جززز

+0 به یه ن

امسال به مناسبت روز مادر پستی دست به دست می شود با عنوان« ما آخرین نسلی بودیم که بهترین مادران دنیا را داشتیم.» رویش هم پرچم ج ا را زده هم پرچم افغانستان را.
فکر کنم این پست را مردی میانسال نوشته که مادرش از اون زن های نسل قبل بوده که صبح تا شام از نوزادی تا بزرگسالی در گوش پسرش خوانده که دخترهای جوان «جزززززز» هستند. نسخه وابسته بار آوردن فرزند و اسیر خود کردن و سپس بدبخت کردن او همین هست.
متاسفانه بسیاری از زنان نسل قبل فرزندانشان را به این شیوه بار آوردند. ناشی از خودخواهی توام با حس ناامنی است.
دکتر هلاکویی می گه وابستگی در کنار «مهر طلبی» بزرگترین مشکل ما ایرانیان هست. (مهرطلبی را با مهربانی واقعی متفاوت می داند.)
مکانیزم فرقه ها و کالت ها هم همین هست. قطب فرقه در مخ بقیه فرو می کند که دیگران «جزززز» هستند وفقط من خوبم. برخی مادران -به خصوص در نسل های پیشین- هم همین افکار مخرب را در ذهن بچه ها تزریق می کردند. به خصوص در ذهن پسرهایشان! بیشتر مردان میانسال و کهنسال که ما در محل کار از آنها آزارها دیدیم -بنا به خاطرات خود آن مردان- دست پرورده همین گونه مادران بودند.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

دو خبر

+0 به یه ن

با سلام و عرض احترام

دو مورد اطلاع رسانی:

۱- سخنرانی های مدرسه انرژی بالا( ISHEP) ،  کنفرانس بین المللی انرژی های بالا (IRCHEP 1402) وسری سخنرانی های دکتر حسینی ( از امپریال کالج) بر روی سیاهچاله ها و میکروحالت های آن در کانال آپارات پژوهشکده بارگذاری گشته اند:

https://www.aparat.com/schoolofphysics

۲- مهلت رای دادن به هیئت مدیره و بازرس انجمن فیزیک را تا فردا  (سیزدهم دی ماه) تمدید نموده اند.

من قبلا نظرم را در این باره نوشته بودم:

 http://yasamanfarzan.arzublog.com/post/110592
سایت انتخابات هیئت مدیره:

 https://www.psi.ir/farsi.asp?page=elec63

سایت انتخابات بازرس انجمن

https://www.psi.ir/farsi.asp?page=elec64

با احترام

یاسمن فرزان

 

پی نوشت:

 

در جلسه ای که در مورد اهمیت انجمن فیزیک صحبت می کردیم یکی از همکاران انتقاد می کرد که انجمن فیزیک تا کنون در مورد ارتباط با صنعت -با وجود تاکید بر آن در اساسنامه- اهمال ورزیده است. دلیل این بوده که افرادی که در این زمینه سررشته دارند کمتر در هیئت مدیره حضور داشته اند. در واقع در نسل های قبلی تعداد چنین کسانی کم بود و طبیعی بود که حضور آنها هم کمرنگ  باشد. در سالهای اخیر به دلیل سیاست های وزارت علوم شرکت های دانش بنیان مثل قارچ رشد کرده اند. عمده این شرکت ها برونداد و بازدهی ندارند و نمایشی هستند. اما درصدی از آنها -علی رغم فضای بسیار نامناسب کسب و کار در کشور- توفیقاتی داشته اند. در بین کاندیداها دو نفر هستند که در  برنامه های پیشنهادی خود به این موضوع عنایت داشته اند:

دکتر یاسر عبدی: «  

 

