه شصتی و پنجاهی می بینم متاسفانه بیشتر از نوع اول هست. یعنی دور خود حصار می كشند. به نظرم دهه هفتادی ها باز تر برخورد می كنند. البته مشاهده ام محدود هست و نمی توان از آن نتیجه گیری كلی كرد. اما اگر این نتیجه درست باشد پس فردا یك برخورد جدید نسل ها خواهیم داشت. دهه هفتادی ها جلو می روند و باز دهه شصتی ها و پنجاهی هاگلایه خواهند كرد كه سر ما بی كلاه ماند! ای وای! ما نسل سوخته ایم!


طالب گفت:
این كه فرمودید
«وقتی كسی راهی می یابد كه از دستگاه بوروكراتیك استفاده كند تا حق خود را بگیرد, نه تنها بقیه سعی نمی كنند از او راهكار را بیاموزند بلكه پشت سر او صفحه هم می گذارند. انگار بی دست و پایی در مسایل اداری یك نوع ارزش هست و دانستن شم و خم اداری یك ضد ارزش!»

البته به بحث اصلی بی ربطه ولی خواستم بگم این حرفها شاید در علم فیزیك معنا داشته باشد ولی در علوم دیگر خیر، شاید برخی فكر كنند كه الان همه چیز به سیاست مربوط شده و این بودجه ها فقط برای افراد مرتبط با خودشان است یعنی مثلاً مدیران خودشان عضو هیات امنای یك مؤسسه غیردولتی می شوند و بودجه را هم به خودشان (یعنی مؤسسه غیردولتی و خصوصی) می دهد. تا مطمئن شوند هیچ كس از جناح سیاسی مقابل بودجه ای را دریافت نكرده.

یا مؤسسه ای كار روان شناسی روی نوع روابط دختر و پسر انجام دهد و به این نتیجه برسد كه مثلاً سیاست های گذشته دولت در این زمینه غلط بوده است، این نتیجه چون منجر به انتقاد از دولت شده است باعث می شود ، هیچ یك از تحقیقات علمی دیگر این مؤسسه در آینده بودجه نگیرند مثلاً اگر درخواست تحقیق در مورد نقش ریزگردهای كشور عراق بر اعصاب تحقیق بكند (كه كاملاً بی ربط به دولت ایران است و غیرسیاسی) ولی برای انتقام از پژوهش قبلی این مؤسسه ، نه به مؤسسه نه به پژوهشگران اش بودجه ای نمی دهند.

یا اینكه در شهرستان ها اگر سالن دولتی را بتوانیم رایگان در اختیار بگیریم در قبال آن هیچ كس نباید با مانتو یا روسری وارد سالن شود یا اگر كنگره روان شناسی هم هست نباید استاد دانشگاهی بیاد كه فلان سال در فلانا انتخابات به فلانی رآی داده است، در غیر این صورت دیگر هرگز سالن را رایگان نخواهند داد.
در نتیجه تصور عمومی هم بر این است كه بودجه ها فقط برای خودشان است ( یعنی با هماهنگی خودشان یا نزدیكانشان عضو هیات مدیره مؤسسه مردم نهاد خصوصی و غیردولتی می شوند و بودجه ها را هم به خودشان می دهند)
لذا انگیزه ای برای پیگیری وجود ندارد. و اگر كسی بودجه ای بگیرد متهم خواهد شد مگر اینكه علمی مثل فیزیك باشد ولی غلوم انسانی غالباً مربوط به جامعه و مردم و درست و غلط بودن سیاست های دولتها می شود.

مینجیق گفت:
این هم هست. تا حدی هم ریشه در واقعیت دارد. اما خیلی مواقع هم در مورد آن غلو می شود. درسته كه پارتی بازی ها و جناحی بازی و خط كشی های ایدئولوژیك خیلی وقت ها تعیین كننده هستند اما همه اش هم این بازی ها نیستند.
در مقابل موارد بسیاری هستند كه از این فسادها بری می باشند اما برخورداری از امكانات مستلزم رعایت یك روال اداری هست. مثل پر كردن فرم یا داشتن توصیه نامه از استاد راهنما یا چیزهایی از این دست.
اما همشهری های ما در این كارها تن پرور هستند. اگر محل مربوطه در تهران باشد معمولا بهانه می آورند كه هوای تهران گرم بود ما حوصله ی رفتن نداشتیم. یا بلیط هواپیما گران بود. اونهایی كه از امكانات بهره مند می شوند از گرما و سرما نمی هراسند. اگر بلیط هواپیما گران هست به خود زحمت می دهند با اتوبوس بروند.
ببینید! ما برای سمینارهای هفتگی و كلاس های درس هفتگی از شیراز مهمان داریم. یعنی دانشجو شیراز شب با اتوبوس شبانه هر هفته بلند می شود می آید در جلسات شركت می كند.
فاصله شیراز از تهران دور تر از تبریز تا تهران هست. از تبریز حاضر نمی شوند سالی یك بار هم به خود زحمت بدهند كه در همایش های بین المللی پژوهشكده ی ما -كه واقعا در سطح جهانی هست- شركت كنند. اما از شیراز هر هفته برخی كلاس هایمان را می آمدند. طبیعی است اگر امكاناتی اینجا داشته باشد كسانی را در اولویت قرار دهد كه نشان داده اند حاضرند برای استفاده از امكانات به خود زحمت بدهند.



اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]