مقایسه سه شهر تبریز باكو ازمیر به لحاظ مزاحمت های خیابانی

+0 به یه ن

مینجیق:

راستی پریا جان! شما نمی خواهید در این بحث مزاحمت خیابانی شركت كنید؟ در تركیه زندگی می كنید ؟ اكر بله فكر می كنم با مقایسه آنجا با جامعه خودمان می توانیم به نتایج جالبی برسیم. شبیه ما هستند اما درست مثل ما نیستند برای همین مقایسه مع الفارق نیست و  می تواند آموزنده باشد.

پریا:

درسته مینجیق نازنینم من تركیه زندگی میكنم ... تا به حال اینجا با صجنه ی مزاحمت خیابانی مواجه نشدم... ولی یكبار كه در ایران و در تاكسی بودم یادم هست یك آقایی در صدد ایجاد مزاحمت بود و بهش تذكر دادم..
صبا:
من ومامانم تابستون تصمیم گرفته بودیم بریم بازار تبریز وبه چشم گردشگر این بازار رو تماشا كنیم . اما من خودم زیاد نتوانستم غرق در معماری زیبای بازار یا فرش های زیبا ورنگارنگش شوم چون دائما باید مراقب حجابم میبودم.البته این را كه میگویم منظورم این نبود كه مكان برایمان نا امن بود بلكه فضا به قول شما مردانه محسوب میشد.من این سنگینی نگاه را در راسته ی فرش فروشان یا همون مظفریه خودمون احساس میكردم.
مینجیق:
علتش اینه كه خانم های غرب تركیه اهل گشت و گذار هستند و محله ها را از حالت قلمرو مردانه بیرون می آورند.
این به این معنا نیست كه تركیه كمتر از ایران مردسالارانه هست . نیست! خشونت خانگی (دست بلند كردن روی زن توسط شوهر) در همان ازمیر جیگولو بیگولو مدرن و شیك و پیشرو به طرز محسوسی بیش از آذربایجان ماست. به طرز بسیار محسوسی. من در مسافرت یك ماهه ای كه به ازمیر می كردم شاهد این نوع صحنه ها بودم اما 40 روز در بمباران در بین خانواده های بسیار فقیر و بیسواد مطلق باسمنجی (در شرایط هر اتاق یك خانواده 8-9 نفری) زندگی كردم و هیچ حركتی دال بر خشونت خانگی ندیدم. اصلا برایشان متصور نبود به خود اجازه دهند دست روی همسرشان بلند كنند اما در ازمیر بین خانواده های تحصیلكرده اش هم خیلی غیرعادی تلقی نمی شد.
این نوع مردسالاری در تركیه زیاد هست اما یك چیزی خوب جا افتاده: چه زن و چه مرد از حق تفریح و گشت و گذار خود به این راحتی دست نمی كشند. نه فقر مانع از تفریحشان و گشت و گذارشان می شود نه مزاحم خیابانی و نه مسایل سیاسی. اگر هم حكومت بخواهد آزادی تفریح آنها را تحدید كند جلویش می ایستند.
نمی گویند ای بابا! مسئله های مهمتر هست حالا چرا ما روی این موضوع پافشاری كنیم.
درست برعكس ما ایرانی ها و علی الخصوص ما آذربایجانی ها! ما ایرانی ها -به خصوص ما آذربایجانی ها-اگر فقیر شویم تفریح اولین چیزی است كه از آن دست می كشیم (حالا شاید اورمیه یك مقدار بهتر باشد اما تبریز و اردبیل و... كه این طوری است). ده عروسی در فامیل بشه نریم هم هیچ مشكلی نمی بینیم اما مبادا شوهر عمه ی یك فامیل بسیار دور كه تا به حال ندیده ایم فوت كند. مگه می شه مراسم سوگواری اش را نریم؟!
همین طور هم به راحتی اجازه می دهیم آثار تاریخی مون كه جای گشت و گذار هست قلمرو مردانه محسوب شود و ما زنها از دیدن آنها محروم.
فوری می گوییم : "ای بابا! حالا اونجا نریم چی می شه؟! عوض بازار مظفریه می ریم تو كافی شاپ هتل شهریار یا هتل پارس هیچ كس هم مزاحممان نمی شود. شیك تر و به روز تر هم هست!"
اگر پولش را داشته باشیم با پول می خواهیم حل كنیم اگر نداشته باشیم قید تفریح را به كل می زنیم. در غرب تركیه مرد و زن هیچ كدام به این راحتی از حق تفریح خود نمی گذرند.
 
