جلسه افتتاحیه نشست در مورد چالش های آموزش فیزیك

+0 به یه ن

متن زیر را برای  روز پنجشنبه جلسه افتتاحیه تهیه كرده ام.  صلاح دانستم كه آن را این جا بگذارم. برنامه ی همایش در اینجا قابل دسترس هست. شركت برای عموم آزاد هست. دقت كنید این برنامه برای همه شاخه های فیزیك هست نه فقط شاخه انرژی های بالا یا كیهانشناسی. از  دانشجویان فیزیك كلیه مقاطع و نیز استادان گرامی  و همچنین دبیران فیزیك دبیرستان ها صمیمانه دعوت می شود كه تشریف بیاورند. حضورشان  غنای برنامه بحث و گفت و گو خواهد افزود. مقدمشان را گرامی می داریم. محل برگزاری اینجاست. نقشه ی محل.  لطفا اطلاع رسانی كنید. اطلاعات بیشتر در این سایت موجود است. برنامه ثبت نام نمی خواهد و هزینه ی ثبت نام هم ندارد. پنجشنبه ساعت ۹:۳۰ شروع می شود  تا ظهر ادامه می یابد.

 

متن سخنرانی افتتاحیه:

به نام خدا

خدمت همه شما شركت كنندگان محترم سلام عرض می كنم و خوشآمد می گویم. همان طوری كه می دانیداین برنامه برای بررسی چالش های آموزش فیزیك برگزار می شه. چون این برنامه اولین تجربه دراینجا به این شكل هست لازم دونستم یك مقدار  صحبت كنم تا هدف وچارچوب مورد نظر این برنامه تبیین بشه. همان طوری كه ملاحظه می فرمایید مخاطبین این برنامه وهمچنین سخنرانان آن اغلب دانشجویان و یا استادانی هستند كه از نزدیك با مسئله آموزش درگیر هستند. در این جلسه ما سیاستگذار یا تصمیم ساز علمی نداریم.از طرف دیگه همگی می دونیم كه دست كم بخشی از چالش های آموزش فیزیك بر می گرده به سیاستگذاری كلان علمی كشور و در نتیجه راه حل بخشی عمده از مشكلات هم اصلاح سیاستگذاری هاست. با این حال من حتی اگر امكانش را داشتم –كه ندارم- كه سیاستگذاران كلان علمی كشور را به این جلسه دعوت كنم در این مقطع و در این مرحله این كار را نمی كردم. چون معتقدم كه هنوز برای این كار زود هست. به جد معتقدم كه اكنون جامعه فیزیك ایران آن قدر بزرگ شده و بالیده كه سیاستگذاری برای آن با ایده آل «گوش كردن مسئولان باوجدان به حرف مشفقانه پیران قوم» جور در نمی آید! با ایده آل اگالیترین  «گوش كردن مسئولان دلسوز به حرف اكثریت دانشجویان و استادان» هم جور در نمی آید! بیست سال پیش كه جامعه فیزیك ایران كوچك تر و  نیاز های آن ابتدایی تر بود می شد با دعوت از سیاستگذاران علمی كشور در یك جمع كوچك متشكل از تنی چند از استادان صاحبسبك و یا صاحب نظر نصیحتی كرد و راهكاری ارائه داد. اگر مسئول مربوطه دلسوز بود گوش می كرد و عملی می ساخت ولی نیازهای پیچیده ی جامعه فیزیك امروز ایران با این روش ساده سازی شده برآورده نمی شود! حتی اگر مسئولین دلسوز باشند و گوش شنوا هم داشته باشند مبنای تصمیم گیری هایشان نباید چنین باشد.در شرایط فعلی اگر بخواهیم مسئولی را دعوت كنیم  و از او بخواهیم تا طرح ما را در سیاستگذاری علمی كشور وارد كند باید كارگروهی داشته باشیم كه ساعت ها به بررسی موضوع پرداخته باشد و نتایج مدون خود را ارائه دهد.  چنین كاری از حوصله و توان یك برنامه ی نصف روزه  مثل این برنامه خارج هست. در این برنامه ما در باره ی سیاستگذاری علمی بحث نخواهیم  كرد. باید مراقب باشیم تا به دام انتقاد های بی ثمر در این جلسه نیافتیم. مثال می زنم: اغلب بر این نظر هستیم كه در سال های اخیر به طرز بی رویه ای دانشجوی تحصیلات تكمیلی پذیرفته اند و بسیاری از مشكلات فعلی آموزشی-و نیز پژوهشی- ریشه در این حركت نسنجیده و حساب نشده دارد. به گمانم اغلب اتفاق نظر داریم كه این رویه باید اصلاح شود. اما این كه پذیرش سنجیده  دانشجو به چه شكلی است و چه سیاستگذاری ای می طلبد سئوال ساده ای نیست كه ما در این جلسه بخواهیم پاسخش را بیابیم. نیاز به اطلاعات فراوان و تحلیل های جدی دارد كه از توان این برنامه خارج هست. حال كه مسئول سیاستگذاری در این جلسه نیست تكرار این نظر كه بی رویه و بی تناسب دانشجو برداشته اند ما را به دور باطل شكوه و غرولند می اندازد و مانع از آن می شود كه از این چند ساعت استفاده ای شایسته كنیم.  اگر هم مسئولی بود كه گوش شنوا داشت بازهم گفتن این كه بی رویه دانشجو برداشته اند دردی را درمان نمی كرد چرا كه در جواب سئوال معقول «پس رویه ی درست چیست؟» بلافاصله در می ماندیم و نمی توانستیم رقمی و راهكاری ارائه دهیم كه بر آن اتفاق نظر داریم!