 ایجاد شبکه ای از شرکتهای دانش بنیان فعال در حوزه فیزیک کاربردی که دارای اعضای هیئت مدیره با سابقه تحصیلی فیزیک ماده چگال هستند. عضویت افتخاری اعضای اصلی هیئت مدیره شرکتهای دانش بنیان در انجمن فیزیک
-    درآمدزائی از طریق ارائه خدمات علمی:
•    استفاده از ظرفیت آزمایشگاه های فیزیک ماده چگال در ارائه استانداردهای لازم به صنایع
•    استفاده از دانش اعضای هئیت علمی انجمن در جهت ارائه مشاوره به صنایع
»•    همکاری با موسسه ها و شرکتها جهت ارائه خدمات آموزشی و برگزاری کارگاه ها زیر نظر و تائیدیه انجمن

 

دکتر اصفر عسگری: «  

 افزایش ارتباط انجمن با سازمان ها، ارگانها و بخش خصوصی

 

شاید با انتخاب این دو نفر این نقیصه انجمن تا اندازه ای رفع شود. البته- با توجه فضایی نامناسب کسب و کار در کشور و بی ثباتی و ضوابط و قوانین دایما در حال تغییر- انتظار معجزه نباید داشت.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

گفت و گویی بین مینجیق و «سلام»

+0 به یه ن

سلام (یکی از همراهان وبلاگ):

امروز داشتم از دور فلکه وارد میدان میشدم. یه ماشین از کنارم با سرعت پیچید از اونورم ماشین اومد و سر ماشین رو خم کرد طرفم. نزدیک بود بزنم بهش. بوق ممتد زدم تا حداقل فرمون رو کج کنه و جلو ماشینم نگیره! اونم شیشه رو داد پایین و الفاظ رکیک. گفتم برای چی فحش میدی داری میزنی بهم طلب هم داری؟! گفت پدرتو درمیارم!
چند دقیقه بعد یه اس ام اس گرفتم که به دلیل کشف حجاب تذکر میدهیم!
من واقعا نمیدونم چی بگم... یعنی امیدی به این مردم هست؟ به اینکه خوبن؟
به محمد:
متوجه ام ولی من یه زندگی ساده دانشجویی رو دنبال میکنم. در حدی نیستم که دانشگاه به من نیازی داشته باشم. میتونم جای دیگه برم ولی خب کشور همینه جامعه همینه نمیشه توقع داشت خیلی فرق داشته باشه. . استادم مرد آرومی به نظر میرسه و خب باسواده. میترسم جای دیگه برم استادش هم خوب نباشه دیگه کلکسیون بشه.. فقط میخوام کمی آرامش داشته باشم. همین. خیلی سعی میکنم ار حاشیه دور باشم. اما اینجا صبح تا شب فکر اینم چطور حاشیه ایجاد کنن.
کسی هست که هر حرفی میزنم طوری میپیچونه خودمم میمونم. از یه روانشناس پرسیدم گفت اختلال شخصیتی پارانویا داره. که بی منظور ترین حرف رو هم منفی بافی میکنه و شایعه پراکنی میکنه تا ذهن بقیه رو علیه من کنه. مثل مار میمونه.
بساط داریم دیگه. خدا خودش کمکمون کنه‌.


جواب مینجیق:
 البته که امید به این مردم هست . در هر کشوری آدم ناتو پیدا می شه. نکته اینجاست که قوانین و ضوابطی که حکومت می ذاره باید افراد معمولی را از دست آن افراد ناتو حفظ کنه. اما حکومت ما برعکس عمل می کنه. دقیقا هم درتجربه شما همین نکته هست. چرا باید آن اس ام اس را معرفی می کردند که ابزار سو استفاده افراد ناتو از این دست باشه.

