اندر اهمیت صدا و لهجه برای یك استاد دانشگاه

+0 به یه ن

اگر بناست شغلی مانند معلمی یا استادی دانشگاه داشته باشید كه قسمت در خور توجه كار سخن گفتن با یك جمع است "صدای شما" طبعا بسیار مهم خواهد بود. هرچه قدر باسواد باشید و هر چه برای كلاس زحمت بكشید اما با صدای نارسا صحبت بكنید دركارتان ناموفق خواهید بود. حتما در مدرسه و... معلم هایی داشته اید كه ناشمرده سخن می گفتند یا آن قدر آرام صحبت می كردند كه شنیده نمی شد یادتان هست چه حسی نسبت به آنها داشتید؟ شاگردهای شما هم همان حس را نسبت به شما خواهند داشت! علی الاصول كسی كه برای استخدام یك استاد جوان توصیه نامه می نویسد اگر این استاد جوان صدای نارسایی داشته باشد باید در توصیه نامه منظور كند. هرچند اغلب این كار را نمی كنند! به خصوص در ایران اغلب آن قدر مردم با هم رودربایستی های بیخود دارند كه كسی صریح نمی آید بگوید تو به این علت استخدام نمی توانی بشوی و.... به جای این كه واقعیت را بگویند كه طرف برود و این ضعف خود را اصلاح كند اغلب بهانه های واهی می آورند و طرف را سر در گم می كنند! به هر حال اگر استادی این ایراد را داشته باشد همان ترم اول دانشجو ها در فرم ارزیابی استاد كم نمی گذارند و حسابی شاكی می شوند. بعد در تمدید قرارداد او تجدید نظر می شود و شانس تمدید قراردادش پایین می آید.

من اینجا صراحتا این مطلب را بیان می كنم كه اگر صدای شما رسا نیست روی آن كار بكنید. خیال نكنید كه خیلی "زرنگ" و "هوشمند" هستید كه خودتان را برای بلند و رسا صحبت كردن به زحمت نمی اندازید و با خود می گویید من "حرفم را زدم شنونده ها به گوش هایشان فشار بیاورند و بشنوند". می خواهید اسم این ذهنیت را خودخواهی بگذارید یا زرنگی و هوشمندی - به هر حال ذهنیتی است كه برای شخص گران تمام می شود. به قیمت از دست دادن فرصت های شغلی تمام می شود.

حال برسیم به مسئله ی لهجه. اگر سواد استاد ویا معلم بالا باشد، برای آماده كردن مطالب درس و اداره ی كلاسش هم زحمت بكشد، از نظر نظم وانضباط كلاسی هم مقبول دانشجو ها باشد و شمرده و رسا هم صحبت كند معمولا دانشجوهای درسخوان و جدی  لهجه اش را هم دوست خواهند داشت. لهجه اش نه تنها مسئله ساز نمی شود بلكه یك جوری trade mark او می شود. اگر با این لهجه این استاد یكی از اصول و پرنسیب های حرفه ای خود را به عنوان تكیه كلام تكرار كند معمولا دانشجو ها به عنوان تفریح (البته از روی محبت و خوش طینتی نه مسخره كردن) آن حرف او را بعدها تقلید و تكرار می كنند. آن قدرتكرار می كنند كه برای همیشه یادشان می ماند و سرلوحه ی كارشان قرار می دهد. در بین همنسلی های من در رشته های مختلف بسیار زیاد هستند كه سال ها بعد از فارغ التحصیلی تكیه كلام استادشان را با لهجه ی مخصوصش با حالت نوستالژیك تكرار می كنند. مثلا یكی از دوستانمان كه در دانشگاه تهران حقوق خوانده و اكنون وكیل است لهجه ی تركی استادشان را كه می گفت "تا وقتی جرم ثابت نشود متهم بیگناه باید شمرده شود" (چیزی به این مضمون) تكرار می كند. می گوید آن قدر این را تكرار كرد كه ملكه ی ذهنمان شد.

درمورد اهمیت صدا و لهجه اینجا در كلاس درس نوشتم. در نوشته ی بعدی ام از منظر دیگر به آن خواهم نگریست.


اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]