همان طوری كه گفتم جواب این نوع سئوالات تشكیل كارگروه های تخصصی می طلبد. ازجمله بحث هایی كه می خواهم در انتهای جلسه به آن بپردازیم آن هست كه چنین كارگروهی چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ به این موضوع فكر كنیم. فرض كنید به شما گفته اند بناست  نهادی برای تشكیل چنین كارگروهی امكانات و شرایط لازم را فراهم آورد. شما چه ساختاری برای این كارگروه پیشنهاد می كنید؟ به طور مسلم یك پژوهشگاه مثل آی-پی-ام نباید متصدی این امر شود چون كه هدفش چیز دیگری هست.چه نهادی را برای تصدی این نوع حركت مناسب می دانید. این یكی از سئوالاتی است كه من مایلم در انتهای جلسه در باره ی آن همفكری كنیم.

سئوال  مهمتر و اصلی تر كه می خواهم اینجا به آن بپردازیم آن هست كه با شرایط كنونی و با توجه به واقعیت های موجود استادان چه طور می توانند بهتر آموزش دهند و دانشجویان چه طور می توانند بهتر  بیاموزند و از كتاب ها و كلاس ها و لوازم كمك آموزشی بهتر استفاده كنند.

می دانیم كه درصد بزرگی از كسانی كه رشته ی دانشگاهی فیزیك را انتخاب كرده اند  قصد فیزیكدان یا پژوهشگر فیزیك شدن را ندارند. این یك واقعیت هست كه درصد بزرگی از آنها به این علت فیزیك را انتخاب كرده اند كه در رشته های مهندسی شانس قبولی نداشته اند. هدفشان هم این بوده كه مدركی بگیرند تا اگر كارمند باشند پایه ی حقوقشان بالاتر رود ویا در مراسم خواستگاری بگویند لیسانسیه هستند نه دیپلمه! برعكس   خیلی از همكاران من این واقعیت را «فاجعه» نمی دانم! اتفاقا به نظرم به جای خود پدیده ی مباركی است. به نظر من این دسته از دانشجویان باید آموزش مناسبی ببینند تا دیدگاه علمی پیدا كنند و مفهوم نگرش علمی را در جامعه ترویج نمایند. اگر آموزش لازم ببینند در بین خانواده و آشنایان و در بین همكارانشان مرجعی می شوند كه قادر هست علم و خرافات و نیز علم و شبه علم را از هم تمییز دهد. می داند آمار چیست و چگونه می تواند از آن بهره جست! می توان با گوش كردن به سخن مدعیان و با چند محاسبه سرانگشتی دریافت كه آیا آن چه كه مدعی می گوید معقول هست یا دارد لاف گزاف می زند. با توجه به پیچیدگی های دنیای امروز و دراین دوران كه وسایل ارتباطات جمعی و شبكه های ارتباطی مجازی بیرحمانه مغزها را با مخلوطی از اطلاعات درست و نادرست بمباران می كنند وجود چنین افرادی در سطح جامعه برای گسترش دانش و پیشروی جامعه به سوی یك جامعه علمی پیشرفته لازم و مغتنم هست. آموزش این دسته از دانشجویان ظرایف خود را می طلبد. این دسته چندان نیازی به محاسبه تراز های فوق ظریف اتم هیدروژن نخواهند داشت! اما لازم هست كه بتوانند با چند محاسبه سرانگشتی تشخیص دهند آیا این ادعا كه " با انتقال 5 میلیون مترمكعب آب به دریاچه اورمیه مشكل خشك شدن حل می شود" معقول و قابل باور هست؟ با انتقال 5 میلیارد متر مكعب چه طور؟  آموزشی كه به این دسته از دانشجویان باید داده شود از این دست هست. صد البته دانشجویانی هم كه بناست به طور حرفه ای به پژوهش فیزیك بپردازند حتما باید به این محاسبات تسلط داشته باشند. وقتی كه فرمولی پیچیده به طور تحلیلی به دست آوردند یا شبیه سازی ای پیچیده كردند باید قادر باشند با محاسبات سرانگشتی تشخیص دهند نتیجه نهایی معقول هست یا نامعقول!