پریا:
بله اینجا مرد سالاری خیلی پر رنگ تری حاكم هست... هم گروه تر كیه ای ام میگفت : شماها ( ایرانی ها) از ما روشنفكر تر هستید و ما تا قبل از برخورد با شما این را نمیدانستیم...اینجا دوستانم با اینكه همگی خانم های پر مشغله ای هستند ولی كارهای یك خانم خانه دار را هم به عنوان وظیفه انجام میدهند

فیزیكخوان:

خانم دكتر اصلا با نگاهتون موافق نیستم متاسفانه امروز هر مطلبی از شما خوندم و اجتماعی بوده نه فیزیكی این طوری بوده.این مشكل موضعی نیست كه شما براش دنبال راه حل موضعی میگردید این یه اشكال فراگیره و به خیلی چیزها برمیگرده.
مثلا نگاه تزریقی به ما برای نگاه به زنان به عنوان جنس مخالف و نه جنس مكمل
جدا كردن دختران و پسران از سنین بسیار كم و ایجاد یك سوال در طرفین برای كنجكاوی در طرف مقابل و در یك جامعه ی مرد سالار به شكل یك ناهنجاری.
عدم وجود نهادهای حمایتی از زنان كه به صورت منسجم به مشكلات زنان نگاه كنه چون هر انسان بی خردی هم شاهد این تجاور به حقوق و حریم وخلوت ذهنی زنان شهر من تهران یا شهر سابق شما هست.
نمایندگانی از جنس خود زنان (دارای روحیه و حس زنانه و لطافت زنانگی)در هیچ ارگان دولتی یا مجلس وجود نداره بشتر اونها تقریبا شبه مردانی هستند كه شبیه زنان می باشند
بی احترامی ندانستن چنین بد رفتاری هایی از طرف خانواده ی مرد سالار ما برای پسران كه مثلا پسر حق داره دنبال دوست دختر باشه یا چرند بگه و دختر باید متین باشه واز این جور حرفا .
خانم دكتر با كمال شرمندگی وجود منتقدانی مثل خود شما كه به ریشه های چنین ناهنجاریهایی این چنین ساده نگاه میكنید این مشكلات شاید بسیاری از مردان جامعه ی مارو بیشتر از شما آزار بده كسانی كه یك جامعه ی آزاد معمولی برای زنان ومردان براشون یه ایده آل شده.
ادامه نمیدم این مقال رو چون همین چیزها وبلاگ خود من رو فیلتر كرد.
جواب سوال شما؟
فقط و فقط اگر محافظه كار هستیم میتونیم ایده فكری خودمون رو به عنوان یه شیوه ی درست در بحث هامون بسط بدیم به بچه هامون و دوستانمون و همكارانمون و بچه محل هامون و هر جا كه میتونیم بگیم و امید داشته باشیم ذهنیت ما روزی مطلوب بقیه هم بشه.و. اگه محافظه كار نیستیم بریم دنبال ریشه های این مشكل كه البته .....

مینجیق:

بیایید وضعیت سه شهر باكو ازمیر و تبریز رامقایسه كنیم. هم در باكو و هم در تبریز معضل مزاحمت خیابانی هست اما در ازمیر نیست. هر سه مسلمان هستند و هر سه ترك. از آن جهت هایی كه فیزیكخوان می گوید تنها تبریز محدود بوده. در باكو تفكیك جنسیتی در مدارس نیست. و نهادهای حمایتی هم گویا هست اما وضعش از تبریز به لحاظ مزاحمین خیابانی از قرار ی كه شنیده ام بدتر هست.
علت آن كه تبریز و باكو علی رغم رویكرد متفاوت حكومت هایشان نسبت به مسایل فرهنگی همان مشكل را دارد همان جنبه ی فرهنگی شان هست كه عرض كرده ام. تا جایی كه پول دارند با پول می روند به بوتیك ها و كافی شاپ ها و سونا های شیك. دغدغه ی آن كه بروند به محله های قلمرو مردانه ندارند. اگر هم پولش را نداشته باشند در گوشه ی خانه پناه می گیرند.
اما در ازمیر از هر طبقه ی مالی و فرهنگی زنها و مردها دنبال تفریح های عمومی رفته اند. برایش وقت و بودجه كنار گذاشته اند. اجازه نداده اند كه مزاحمین عرصه را بر تفریح آنها تنگ كنند.
نمی دانم فیلم های قدیمی توركان شورای هنرپیشه ی معروف تركیه را دیده اند یا نه. فیلم  تجاری و مزخرف كه زیاد دارد! آنها منظورم نیست.  منظورم فیلم هایی با مضمون اجتماعی  هستند كه نقش زن بیوه فقیر یا دختر فقیر بازی می كند. من فكر می كنم فیلم ها فضای دهه 60-70 میلادی تركیه را خوب مجسم می كند. قهرمان زن داستان  علی رغم فقرش از سینمارفتنش نمی گذرد. از قدم زدن در ساحل و "سیمیت" خوردنش نمی گذرد. مزاحمین هم مثل مور و ملخ اذیتش می كنند اما از تفریحش دست بر نمی دارد. با مزاحمین مقابله می كند. یك خانم تبریزی با شرایط مشابه اولین كاری كه می كند این است كه قید تفریح و گشت و گذار را بزند.
جامعه هم همین انتظار را از او دارد!

