اقتصاد و مزاحمت خیابانی

+0 به یه ن

قبول دارم  كه مشكلات اقتصادی و به خصوص بیكاری عامل مهمی در گسترش معضلی مثل مزاحمت خیابانی یا اعتیاد هست. چه در بین طبقه پولدار و چه در بین طبقه فقیر. در بین طبقه ی فقیر كه معلومه چرا. در بین طبقه ی پولدار اما شاید چندان واضح نباشه. اگر شرایط اقتصادی خوب باشه پسر خانواده ی پولدار از خانواده اش سرمایه ای می گیره و یك بیزنس راه می اندازه كه چند نفر هم استخدام می كنه. اما اگر شرایط اقتصادی برای سرمایه گذاری نباشه او هم مثل همتایش از خانواده ی فقیر بیكار می مونه و می افته توی خط ....

اما  به نظرم می رسه از آن سو هم این گونه معضلات به مشكلات اقتصادی اضافه می كنه و حل آنها را بغرنج تر. اگر در خانواده ای جوان بیكاری باشه كه آلوده به اعتیاد و اهل مزاحمت خیابانی  و چیزهایی از این دست نباشه در بین آشنایان كسی پیدا می شه كه برایش پا پیش بذاره و سفارش او را برای استخدام بكنه به این ترتیب مشكلش حل می شه. اما كمتر كسی این لطف را در حق یك مزاحم خیابانی می كنه. می ترسه یارو بره یك آبروریزی بار بیاره و اعتبار او را هم خراب كنه. همین طور جوان بیكاری كه آلوده به این چیزها نیست با ایتكار خودش می تونه شغلی برای خودش ایجاد كنه. اگر ایده و ابتكار داشته باشه راه های زیادی هست.

همین طور مزاحمت خیابانی به لحاظ اقتصادی به محله ها ضربه می زنه. اگر محله ای از این لحاظ پاك باشه شهرداری پاركی آنجا می سازه كه خانواده ها در آن جمع می شوند. این خودش مایه ی رونق محله هست. كم كم كمش اینه كه یك بلال فروش می آید اونجا بساط پهن می كنه و یك شغل پیدا می كنه. درسته شغل ایده آلی نیست اما از بیكاری مطلق كه بهتره!  وجودچنین مكان های عمومی  در محله ها خیلی می تواند در رشد اجتماعی و فرهنگی شهر نقش داشته باشد. خانواده ها آنجا همدیگر را می بینند و در بحث نظرات و دیدگاه هاشان پخته تر می شه و در انتخابات گوناگون پخته تر می توانند عمل كنند. حالا من یك اثرش را گفتم.

اگر محله هایی كه آثار تاریخی شهر در آن هست به جای "قلمرو مردانه" به حساب آمدن  محله ای خانوادگی محسوب بشه توریسم شهر رشد می كنه. ببینید! برای گسترش موثر توریسم-به  خصوص در منطقه ای مثل كشور ما-- باید تفریح برای هر بودجه ای فراهم باشه نه آن كه فقط در انحصار ثروتمندان باشه.  بذارید از شهر خودم مثال بزنم. تبریز مهمان زیاد داره. بیشترشان هم برای درمان در بیمارستان های تبریز می آیند. از استان های مجاور و كشورهای مجاور.  هیچ وقت تن خودتان و عزیزانتان به ناز طبیبان نیازمند مباد!  اما اگر همراه بیماری باشید می دانید چه قدر در آن شرایط به تفریح و گردش نیاز دارید تا روحیه خوبی داشته باشید و به مریض تان روحیه بدهید. خیلی زیاد نیاز دارید. آنهایی كه برای درمان به تبریز می آیند اگر پولدار باشند می روند به كافی شاپ ها و رستوران های شیك تبریز. اما اگر نباشند (كه عموما هم نیستند) چی؟! چه قدر جای تفریحی خانوادگی برای همسر یك مرد بیمار مسافر در تبریز با بودجه ی كم هست؟! جواب: متاسفانه نه زیاد! جاهایی كه بالقوه می توانستند محل تفریح باشند قلمرو مردانه محسوب می شوند. فرض كنید همسر بیمار شاهگلی را دید. دیگه كجا می تواند برود؟! عینالی؟! بابا! طرف دارد بیمارداری می كند. در بیمارستان هم كه شبها نمی ذارند بخوابد عینالی را چه طور برود بالا؟! سوار تله كابین شدن هم پول می خواد! می توانست یه همین آثار تاریخی تبریز در محله های قدیمی سر بزند كه  هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ كیفیت نزدیك به ایده آل هستند اما اغلب در محله هایی هستند كه قلمرو مردانه حساب می شوند. اگر از این حالت در بیاید می دانید چه قدر برای اقتصاد تبریز خوب می شود؟!  مسافر با بودجه ی متوسط می تواند برود بگردد و خرید مختصری هم می كند و سوغاتی از یادگارهای تبریز می خرد و  در غذاخوری متوسطی هم غذایی ساده می خورد.... همه ی اینها می توانند موتور برای پیشرفت اقتصادی شهر باشند. بیزنس های كوچك مخصوص توریست های بیمارستانی با بودجه كم راه می افتند كه جوانان زیادی می توانند در آنها مشغول كار شوند.

عطیه جان! كارشناس محترم اقتصادی مینجیق! باز به نظرات كارشناسانه ی شما نیاز شد!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]