بگذریم از این که علت این که درصد بالای افراد طلبکار و ناراضی در کشور ما باز از همین سیاست های غلط حکومت مان ناشی می شه. به خاطر به وجود آوردن انواع و اقسام ناکامی ها برای ملت عده زیادی حس می کنند به جایی که لیاقتشان هست نرسیدند بعدش به اون بالا بالاها دستشان نمی رسه می افتند به جان سایر شهروندان. جلوی پیشرفت را حکومت می بنده. ساده ترین و ملموس ترین نمونه اش این که عده زیادی از راه تلگرام شغلی مناسب و آبرومند برای خودشان درست کرده بودند. یارو در دهی دور افتاده مستقیم زعفران های ده شان را در بازار شهرهای بزرک می فروخت. آن دیگری یکی از صنایع دستی محلی خود را احیا کرده بود و در اینترنت می فروخت. زن سرایدار مدرسه  در تلگرام سفارش سبزی وترشی می گرفت و می فروخت. یک شبه تلگرام را فیلتر کردند و بیزنس همه اینها به فنا رفت.یارو دو سال دوندگی می کنه مجوز واردات لوازم خانگی از فلان کشور می گیره یک شبه فرمان صادر می شه که واردات ممنوعه. دو سال دوندگی اش دود می شه می ره روی هوا و......
یارو چند سال زحمت می کشه کتاب می نویسه مجوز نشر نمی دهند. کار تولید و .... هم که هیچی!
این طوری هست که جلوی پیشرفت مردم گرفته می شه و حس ناکامی می کنند و حرصشان را سر دور وبری ها خالی می کنند. کشورهای دیگه این خبرها نیست. حتی در کشورهایی مثل ترکیه و هند هم حکومت راه بیزنس ها را هموار می کنه نه آن که سد راهشان بشه.


گاهی اوقات هم  برخی در ایران واقعا از لیاقتشان هم بالاتر می نشیننند اما باز طلبکار و ناراضی هستند بس که این طلبکاری ونارضایتی سکه رایج شده.

در مورد دانشگاه تان هم سیستم را چنان چیده اند که اون یارو که ازش شکایت می کنید به این نتیجه رسیده که راه پیشرفتش همین هست ! نه کوشش علمی یا اجرایی.
راستش -تعریف از خود نباشه- از وقتی که من رییس پژوهشکده شدم در سطح پژوهشکده ما دست و پای این کارها خیلی جمع شده. دروغ خیلی کم شده. حاشیه خیلی کم شده. افراد دیده اند راه پیشرفتشان درپژوهشکده چسپیدن به کارشان هست نه حاشیه ساختن. وقتی حاشیه سازی باعث ارتقا می شد می افتادند در همون خط.
کارمندان ما در پژوهشکده وقتی می خواهند مرخصی بگیرند دروغ نمی بافند که مادرم داره می میره. مرخصی شان را می خواهند و میگیرند. مورد هم داشتیم که خودم گفتم با این که مرخصی استعلاجی زیاد گرقته اید اما نیاز به مرخصی تفریحی هم دارید تا روحیه شاداب تری داشته باشید. وقتی رییس این جور رفتار می کنه -جز معدودی که بیمار هستند- بقیه حاشیه سازی نمی دهند و به حاشیه ها پا نمی دهند.  با دل و جان کار می کنند و طلبکار و ناراضی نیستند. چند نفر بیمار  ممکنه پیدا بشوند که باز شر به پا کنند اما به تنهایی، قدرت تخریب زیادی ندارند. به علاوه بیمار همه جا پیدا می شه.درخارج هم هست.

 پژوهشگران ماهم وقتی می بینند پرونده همه در شورا مطرح می شه و به «سفارشی» ها امتیازی قایل نمی شویم و آقازاده و غیر آقازاده فقط از روی رزومه شان ارزیابی می شوند حس آرامش دارند. حس طلبکاری و نارضایتی ندارند. تا بخواهید مورد «سفارشی» در این دو سال داشته ایم اما همگی در شورای علمی پژوهشکده رد شده اند.


در پژوهشگاه ما چند پژوهشکده فیزیکی هست. اما فقط در یکی از آنها رسم این هست که سخنران یک ربع تملق رییس یا پیشکسوت را بگویند. سخنران هایی که  توسط پژوهشکده های مختلف دعوت می شوند همگی  از همان پیش زمینه فرهنگی هستند . امادر پژوهشکده ای که بزرگانش  خود را طالب تملق و مجیز گویی نشان داده اند به گونه ای دیگر عمل می کنند.