دسته ی دیگر از دانشجویان،  دانشجویان خلاق, بااستعداد و علاقه مندی هستند كه از سرشوق و ذوق رشته ی فیزیك را انتخاب كرده اند اما پس از چندی در می یابند كه فیزیك گمشده ی آنها نبود.  می روند سراغ رشته ها و كارهای ذوقی و فكری ای كه نوع دیگری از خلاقیت را می طلبد. مثل نویسندگی، موسیقی، بیولوژی، خلاقیت های مدیریتی، برنامه نویسی و فعالیت های اجتماعی و... تجربه چه در ایران و چه در كشورهای پیشرفته نشان داده كه این افراد كه از سوی فیزیك به سایر رشته ها كوچ می كنند نو آوری های شگفت انگیزی خلق می كنند. گویی چند سال مطالعه فیزیك به آنها دیدی و افقی باز تر و وسیع تر داده. البته در این ادعای من می توان تشكیك كرد و گفت هر correlationای به معنای علیت نیست. شاید چون از اول خلاق بوده اند  در رشته های دیگر موفق شده اند و توقف در دانشكده فیزیك تنها وقتشان را تلف كرد! به هر حال این موضوع مورد بحث امروز ما نیست. نكته آن هست كه برخی از این دسته با حالت قهر جامعه فیزیك را ترك می كنند و برخی با حالت دوستانه. خوب! اگر جامعه فیزیك در آموزش موفق تر عمل كند كسانی كه با قهر خداحافظی می كنند كمتر خواهند بود. آموزش این دسته هم ظرافت های خود را دارد. اگر درصد عمده ی آنها با قهر و دل آزردگی و حس اتلاف وقت و جوانی با فیزیك خداحافظی كنند نشانه ضعف برنامه آموزشی ماست نه بی مهری آنها! معنایش آن هست كه ما بد عمل كرده ایم! از این بدعمل كردن هم ضربه خواهیم دید چون داریم یك عده افراد خلاق را از خود می رانیم!

در هر صورت، هدف برنامه ی حاضر پرداختن به چالش های آموزش فیزیك به دو دسته اول نیست. هرچند واقعیت وجود آنها را می پذیریم و به هویت این دو دسته از دانشجویان احترام قایلیم و معتقدیم حضورشان باعث غنای جامعه فیزیك می شود و در جای خود باید به چالش ها و مسایل آنها پرداخت. اما اینجا پژوهشكده فیزیك پژوهشگاه دانش های بنیادی محل مناسبی برای پرداختن به این موضوع نیست.  محل دیگری می طلبد و موقعیت دیگری با افرادی با تجارب متفاوت. اینجا بحث ما برسر آموزش فیزیك به كسانی هست كه آموزش و پژوهش فیزیك را در آینده به طور حرفه ای دنبال خواهند كرد. به عنوان كسی كه دریك موسسه پژوهشی-نه آموزشی- فعالیت می كنم انتظار و امید من آن هست كه همكاران جوان تر من به دروس پایه كه در مقاطع پایین تر آموزش داده می شوند مسلط باشند. این تسلط برای كارپژوهشی حرفه ای در سطح بالا لازم هست. در سخنرانی دكتر شیخ جباری به این مهم بیشتر پرداخته خواهد شد. متاسفانه در سال هلی اخیر، برخی از استادان دانشگاه ها صریحا دانشجویان را از خوب درس خواندن برحذر می دارند. صراحتا به آنها می گویند برای پژوهشگر خوب شدن تسلط به دروس پایه لیسانس لازم نیست! این حرف اشتباه هست. اشتباهی بسیار زیانبار. آقای دكتر شیخ جباری در مورد علت نادرستی این نظر مفصل صحبت خواهند كرد.

