ترانه زندگی

+0 به یه ن

دستاورد مهم جنبش «زن، زندگی، آزادی» که مستند «ترانه» هم با افتخار بر آن تاکید می کند تثبیت آزادی انتخاب سبک زندگی و آزادی انتخاب پوشش به عنوان بخشی از آن  است.  پادشاهی خواهان این مستند و طرز فکر پشت آن را تحقیر می کنند . پادشاهی خواهان می گویند کل دستاورد این جنبش که این همه به آن می نازید برداشتن حجاب است که دهه ها قبل از آن اعلیحضرتین ما در سینی طلا به زنان ایران تقدیم کرده بودند اما زنان ومردان نمک-نشناس  و نفهم آن را پس زدند (نقل به مضمون). نه جانم! دستاورد مهم جنبش یعنی حق آزادی انتخاب پوشش را نه تنها پهلوی ها به مردم ایران ارزانی نداشتند بلکه پهلوی ها و طرفدارانشان از همان اولین روزی  که رضاخان به همراه سید ضیا تهران را گرفت تا به امروز که طرفدارانش ظاهر  نرگس محمدی را تحقیر می کنند به لباس و سبک زندگی اهالی ایران- به خصوص زنان- کار داشتند و دارند و به انواع مختلف اعمال زور می کردند ومی کنند. در واقع پهلوی ها بدعت گذار  زور گفتن حکومت در مورد پوشش اهالی مملکت بودند. قبل از پهلوی ها-تا جایی که من اطلاع دارم- پادشاه کاری به کار لباس مردم نداشت! روحانیون کار داشتند اما حکومت کار نداشت. پهلوی این بدعت را گذاشت! منظورم فقط جریان کشف حجاب و یا از بین بردن اجباری  لباس های سنتی در دوران تثبیت شده قدرت رضا شاه نبود.کنترلگری مخرب پهلوی در لباس و پوشش مردم  در اشکال گوناگون فراتر از این دو دخالتگری بود. از همان ابتدا به همراه سید ضیا برای انجمن های آزادی زنان مشکل ایجاد کردند. برای بانو وزیری به دلیل حجاب و...-دقیقا به سبک همین ج ا- مشکلات به وجود آوردند. سال ها گذشت تا رضا شاه به ترکیه برود و این بار از آن سوی بام بیافتد و این بار برای کشف حجاب به زنان زور بگوید.


در دوران پهلوی دوم هم این دخالتگری از بین نرفت. فقط زیر پوستی تر شد!  یک عکس از بازار اصفهان می گذارند که پشت ویترین یک طلا فروش دو دختر بیحجاب و دو زن چادری دارند  زنجیرهای طلا را تماشا می کنند. پیامی که من از این عکس می گیرم این هست که زنان -چه بیحجاب چه باحجاب- به طلا علاقه دارند! اما پادشاهی خواهان می خواهند به ما قبولانند که این عکس یعنی در زمان پهلوی- دست کم در زمان پهلوی دوم- کسی کاری  به کار پوشش زنان نداشته. ظاهرا همین طور بوده اما باطنا خیر.

 گویا شعار خانم فرخ رو پارسا وزیر آموزش پرورش این بوده: «نه چادر و نه مینی ژوپ». خیلی هم به این شعار می نازند و آن را نهایت تدبیر می دانند. از لحاظ حقوق و آزادی های زنان و دختران، من بدتر از این شعار را نمی توانم تصور کنم. این یعنی هم به چادری قرار هست گیر بدهند و هم به مینی ژوپی! معیار مینی ژوپ هم که خوش تعریف نیست. این یعنی جواز آن که  دایم به پروپاچه  دختران زل بزنند تا براساس بلندی یا کوتاهی دامنشان  آنها را قضاوت کنند. نتیجه این شعار تربیت خیل عظیم دختران فارغ التحصیل از دبیرستان شد که  نظر شخصی خود را معیار تعادل در پوشش می دانستند و هر که را خارج از تعادل مورد نظر آنها بود سزاوار تیغ ملامت. این دختران شدند مادران و معلمان نسل ما، دهه پنجاهی ها ی مظلوم!.  گشت ارشاد (با نام های گوناگون) از یک  سو، نسل ما را له کرد از سوی دیگر همین نسل زنان تربیت شده مدارس پهلوی.اگر گشت ارشاد در یک جهت می کوبید  زنان دوروبر خودمان از هر جهت ما را له می کردند. اگر روزی ساده تر و پوشیده تر از تعادل مد نظر شان -که بسته به سنگینی شام دیشب هر روز هم عوض می شد- ظاهر می شدیم امل خوانده می شدیم. اگر فردایش پررزق و برق تر ظ واهر می شدیم طور دیگر تحقیر می شدیم. چرا؟ چون در مدارس زمان پهلوی دوم آموخته بودند «نه چادر نه مینی ژوپ»! فراتر از آن، آموخته بودند یک انسان حق دارد بر این اساس  سلیقه خودش پوشش دیگری را قضاوت کرده سپس تیر ملامت به سویش روانه کند. بعد از ۵۰ سال پهلوی-پرستان از این گونه گیر دادن به پوشش دست برنداشته اند. هنوز خود را محق می دانند که  به کسی مثل من که عکس پروفایلش بی حجاب نیست به این بهانه، بتازند. ورای درک و فهمشان هست که ترانه و امثال ترانه برای روسری برداشتن آن همه هزینه نداده اند بلکه برای حق آزادی پوشش هزینه داده اند. دستاورد جنبش زن زندگی آزادی در این زمینه بسیار ستودنی است. باید زن باشی و در این ممکلت زندگی کرده باشی تا درک کنی که جنبش چه معجزه ای نموده. (از نمونه های معجزه این جنبش به تدریج خواهم نوشت.)

در بخشی از مستند ترانه، مقایسه ای بین  عدم حمایت مردان از  مطالبات زنان در اسفند ۱۳۵۷ و حمایت از جنبش مهسا توسط مردان می شود. به درستی و به تحسین تاکید می شود که راه درازی را در این مدت طی کرده ایم. پادشاهی خواهان هم به تمسخر می گویند اگر همان زنان که در اسفند ۱۳۵۷ به خیابان ها رفتند چند ماه قبل به خیابان رفته و جلوی انقلاب  رامی گرفتند لازم نمی شد که در اسفند ماه ۵۷  خود به خیابان بروند و در ۱۴۰۱ دخترانشان! خیلی جالبه! این پادشاهی خواهان دست پیش می گیرند پس نیافتند. سیستم اطلاعاتی و امنیتی خود پهلوی آن همه سوتی داده بود که کار آنجا کشید. شاه مملکت که همیشه به همه می گفت بنشینید سرجایتان که همه امور در دست من هست تا دید اوضاع قاراشمیش هست گذاشت رفت خارج. اون وقت اینها انتظار داشتند دختران جوان سال ۵۷ تاج را برای او نگه دارند؟!. عجب رویی دارند این پادشاهی خواهان! سیستم عریض و طویل امنیتی پهلوی اون قدر بیغ بود که نگشت ببینه اون تشکیلات و نحله فکری که دو بار به جان شاه سوقصد کرده چند نخست وزیر کشته و بی حدو حساب روشنفکر مملکت را (به عنوان مثال کسروی را) از بین برده چیه و آن را متلاشی بکنه. هنوز هم گوشی دستش نیومده و چپ خیالی خود را به جای آن می کوبه! اون وقت به دختران تظاهر کننده در ۸ مارس ۱۹۷۹ ایراد می گیره!!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]