دشمن درجه یک ما: خرافات (نه فرد یا گروه خرافی)

+0 به یه ن

مینجیق: این شعار چه طوره؟

مرگ بر خرافات
چه تاروت و چه طامات
به نظرم در طول این چهار پنج هزار سال مدنیت مردسالارانه بزرگترین دشمن زنان خرافات بوده. بیشترین ضربه ها را زنها از خرافات خورده اند و می خورند. هر چی زنان بدبخت ترند به خرافات بیشتر گرایش پیدا می کنند و خرافات هم بدبخت ترشان می کنه
در عجبم که چرا زنها فمینیست ها به اندازه کافی برای مبارزه با خرافات کمر همت نبسته اند؟!
حتی از آتوهای دست آنتی فمینسیت ها همین گرایش های خرافی (البته از نوع نیو ایج) در بین برخی از فمینیست هاست

حتی به نظرم مردهایی که به دفاع از حقوق زنان می پردازند در جهت مبارزه با خرافاتی که زنان را فلج می کنه اعصابشان را به هم می ریزه فعال تر هستند تا خود بانوان فمینیست
نمونه از دست آویزهای آنتی فمینبیست ها که فمینیست ها را ضد علم می خوانند
http://www.breitbart.com/london/2015/06/17/feminists-and-pc-cultists-are-now-anti-science-as-the-left-embraces-superstition
هری پاتر:

تعریفتون از خرافات چیه؟ فکر کنم مرز بین خرافات و اعتقادات اقلا در جامعه ی ما خیلی نامشخصه! خیلی وقتها که بحث بر سر جادو و جن و... هست وقتی کسی مخالفت می کنه که مشکلات زندگی ما تقصیر خودمونه و نه جادوگری و... اینطور پاسخ میدهند که من از فلان روحانی که معتبر هم هست پرسیدم و گفت جادو واقعیت داره و از این حرفا! وقتی سعی می کنی با منطق و دلیل قانعشون کنی کم کم نوع نگاهشون نسبت بهت عوض میشه انگ مرتد بودن واینا بهت میزنن و بعد طردت می کنن. خب خیلیا دوست ندارن طرد بشن و یا شنونده هاشون کم بشه و یا فکر می کنن این هم یه خط قرمزی هست که نباید ازش عبور کرد و فعلا باید رهاش کرد تا سر فرصت بعدی. دلیل دیگه هم اینه که هنوز خیلیا خودشون هم نمیتونن این خرافات رو صد در صد رد کنن و ته دلشون میگن ممکنه واقعیت داشته باشه و ما هنوز علممون به اون حد نرسیده که بتونیم ثابت یا ردشون کنیم!!!!

مینجیق: یک سری خرافات هم هستند که از سوی اربابان خرافات سنتی مقتدر حمایت نمی شوند. در واقع آن اربابان خود دشمن سرسخت این سری خرافات هستند چون حس می کنند رقیب برایشان پیدا شده و در این خوان گسترده شریک شان می شوند.