 

اهداف اصلی برنامه امروز دو نكته هستند: یكی آن كه دانشجویان و استادانی كه دغدغه كیفیت آموزش دارند در این جمع از تنهایی بیرون آیند. متاسفانه در خیلی از موارد محیط چنان القا می كند كه گویی وقت گذاشتن برای آموزش مفهومی  فیزیك كاری عبث هست. 20 سال پیش نگرش این نبود! سیاستگذاری هایی كه كمیت پژوهش را معیار قرار داده و سعی در بالا بردن تعداد مقالات ولو به قیمت سیر نزولی كیفیت نموده یك عارضه جانبی داشته و آن بی مهری به امر خطیر آموزش بوده. همان طوری كه گفتیم ما د راین جلسه در پی تغییر سیاستگذاری نیستیم اما همین جمع شدن این عده با دغدغه كیفیت آموزش می تونه  افراد را از تنهایی بیرون بیاره و انرژی و انگیزه بده. امیدوارم كه این اتفاق بیافته.

هدف اصلی دوم اینه كه با هم همفكری كنیم و ببینیم چه طور می شه بهتر آموزش داد و بهتر آموخت. می خواهیم به سئوالاتی از این دست پاسخ دهیم یا دست كم در موردشان بحث كنیم:

چه زمان و چه طور متوجه می شویم كه مفهوم جدید فیزیكی را آموختیم و آماده ایم كه به سراغ مطلب بعدی برویم. من دیده ام برخی خیلی سرسری مطالب را می خوانند و سریع جلو می روند. بعضی ها هم چنان در مورد فهمیدن دچار وسواس می شوند كه اصلا جلو نمی روند. هیچ كدام راه حل نیست یك تعادلی باید باشد. سئوال دیگه اینه كه كی می شه شروع كرد به كار پژوهشی؟ كی خوبه شاخه پژوهشی مان را انتخاب كنیم. برخی از دبیرستان زیر شاخه پژوهشی شان را هم انتخاب كرده اند!! این دسته اغلب پس از ورود به دانشگاه سرخورده می شوند. در مقابل برخی هم مشكل انتخاب كردن دارند و تا آخر سردرگم می مانند.

ویژگی های یك استاد خوب چی هست؟ گاهی شاهدیم استادی  خیلی باسواد هست و خیلی هم برای كلاسش وقت و انرژی می  گذارد اما از كلاس او استقبال نمی شود. بیایید در این مورد بحث كنیم. استاد چه باید بكند كه دانشجویان استقبال كنند. دانشجویان چه جور باید استاد خوب را تشخیص دهند. معمولا استادانی كه در دوره ی دانشجویی خود شاگرد خوبی بودند سركلاس به حاشیه ها توجه نمی كردند و جمع كردن حواسشان به درس آن قدر ها دشوار نبود. بعد همین انتظار را از دانشجو دارند ولی  در خیلی از موارد برآورده نمی شود! دانشجوی عضصر موبایل و چت و فیس-بوك و وایبر و... و.... در جمع كردن حواسش سر كلاس با دشواری های زیادی رو به روست. استاد امروزی هنر دوچندان باید به كار برد كه حواس دانشجو را جمع كند! تكنیك ها و شگردها چیستند؟! ساده ترین نكته آن است كه استاد باید با صدای رسا و شمرده حرف بزند. نباید بگوید:" من درسم را دارم می دهم؛ این وظیفه ی دانشجوست كه گوشش را تیز كند." ایرادی كه به خود من در تدریس می گیرند آن هست كه تخته را زیاد پاك نمی كنم و در تخته مرتب از بالا به پایین نمی نویسم!  در ابتدای كار تدریسم گمان می كردم پاك كردن تخته وقت كلاس  تلف كردن هست! فكر می كردم استادی وقت را به پاك كردن تخته می گذراند كه درسش را آماده نكرده و قصد وقت كشی دارد!  بعد تذكر دادند كه تخته ی شلوغ حواس دانشجوها را پرت می كند.  حالا موقع تدریس مرتب از بالا به پایین می نویسم.  اما هنوز وقتی كسی سئوالی می پرسد كه به نظرم جالب می آید هیجان زده می شوم و گوشه ی خالی از تخته پیدا می كنم تا جوابش را بدهم. به این هم ایراد می گیرند! باید حواسم باشه كه اصلاح كنم.

اینها نكاتی هستند كه امیدوارم در انتهای جلسه درباره اش بحث شود. دانشجوها شكایات خود را از این دست بیان كنند تا من نوعی گوش كنم و ایراداتم را برطرف كنم. یادآوری می كنم از شرایط استخدام تدریس خوب هست.

