شهر موش ها 2

+0 به یه ن

دی-وی-دی شهر موش های 2 هم به بازار آمده. فکر کنم اکثر شما این فیلم عروسکی زیبا را دیده اید. واقعا دست خانم برومند وحکمت درد نکنه که شاهکار کرده اند. اگر فیلم را ندیده اید حتما دی-وی-دی آن را تهیه کنید.

جالبه که این دو بانوی بزرگ سینمای ایران برای ساختن این فیلم عروسکی باجی به "اسمشو نبر شهر آدم ها" ندادند! یعنی برای این که موسیقی جاز و خانم موشه پیانیست با موهای فرفری ومحبت فیزیکی کپل به نارنجی... را نشان دهند نیامده اند شعارهایی بدهند که مورد پسند "اسمشو نبر شهر آدم ها" باشد. اما فیلمشان مجوز پخش گرفته! نتیجه ای که می گیرم این هست که (1) این دو خانم شجاع و یک رو هستند (2) "اسمشو نبر شهر آدم ها" هم آن قدر ها ترسناک نیست! آنهایی که از اون باج ها می دهند خودشان اهل خوش رقصی هستند اون وقت می گویند مجبور بودیم. کدام اجبار؟! پس چرا خانم مرضیه برومند احساس اجبار نکرد. تهیه کننده ها آن همه برای تهیه فیلم از هزینه شخصی خرج کرده بودند اگر اکران نمی شد واویلا می شد. اما باز آن قدر شخصیت داشتند که باج ندادند.

خلاصه بعد از مدت ها یک فیلم ایرانی دیدیم که حس کردیم تمام و کمال نشان دهنده نگرش سازندگان آن هست. برای مصلحت سنجی این قسمت و آن قسمت آن را در فیلم نگنجانده اند. اگر نارنجی اهل مد  کمی منفی نشان داده می شود نظر خود سازندگان است نه مصلحت اندیشی.

برخورد نسل جدید موش ها با گربه ها جالب بود. در شجاعت و عرق وطن دست کمی از مادران و پدران خود نداشتند اما همه گربه ها را هم با یک چوب نراندند. اهل گفت وگو بودند. فکر می کنم این تصویری بود از آن چه که در شهرآدم ها رخ داده در آیینه شهر موش ها.

می خواهم در مورد شخصیت کورالموش بنویسم که لهجه ترکی داشت. بین موش های بزگسال کورالموش مثبت ترین شخصیت داستان بود. شاید یکی ایراد بگیرد و بگوید که چرا شخصیت رانده شده از شهر با لهجه ترکی حرف می زد. من از این جهت ایرادی نمی بینم. در واقعیت فیلم به آن سو می رفت که بگوید راندن از شهر چنین شخصیتی نادرست هست. شهرموشها هم در آخر فیلم این اشتباه خود را تصحیح کرد. به نظر من این که کورالموش با لهجه ترکی حرف می زد انتخاب خوبی بود. بهتر می شد یکی دو شخصیت داخل شهر هم لهجه ترکی داشتند. به خصوص تاج بانو. یکی دوعروسک از طبقه متوسط شهر موش ها هم لهجه ترکی داشتند خوب می شد. مثل فیلم "بچه های آسمان" مجید مجیدی یا برخی فیلم های خانم رخشان بنی اعتماد که در آنها هم در بین طبقه کارگری ترک می توان یافت و هم بین طبقه متوسط. واقعیت جامعه تهران هم همین هست.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]