همین طوری بوده كه معضل مزاحمین خیابانی حل شده. البته در كنار كم شدن درصد بیكاری كه نتیجه رشد اقتصادی است.

 

دوست:

سلام
به نظر من از دلایل اصلی این موضوع اقتصاد جامعه و بیكاری و نبود امكانات برای سرگرمی است.زمان پدر و مادر های ما خانه ها بزرگ تر بودند و پدر و مادر می تواننستند فرزندان را در محیط خانه كه محیط ارامی بود نگه دارند.اما واقعا زندگی كردن در یك خانه 70 تا 80 متری اون هم برای چند نفر بدون هیچ سرگرمی و تفریحی بسیار سخت است لذا جوانان اواره و خیابان گرد می شود.و در تهران هم شب ها اغلب در محله های بالای شهر مشغول دور دور و .....هستند. خانم دكتر عزیزم باور كنید اینكه خیلی از خانم ها متاسفانه دوست دارند در معرض این مزاحمت ها قرار بگیرند یك حقیقت تلخ است. من به عنوان یك خانم خودم این موضوع رو با چشم هام دیده ام .به خیال اینكه شاید این مزاحمت ها به ازدواجی بیانجامد یا اینكه یك مرد عنكبوتی برای نجات ان خانم پیدا شود و...حال انكه شاید منظور شما تنها بررسی موضوع برای كسانی است كه ناخواسته در معرض این مشكل هستند.البته این به این معنا نیست كه مردان را بیتقصیر جلوه دهم كه به هیچ وجهی این رفتار قابل توجیه نیست.
حتی اگه كسی اوضاع خوبی و خانه مناسبی داشته باشه با این وضع بیكاری شاید تنها سرگرمی متاسفانه شده مزاحمت برای نوامیس.
یه ضرب المثل تو شهر ما هست كه میگه اگه كسی كار كرده باشه و خسته باشه شب كه میشه در لحاف رو گم میكنه.
والا به خدا اگه جوان كار داشته باشه و مشغولیت ذهنی مناسب هیچ وقت سراغ این گند كاری ها نمیره.به خدا این بیكاری جامعه رو فلج میكنه.

مینجیق:

با شما موافق هستم. اما موافق این نیستم كه باید صبر كنیم تا مسئله بیكاری حل شود و امید داشته باشیم كه اگر حل شد این مسئله هم خود به خود حل شود. مبارزه با بیكاری و مبارزه با مزاحمت خیابانی شانه به شانه باید جلو برود.
همین جوان هایی كه در خیابان به این صورت وقت تلف می كنند شاید از طریق اینترنت بتوانند یك شغل پرآمد برای خودشان تدارك ببینند و خود كار آفرین شوند.

 

لیلا:

خانم دكتر نظرتان چیست؟ خانم دكتر نظرتان چیست؟ خانم دكتر نظرتان چیست؟ مهم است. مهم است:
http://cse.shirazu.ac.ir/~tajbakhsh/mm/What-To-Do-Instead-of-Going-University-sea.pdf

مینجیق:

محتوای آن را نخوانده ام كه نظر بدهم. نظر من آن هست كه دانشگاه رفتن یكی از راه هاست نه همه آنها. دور و بر من هستند جوانی كه دانشگاه نرفته اند اما از نظر اقتصادی خیلی موفق هستند. از نظر اجتماعی نیز هم. این تكنولوژی های جدید امكان خود اشتغالی های زیادی به وجود آورده. به خصوص در زمینه موبایل و اینترنت.
كسی كه سرش تو كار باشه هزار و یك راه درآمد با سرمایه اندك می تونه پیدا كنه. همه اش هم كار قانونی و اخلاقی و در ضمن باكلاس.

دانشگاه رفتن هم نمی خواد!

تشكر:

میخواستم از لیلا به خاطر لینك كتابی كه گذاشت تشكر كنم

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]