از دیگر نكاتی كه می خواهم درباره اش بحث كنیم نقش كلاس های حل تمرین هست. به نظر من از ویژگی های یك استاد خوب انتخاب تی-ای باسواد و علاقه مند و اهمیت قایل شدن به كلاس حل تمرین هست. استاد خوب دست تی-ای را باز می گذارد و تمهیدی (مثلا از طریق نمره) می اندیشد كه آتوریته ی او برای دانشجویان مسجل باشد. اگر خواستید در این باب بحث می كنیم.  همین طور در مورد آزمایشگاه های آموزشی و نقش آنها باید بحث شود.

گاهی دانشجویان بااستعداد و علاقه مندی هستند  كه متاسفانه برخورد و نحوه نمره دادن برخی از اساتید آنها را دلسرد می كند. چه باید كرد؟! نكته ی آخر كه می خواهم بگویم آن است كه گاهی در شهرهای كوچك دانشجویان بسیار علاقه مندی هستند كه دغدغه ی كیفیت آموزش دارند ولی تك افتاده اند. حتی كسی نیست كه به آنها بگوید چه كتاب هایی خوانده شود. من فرم هایی تهیه كرده ام كه در آن عنوان برخی از دروس اصلی آورده شده. خواهش می كنم چند دقیقه وقت بگذارید و كتاب ها و سایت هایی كه به درد دانشجویان میخورد معرفی كنید. در صورت امكان قید بفرمایید كه چند فصل از آنها واجب هست كه خوانده شوند و كدام فصل ها مستحب! اگر هم نكته ای در نحوه خواندن در نظر دارید بنویسید. مثلا كسانی كه مكانیك كوانتمی تدریس كرده اند می گویند اگر كتاب گاسیورویچ به این نحوه وبا این دید و در كنار بهمان كتاب خوانده شود از جمله بهترین منابع هست و در غیر این صورت جزو بدترین آنها. اگر نكاتی از این دست دارید كه به درد دانشجویی كه خودخوانی می خواهد بكند می خورد لطفا بنویسید. من شخصا همیشه سری فاینمن و تمرین هایش را معرفی كرده ام. همین طور لطفا كلاس های آن-لاین مفید را معرفی كنید. من این ها را جمع بندی می كنم و می ذاریم روی سایت تا دانشجویان از همه جای ایران از آن استفاده كنند. البته برای دانشجویانی كه امكان شركت در كلاس های زنده خوب دارند شدیدا توصیه می كنم فرصت حضور در كلاس ها را از دست ندهند.

در انتها اضافه می كنم هزینه های این جلسه از محل پژوهانه من و دكتر جباری تامین می شه. اسپانسر خودمان هستیم. در دراز مدت اهمیت آموزش برای كار پژوهشی مان آن قدر زیاد ارزیابی كردیم كه گفتیم برنامه را هرچه زودتر ازمحل پژوهانه مان برگزار كنیم. امیدوارم كه برنامه به اهدافش برسد و پربار باشد.

كسانی كه گواهی شركت می خواهند در بین دو جلسه به من اطلاع دهند تا شنبه برایشان گواهی شركت صادر شود. اگر خواستید می توانید تشریف بیاورید و گواهی را حضورا بگیرید. اگر هم خواستید بعدا به دفتر پژوهشكده ای-میل بزنید تا نسخه اسكن شده را برایتان با ای-میل بفرستند.

ممنون از توجهتان.

یاسمن فرزان

10 بهمن 1392

ساعت 9:45 دقیقه

سالن آمفی تئاتر فرمانیه، پژوهشگاه دانش های بنیادی

پی نوشت:

برخی می پرسند  و تعجب می كنند چه طور من و شاهین كه در یك موسسه پژوهشی هستیم و كارمان و هم و غم مان هم كار پژوهشی است این همه روی مسئله ی آموزش خوب در مقطع لیسانس و حتی قبل از آن در مدرسه حساس هستیم و جا به جا در مورد اهمیتش صحبت می كنیم. در حالی كه برخی كه در دانشگاه هستند عملا می گویند درس های لیسانس را سمبل باید كرد كه پژوهش مهم تر هست!
حالا شاهین در سخنرانی اش خواهد گفت چرا. لازمه پژوهش با كیفیت  آموزش با كیفیت هست. تمثیل شاهین را می گویم. می شه در آب دست و پا زد و به قول مربیان شنا "سگی" شنا كرد و اندكی هم جلو رفت. آن قدر ها هم آموزش نمی خواهد! اما با این شنا كسی قهرمان المپیك نمی شود! شنا در حد المپیك استیل شنا میخواهد. آموزش شنا می خواهد. روش های آموزش شنا هم سال به سال پیشرفته تر می شوند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]