حكایت قدیمی نداری و فقر

+0 به یه ن


مینجیق:  نظرتان در مورد این نامه چیست؟

جواد:

بععععله...
خانوم دكتر اینا چه نامه هایی هست میذارین؟ما رو تو این فشار سنگین شهشهانی دیگه ناك اوت میكنه
فكر میكنم این مشكل تو رشته ای مثل فیزیك خیلی شدیدتر باشه... .امیدوارم حرف اون دوستام كه میگفتن دنبال علاقت و استعدادت و... باش درست از آب دربیاد... .


مینجیق:

به نظر شما این گونه مطالب نباید در مینجیق مطرح بشه؟
من هم ریاضی 2 را با پروفسور شهشهانی پاس كردم. استاد فوق العاده ای هستند.


 

جواد:نه شوخی كردم.به هرحال این ها چیزایی هستند كه منتظرن.چه بخوایم چه نخوایم.من شخصا از الان انتظار دارم كه یه زندگی سخت از لحاظ تامین مالی خوام داشت...

 

عطیه:

به نظرم مشكل این دختر از خودشه. كسی كه بلده تو امتحان كارشناسی ارشد بهترین دانشگاه های تهران شركت كنه و رتبه خوبی بیاره بلده چطوری هم پول دربیاره و گلیمش رو از آب بكشه بیرون. منتها پر توقع و از خود راضی هم هست. (البته شرمنده كه اینقدر صریح میگم). خیلی هم خوب میدونه كه تحصیلات عالیه یعنی چی و برای همین خودش و شوهرش دنبال مدرك هستند. درگیر یه مشت كلیشه و سنت و ... هم هست (مثل جهیزیه و ...). مشكل از خودش است اگر اینقدر مشكل دارد بهتر است به جای درس خواندن برود كار كند.


 

مینجیق:

عطیه!!!!!!!!

درد دلهای یك فوق لیسانس سربازی رفته بیكار! : لیسانس سرباز

ی رفته بیكار!

 

 

 

الفی اتكینز:

بنظر من دردناكه. و آدمو شرمنده می كنه.امیدوارم با تدبیر و دور اندیشی مشكلات حل بشه. آقای ظریف ظاهرا آدم نجیبی هست در عالم سیاست.
سنا:
اینا كه دیگه عادی شدن!!!!
عطیه:
خانم دكتر
والله نمی‌دانم منظورتان از این علامت تعجب‌ها چی بود؟ ولی من بعید می‌دانم این خانم كه اینقدر از نظر هوشی به گفته خودشون موفق هستند، نتوانستند اندازه تدریس زبان و ادبیات فارسی یا چه میدونم ریاضی دوران راهنمایی كاری پیدا كنند و بخشی از هزینه‌هاشون رو تامین كنند؟ شوهرشون نمیتونه كارهای پژوهشی قبول كنه و پول دربیاره یا ترجمه كنه؟ دیگه واقعا زشته كه دكترا داشته باشی ولی انگلیسی بلد نباشی.
مشكل از خودشه خانم دكتر. شك نكنید. نشسته كه باباش بهش پول توجیبی بده یا شوهرش. نشسته كه چرا من جهیزیه ندارم و ...؟ مشكل به خدا از خودشه.
تازه من یه خورده شك دارم كه نامه واقعی باشه. بگذریم البته.