حالا این فقط در سطح پژوهشگاه بود. مشت نمونه خروار هست

در نوشته مجزایی (شاید هم سری نوشته ها) تشریح خواهم که چه طور ساختار دموکراتیک انجمن فیزیک باعث شده که همین افراد جامعه فیزیک ایران -با همه ایرادات اخلاقی که دارند- کمابیش سازنده عمل کنند. نهادهای دیگری هم هستند که همین افراد را جمع کرده تا کارهای مشابه انجام دهند ولی به دلیل سیستم غیر دموکراتیک غیر از لجن چیزی بیرون نمی دهند.


همین را که گفتم تعمیم دهید به کل کشور!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

یلدا و کریسمس و.... تنها بهانه برای شادکردن دل کودکان هستند.

+0 به یه ن

یلدا و کریسمس (در واقع بهتر هست بگویم آیین جشن آغاز زمستانی در میترائیسم) و نوروز و.... همه بهانه ای هستند که بزرگتر ها دل کودکان را شاد کنند. از قدیم هم همین بوده. قدیم که عرض می کنم منظورم خیلی قدیم هست. قبل از اسلام و مسیحیت و......
یعنی واقعا فکر می کنید یک خانواده معمولی نه چندان پولدار یهودی در اورشلیم برای بچه شان در ۲۰۲۴ سال پیش جشن تولد می گرفتند و تاریخ دقیق تولد ثبت می کردند که ما امروزه بدونیم میلاد مسیح دقیقا کی بوده؟!!!!
از بسی قدیم تر در منطقه ما
آیین یلدا بوده. میتراییسم هم دو قرنی قبل از مسیح در اروپا از منطقه خود ما وارد شده بوده و مشابه شب یلدا را در اروپای تحت سلطه روم باستان هم در آغاز زمستان جشن می گرفتند. بعد که مسیحیت در اروپا همه گیر شد برای این که آخوندهایشان به این جشن گیر ندهند آن را به مسیحیت چسپاندند که باز هم بتوانند جشن بگیرند. چون فهمیده بودند جشن خوبی هست و کارکردهای خوبی برای شاد کردن دل کودکان و به وجود آوردن خاطرات خوب در ذهن آنها دارد این «کلاه شرعی» را برای جشن آغاز زمستان درست کردند تا از حملات کلیسا در امان باشد.
در اروپای شمالی هم برای خودشان جشن های آغاز زمستان داشتند. بابانوئل فقیرانه ای هم متناسب با وضع فقیرانه شان داشتند.
بعدش که نیمه دوم قرن بیستم و دوره مصرفگرایی آمد این دو را با هم تلفیق کردند. والا بابانوئل را چه به عیسی مسیح ؟!
در تصویر سازی از بابا نوئل کریسمس به شکلی که ما الان می شناسیم بیش از همه تبلیغات تلویزیونی کوکا کولا نقش داشته. در ذهن عمومی کودکان هم نقش بسته. بابانوئل قرمز پوش پولدار ومهربان ساخته و پرداخته قرن بیست هست! والا در قرون وسطای فقیر کی این همه کادو در بسته بندی های خوشگل بود؟! در قرون وسطی اروپا کدوم پاپا نوئلی می توانست چنان لباس های نویی بپوشد؟! اصلا قبل از انقلاب صنعتی و تولید پارچه ارزان از این کار ها میسر نمی توانست باشد.


