سلام از فرودگاه استانبول

+0 به یه ن

واقعا فرودگاه درب وداغون فرانکفورت کجا، فرودگاه مدرن استانبول کجا؟!
اون وقت بسیاری از ایرانیانی که به این فرودگاه می آیند برای این که نشان بدهند خیلی خارج-دیده هستند مرتب از فرودگاه استانبول ایراد می گیرند. معلومه که اتفاقا همچین هم خارج دیده نیستند که این پیف پیف ها را راه می اندازند.
خیلی هاشون هم با انگلیسی در ردیف (I am a blackboard) با کارکنان اینجا صحبت می کنند اونها هم انگلیسی شکسته بسته اینها را نمی فهمند. بعد اینا شروع می کنند شکلک تحقیر آمیز درآوردن که کارکن فرودگاه یک کلمه انگلیسی بلد نیست. آدم روش نمی شه بگه که «داداش! آبجی! اشتباه داری تلفظ می کنی.»
از والنسیا که می امدم در کنارم دو خانم باحال میانسال اسپانیایی نشسته بودند. فکر کنم اومده بودند برای تفریح. انگار زیاد سوار هواپیما نشده بودند خیلی چیزهای هواپیما براشون جدید بود و کشف می کردند. بعدش هم از کشف خودشان لذت می بردند و می خندیدند. انگلیسی شون هم افتضاح بود. بد تلفظ می کردند مهماندار ترکیش ایر نمی فهمید . (ترکیه ای ها با زبان ترکی خودشان هم این جوری هستند. یک ذره متفاوت از اونها تلفظ کنی متوجه نمی شوند. ما ترکی اونها را متوجه می شیم اونها مال ما را نه. فقط هم به خاطر ماهواره نیست. ما کانال ترکی استانبول را نگاه نمی کنیم. ولی خوب یک کم کلمه متفاوت تلفظ بشه متوجه می شویم.) حرفم سر این هست که این دو تا خانم یک دونه از اون ادا اطوار ایرانی ها در فرودگان استانبول را در نمی آوردند که چرا مهماندار انگلیسی ما را نفهمید.
می دونید از چی هست!؟ اتفاقا به اعتماد به نفس بر می گرده. چون ما اعتماد به نفس نداریم احساس می کنیم که باید بقیه را مسخره و تحقیر کنیم تا احساس تشخص نماییم. حالا باز ما خوبیم. اون ملت هایی که مستقیم مستعمره شده اند از ما بدترند. دیگه لاف زدن های نسل جدید هندی ها آدم را کلافه می کنه. منتظرند اروپایی ها لب باز کنند و یک خود-انتقادی بکنند تا این ها بُل بگیرند که ما هندی ها از شما اروپایی ها برتریم. بد دیده می شه. اتفاقا حس حقارت از زیر ابراز برتری می زنه بیرون.
دوستی ایتالیایی می گفت گرما در تابستان چنان شدید بود که ریل ها منبسط شدند و برنامه قطارهای فرانسه به هم خورد. دوست هندی فوری بل گرفت بیایند از ما یاد بگیرند. دیگه نمی گه سرعت قطار های فرانسه ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت (یا حتی بالاتر) هست در هند ۴۰ کیلومتر بر ساعت! این کجا و آن کجا؟! حتما باید یک لافی بزنند که این موضوع را یکی به روشون بیاره!
امیدوارم اون قدر پیشرفت کنیم که دیگه به این لاف ها نیازی نداشته باشیم. می شه ما هم روزی مثل اون دو خانم میانسال طبقه متوسط رو-به-پایین اسپانیایی از همین چیزی که داریم راضی و خوش باشیم و نخواهیم نشان دهیم چیز دیگری هستیم!!؟

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]