با این نوع خرافات مبارزه کردن آن قدر ها هزینه ندارد. ممکنه از جمعی برانند اما احتمال آن که که ترورش کنند زیاد نیست.
با این قبیل خرافات که می توان جنگید.
این قبیل خرافات هم دارد سریع رشد می کند اگر حالا که نیمه جان هست جلویش نایستیم فردا اربابان این نوع خرافات جدید هم همان بساط ترور را می گسترانند
هری پاتر: منظورتون انرژی درمانی و عرفان های نوظهور است؟ در داهات ما اینها هنوز رواج چندانی پیدا نکرده چون شهر مذهبی ای هست و طبعا با اینجور خرافات یه این زودیها اعتقاد پیدا نمی کنه! اگه منظورتون چیز دیگه ای بود لطفا با ذکر مثال برای ما هم توضیح بدین
مینجیق: انواع و اقسام این چیزها منظورم بود.
یکی دو تا نیستند خیلی زیادند
همشهری:
چندوقت پی در فیس بوک مطلبی از یکی از همشهریان شما که روانپزشک هم هست خواندم که با ارائه ی شواهد و قرائن توضیح داده بود که امیرکبیر آنقدرها هم که می گویند مرد بزرگ و خادمی به این ممکلت نبوده و بیشتر اقداماتش هم در جهت خدمت به شاه بوده و اینکه اورا در انعقاد قراردادهای ننگینی که موجب جدا شدن بخشی از ایران شد، مقصر می دانست! از نگاه متفاوتش خوشم آمد البته به این معنی نیست که حرفهاش رو قبول کردم
مینجیق: شادروان امیرکبیر خدمات زیادی به کشور و مردم کرد. وفا دار به ناصرالدین شاه بود و در چارچوب سلطنت قصد خدمت به مملکت داشت.
چه او و چه قائم مقام فراهانی پیش از او هر دو فرزند زمان خویش بودند. هر چند به نسبت رجال همعصر خود آزاداندیش تر بودند اما مفاهیمی چون حقوق بشر جندان آشنا نبودند و دگر اندیشان را برنمی تابیدند. ازجمله آن که امیرکبیر سرکرده فرقه هایی که آن زمان ظهور کرده بود اعدام کرد.
در زیر وقتی من از خرافات نوظهور یاد کردم ولزوم مبارزه با آنها را مورد تاکید قرار دادم منظورم تنها خرافات وارداتی نبود. خرافات فرقه های نوظهور اسلامی را هم شامل می شد.
اما.....
یک امای مهم!
مبارزه با خرافات با مبارزه با فرد خرافی فرق دارد. حق و حقوق فرد خرافی باید محفوظ بماند. مال و جان و حرمتش باید حفظ شود. با خرافات باید با قلم و اندیشه و روش های تجربی مبارزه کرد نه با سرنیزه وجوخه اعدام.

اگر دیدیم عده ای (اغلب همان اربابان خرافات قدرتمند غالب) با حامیان خرافات نوظهور از هر دست به خشونت رفتار می کنند و بر مال و جان و ناموس و آبرو و حق تحصیل و سایر حقوق شهروندی آنها می تازند خوشنود نشویم. چیزی برای خوشنودی وجود ندارد. شاید از ترس مجبور به سکوت شدیم اما دست کم سکوتمان از رضایت نباشد.

بر امیرکبیر نمی توان خرده گرفت که چرا آن زمان این نکته را رعایت نکرد. او با مفهوم حقوق بشر آشنا نبود. کفه خدمات او بسی سنگین تر از کفه گناهش از این جهت هست. اما در زمان حال چه؟!

پی نوشت مینجیق: نکته مهم این که ما نمی توانیم  و نباید به اربابان خرافات سنتی نگاه ابزاری داشته باشیم. خیال خامی است که با خود بگوییم ما برای نابودی خرافات نوظهور از قدرت اجتماعی مخرب آنها بهره می گیریم بعد که آنها از میان رفتند خودشان را از میدان به در می کنیم. سودای خامی است.  در چهل پنجاه سال گذشته خیلی ها این خیال خام را پروردند اما دست آخر خود یک لقمه چپ اربابان خرافات سنتی شدند. آزموده را آزمودن خطاست.
چه بپذیریم چه نپذیریم اونها پایگاه اجتماعی قوی تر از طرفداران علم و دیدگاه علمی در جامعه و بین عوام دارند. کم هم باهوش نیستند. در مبارزه با حریف هم بر سر منابع قدرتشان حد یقف نمی شناسند. در این استفاده ابزاری آنها هستند که با ما مانند مهره رفتار خواهند کرد.
ما اصالت  و هویت خود را روشن کنیم وبر آن پافشاریم. اگر پایگاه اجتماعی برای مبارزه با خرافات لازم داریم آستین بالا بزنیم خود آن را به وجود آوریم. چه طوری؟ مثلا از طریق حمایت از بنیاد کودک یا مصاحبه در جراید و تلویزیون و.... اربابان خرافات سنتی پایگاه اجتماعی خود را مصروف اهداف ما نخواهند نمود.
به قول معروف شتر سواری دو لا دولا نمی شه. طرز فکر خود را باید برای مخاطبان روشن کنیم .

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]