-------------------------
ما یك مدتی دنبال یك نیروی كار می‌گشتیم كه البته حقوقمون خوب نبود ولی قرار بود در صورت پیشرفت در یك سال آینده افزایشش بدهیم و ... باورتون نمیشه كه چقدر آدم پر ادعا و افاده می‌آمدند ولی دریغ از بلد بودن سواد ابتدایی كامپیوتر. حاضر هم نیستند مثلا سه-چهار ماهی زیر دست یك نفر كار كنند، كار یاد بگیرند. متاسفانه پول مفت نفت مردم ما رو خیلی متوقع كرده.
این خانم راست میگه پاشه بیاد پیش من كلی كار دارم كه برایم انجام بده. كلی ترجمه دارم كه برایم انجام بده. اصلن میتوانم برایش در یه آموزشگاه زبان خیلی معروف تهران كار تدریس برایش پیدا كنم.
میدونید خانم دكتر مشكل از خودشه و خودمونه. من میدونم وضعیت بازار كار ایران چیه و چطوره؟ من یه دوستی داشتم، سال 86 كه میخواستم تغییر شغل بدهم با رییسم صحبت كردم كه این دوستم بیاید جای من. اومد صحبت كرد، رییس من عینا حقوق من رو با 6 سال سابقه كار و با مدرك، به كسی كه هیچی سابقه نداشت و بدون مدرك پیشنهاد كرد، میدونید چی گفت؟؟ قبول نكرد گفت حقوقش كمه. من رییسم چون دوستم داشت و آشنا بود همون موقع بالاتر از عرف به من حقوق میداد. یادمه ساعتی 6000 تومان. الان اگر همان كار را بخواهد با همان بی سابقگی و بدون مدرك مورد نیاز اون شغل، ساعتی 4000 تومان رو باید بگذاره رو سرش حلوا حلوا كنه.
من از آدمی كه توان قبولی در بهترین دانشگاه‌های تهران و فوق لیسانس خواندن را دارد نمی‌پذیرم كه نتوانسته دست كم یه كار ساده پیدا كنه. اون درگیر سنت‌های ذهنی خودش هست و نمیتونه ازشون گذر كنه حالا نشسته غر میزنه. جایش بلند شه ببینه چقدر توانمنده. یا الكی و سهمیه‌ای دانشگاه قبول شده و توانمند نیست. یا از خودراضیه همین.
ببخشید اینقدر خشن و بداخلاق شدم یهویی
حسین:
وااسفا.....نمیدانم پاسخ آقای شریعتمداری به این دردنامه چیست؟

نه ولی بگذار ببینم...
گویی شریعتمداری با نام عطیه در وبلاگ شما كامنت گذاشته !!!

عطیه:
حسین
من حرفی از بازار كار و اشتغال نزدم. وضعیتش را هم بهتر از شمای نوعی كه داری بنده رو مسخره می‌كنی، می‌دانم چون برخلاف شما رویش پژوهش انجام دادم. اما حرف‌های این خانم تو كتم نمی‌ره برای اینكه داره آدم‌ها را گول می‌زنه. و مشكل از خودشه در این یك مورد خاص. حالا شما هر چی می‌خواهید بگویید. اگر هم اینقدر خودش و شوهرش نابغه هستند، یكی دو سال دیگر تحمل كنند، می‌توانند مهاجرت كنند و زندگی بهتری داشته باشند. اتفاقا از همین نبوغشان دارند برای كم‌همتی خودشان چتری درست می‌كنند كه بقیه را گول بزنند.

ضمنا لطف كنید از این به بعد در مورد خودتان و آدم‌های دیگر نظر بدهید و نه بنده. لزومی ندارد چیزی را كه خوشتان نمی‌آید را بخوانید.

پاسخ جناب شریعتمداری را هم می‌توانید از خودشان بپرسید اما محض اطلاع شما اتفاقا ظاهرا برعكس بنده موضع گرفتند و اظهار نظر كردند. لطف كنید وقتی اینقدر سواد ندارید كه حتی طیف فكری یك فردی مثل جناب شریعتمداری را بشناسید، در موردش نظر ندهید. شوخی هم باهاش نكنید چون بیشتر از آنكه خنده‌دار باشه، مایه افسوس است كه مردم كشور ما اینقدر ساده مثل بعضی‌ها گول بعضی حرف‌ها را می‌خورند.


 
الفی  اتكینز:
عطیه نظر خودشو داد! چه ربطی داره به آقای شریعتمداری

البته گاها آدم می بینه مثه این نامه ها رو هم واسه یكی مثه آقای ظریف می گذارند كه فقط یك جوی به بازار كساد سیاسی رسانه ای شون بدند. صدر و ذیل نامه هم گاها با هم نمی خونه و هویت نویسنده هم نا معلومه.

