عزدیرمك

+0 به یه ن

چند روز پیش (۱۵ اردیبهشت) روز جهانی مامایی بود. با تاخیر این روز را به ماماهای عزیز و زحمتكش تبریك می گویم.  با این كه مامایی شغل پردرآمدی است اما آن قدر دشواری ها دارد كه هر كه من در دور و بر خود می شناختم كه به این رشته تحصیل كرده شغلی به غیر از مامایی انتخاب نموده. 

  به مناسبت روز جهانی ماما خاطرات یك ماما در اینترنت گذاشته شده كه واقعا تكان دهنده است. مضمون خاطرات اغلب نفرت جاهلی از داشتن فرزند دختر در بین خانواده هاست. احتمال می دهم كه در خاطره نویسی اغراق شده باشد و بیش از حد سیاه نمایی صورت گرفته باشد.به خصوص كه ماما و زائو متعلق به دو خرده فرهنگ متفاوت بوده اند و تجربه ی من نشان می دهد در چنین پیش زمینه ای خاطره نویس-با این كه اصرار دارد خود را مجسمه ی محبت انسانیت و شرافت جلوه دهد- معمولا عیب های طرف مقابل را بزرگ تر می نماید و او را  واپس گراتر از آن چه كه واقعا هست جلوه می دهد.اما به هر حال اگر یك دهم آن چه كه گفته شده درست باشد باز هم جای تاسف دارد. باز هم به آن معناست كه عده ای به علت جهالت زجر می كشند و به دیگران زجر می دهند و نسلی عقده ای تحویل جامعه می دهند كه جهالت-و زجر ناشی از جهالت- را باز تولید نماید.

من پیشنهاد می كنم كه شاید كمكی باشد برای آن كه این آزردگی جاهلی كمتر شود. ببینید! روز به روز خانم ها  در كشور از نظر  اقتصادی  مستقل تر و موفق تر می شوند. دیگر صاحب دختر شدن نباید باری بر دوش والدین تلقی شود. (منظورم باری اضافه بر بار پسر دار شدن است والا صاحب فرزند شدن -چه دختر و چه پسر- مسئولیتی است به غایت سنگین .) برخی قوانین  برای زنان دست وپا گیر هستند. اما می توان با یك وكیل كارآزموده و عاقل و واقع بین مشورت كرد و راه حلی یافت كه اثرات این قوانین دست و پا گیر خنثی شود.  اگر هنوز چنان تفكر جاهلی بر ضد دختر دارشدن باقی مانده باشد  دلیلی ندارد به جز جاهلیت.پس  می توان با كار فرهنگی جاهلیت را از بین برد یا حداقل از شدت آن كاست.

من یك پیشنهاد مشخص دارم كه در عین سادگی  در محدوده ای ثمربخش و اثرگذار است. اتفاقا چنان كه توضیح خواهم داد این محدوده چندان هم كوچك نیست.  می توان یك سایت (وبلاگ ویاگروه اینترنتی و...) راه انداخت كه شعرها و مثل ها و.... به زبان محلی را كه در جهت عزیز كردن دختر بچه هاست جمع آوری كند. تاكیدم بر روی زبان محلی است. یادداشت هایی  مانند آن چه كه آن خانم ماما نوشته بودند نه تنها كمكی نخواهند كرد بلكه یك مقدار هم به وخامت اوضاع دامن می زنند. كسی باید این عزیز كردن دخترها را در میان مردم یك شهر ترویج كند كه خود از درون خرده-فرهنگ  همان شهر برخاسته باشد و به آن خرده-فرهنگ عشق بورزد و آن را مال خود بداند و عزیز دارد نه آن كه خود را شخصی بیرون و ورای آن خرده فرهنگ بداند كه آمده از مردم انتقاد كند! باید به گونه ای باشد كه مخاطبان وی احساس تعلق و نزدیكی  كنند. در غیر این صورت به  فرهنگ غلط جاهلی به عنوان فرهنگ خودی چهار چنگولی می چسبند و ولش نمی كنند. رویكرد درست وموثر آن است كه شخصی از درون همان خرده-فرهنگ برخیزد و جنبه های مثبت و مطابق با واقعیت های جامعه ی مدرن روز را برجسته كند و با فرهنگ علمی درمی آمیزد و دوباره  تحویل جامعه دهد.

چنین وبلاگی یا صفحه ی اینترنتی می تواند با مخاطبان ارتباط دوسویه داشته باشد. پدرها و مادرها یی كه از ته دل شعری برای دخترانشان به زبان ویا  گویش  محلی می گویند می توانندآن شعر را در آن سایت به ثبت برسانند. مادری كه تازه نتیجه ی سونوگرافی به او گفته كه قرار است صاحب دختر شود به آن صفحه مراجعه می كند و شعر ها را حتی قبل از تولد كودك زمزمه می كند.  همه ی اینها تاثیر فرهنگی می گذارد. دایره تاثیر گذاری بیشتر از صرفا اینترنت داران است. یك چنین شعری را مادر جوان در بین خانواده   ودر آبدار خانه ی اداره و... هم زمزمه می كند. اگر به زبان و گویش محلی باشد خیلی زود و راحت پذیرفته می شود و رواج پیدا می كند.

خوشبختانه  گنجیه ی وسیعی از شعرهای فولكریك از گذشتگان برای ما به میراث مانده  كه مضمون آنها عزیز كردن دختر بچه هاست. در زیر من چند مورد كه در تبریز مرسوم است یادآوری می كنم.

بیر پارا جمله لر قیز اوشاخلارین عزدیرمك اوچون: قیزیم قزل آلما/ منی سن تك قویما-اؤز ایپك توك قیزیم دی/قره گیله گؤز قیزیم دی-ناردانا,ناردانا نارداناسی دی/ آنانین, آتانین بیرداناسی دی-قیزیما قوربان اینك لر/قیزیم نه واقت ایمَك لر/ قیزیما قوربان ایلان لار/قیزیم نه واقت دیل آننار

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل


  • [ ]