البته نباید منكر كم بودن فرصت های شغلی بشیم

به عطیه:
حرفهای شما كاملا صحیح است، ولی نباید فراموش كنید كه اگر شخصیت اول این داستان، دختر جوان، واقعی باشد، "شهرستانی"، همانند خودم!، می باشد.
اكثر شهرستانی ها بدنبال كار دولتی، رسمی، یا در بدترین حالت قراردادی و امثالهم هستند. در حالیكه "پول" یجای دیگست. اینترنت!
مثلا، وقتی با یك ساعت مشاوره میشه 200 هزار ت گرفت، آیا كار عاقلانه ای هست كه در سازمان انرژی اتمی برای ساعتی 7 هزار ت دنبال فرصت شغلی گشت؟
ببخشید كه جزئیات درآمد رو منتشر نكردم، چون ایده جدیده! یعنی اگه بگیره، شدم در حد ب. ز.

حسین:
بنده قصد بی احترامی نداشتم و اگر حمل بر بی ادبی شد از عطیه عذر خواهی می كنم .
البته همچنان به شدت با طرز تفكر عطیه مخالفم .
البته قبول دارم كه در ایران پول در آوردن تقریبا خیلی راحت است . ولی چه نوع پول درآوردنی ؟ از نوع مشاوره دادن ساعتی 200 هزار تومان ؟ یا پا گذاشتن بر حلقوم خانواده های بی سواد كه نمیتوانند به فرزندشان كمك درسی كنند ؟ یعنی من و امسال من می توانیم خیلی راحت كلاس درس برگزار كنیم و ساعتی 50- 60 هزار تومان بگیریم !! ولی به چه قیمتی ؟ این به نظر من نشان یك انسان نخبه نیست . نخبگان غم جامعه دارند نه غم پول . به كسانی كه امروز در این جامعه دارند پول پارو میكنند خوب نگاه كنید (به جزء تعدادی محدود) بقیه چشم وجدان خود را بسته اند . اگر به عمق این نامه دقت كنید در خواهید یافت كه پیام این نامه چیزی فراتر از ظاهر آن و ناله های یك دختر جوان است ، این نامه در درون خود بازتاب دهندۀ از بین رفتن یك سری از قواعد و وجدان های اجتماعی در جامعۀ ماست . از بین رفتن خیلی از چیزها كه برگرداندن دوبارۀ آنها كاری بس زمان بر است . و هر چه كه عوامل این اتفاق ادامه یابند (تحریم ها ، افراط و ...) این عامل با سرعت نمایی جامعۀ ما را به نابودی می كشد . حالا شما بگو كه من در این بلبشو روشهایی بلدم كه چند برابر حالت عادی میشه پول درآورد !!! . حرف چیز دیگریست دخترم !!

یك فرصت طلب: دی :
خب حالا كه اون خانمه دردسترس نیست خوبه من برم پیش عطیه جان برای كار
مینجیق:
 
این ذهنیتی كه گفتید به نظر من اتفاقا خیلی هم مثبت هست. به نظر من یكی از مشكلات ما در این مملكت -چه در سطح ریز و چه در سطح كلان- آن هست كه به این نوع نگرش انگ منفی فرصت طلبی می زنیم.
از دست دادن این نوع فرصت ها و فرصت سوزی است كه منفی است!

به حسین:
بحث غم پول نبود، بحث این بود، كه الان نباید منتظر این باشیم تا از یك اداره كارت دعوت بفرستند، كه فلانی بیا بشین پشت میز!
من واقعا تعجب می كنم كه شما چطور از كامنتهای ما به این نتیجه رسیدید.

الان تو سال 2013 م/1392 ه.ش. كسی موفق میشه كه ایده + پشتكار داشته باشه
 

 
 


 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]