و اما رابطه افراد میانسالی مثل ما در ایران امروز و قضیه یلدا و کریسمس!
ما هر فرصتی را که بتواند از ما خاطره خوبی روی ذهن کودکان دور و بر نقش ببندد جشن می گیریم.
فردا که پیر شدیم اول از همه پس انداز مان به کمک مان خواهد آمد بعد همین بچه هایی که از ما خاطره خوب در ذهن دارند. میخواهد یلدا باشد می خواهد کریسمس.
نه آیین میترائیسم به کار مان خواهد آمد، نه تمدن ۲۵۰۰ ساله، نه بابا نوئل! اما اون خاطراتی که در ذهن بچه از ما نقش می بندند کیفیت دوران پیری ما را خواهد ساخت. پس اگر بابا نوئل در ساختن خاطره خوب از ما نقشی بتواند ایفا کند برایمان مهم نیست که ربطی به مسیحیت دارد یا از اسطوره های اروپای شمالی است یا ساخته و پرداخته کوکا کولاست. مهم این هست که کارکردش را برای ما در جهت ساختن خاطره خوب برای کودکان دور و بر دارد.

اون اروپایی های ۲۲۰۰ سال پیش هم این کارکرد را خوب فهمیدند ! بنابراین این آیین را از شرق وارد ساختند. وقتی ۱۶۰۰ سال پیش کلیسا و حکومت نیمه-مسیحی بر اروپا مسلط شد باز مردم آن دیار خوب فهمیدند که این جشن ارزش حفظ کردن دارد ولو به قیمت جعل تاریخ و چسپاندنش به مسیح. می دانید نکته این ماندگاری چه بود؟! این که در ذهن کودکان (بخوانید آینده سازان) نقشی دلپذیر می سازد. بنابراین نسل به نسل ادامه می یابد.
البته ما یلدا را باشکوه تر از کریسمس جشن می گیریم. اما چند روز بعدش هم با کریسمس باز دل کودکان دور وبر را شاد می کنیم.

چند روز پیش در فیس بوک خواندم که نوشته بود: «در محلات تهران گشتم و دیدم که در شمال شهر همه در حال خرید برای کریسمس هستند، در مرکز شهر در حال خرید شب یلدا و در جنوب شهر مشغول ایام فاطمیه»
از اون نوشته های درپیت و بی مزه هست که کلی هم لایک می خورد!
برای همسرم خواندم. پوزخندی زد و گفت معلومه که سالهاست تهران نیامده و تخیلات خود را از چند شنیده یا مطلب اینترنتی نوشته.
من با این که در تهران زندگی می کنم اما ادعا نمی کنم همه محلات را از شمال به جنوب گشتم اما در همین مجتمع خودمان هم می بینم که حرفش غلط هست. در همین مجتمع هم مراسم ایام فاطمیه گرفته می شود هم یلدا و هم کریسمس. تا اغلب خانواده ها دو تا از این مراسم را می گیرند. یلدا و کریسمس یا یلدا و ایام فاطمیه. درصد کمی هم هر سه آنها را. چون یلدا بین تقریبا همه مشترک هست پررونق تر هست.
آنهایی که کریسمس را در کنار یلدا جشن می گیرند فرزند یا نوه یا برادرزاده یا خواهر زاده ای دارند که خردسال هست و از کارتون ها مراسم کریسمس را می بیند و دلش می خواهد. کسانی که کودک خردسال در دوربر ندارند چندان به دنبال کریسمس نیستند. حتی بین دانشجویان دانشگاه آزاد که ما هر روز می بینیم چندان حال و هوای کریسمس وجود ندارد. اما دانشجوها یلدایی هستند. مادربزرگان و پدربزرگان نوه دوست بیش از آن دانشجویان در پی کریسمس هستند. برای گل روی نوه هایشان نه چیز دیگر.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

از ونگ زدن پشت سر استاد راهنما تا مجیز وی را گفتن

+0 به یه ن

یکی از عجایب جامعه کیهانشناسی و نجوم ایران این هست که همان کسانی که در دوران دانشجویی «ونگ» می زدند که استاد راهنمایم حق مرا می خورد و بی آن که سهمی در پیشبرد مقاله داشته باشد نامش را روی مقالات من می گذارد چند سال بعد از فارغ التحصیلی مجیز همان استاد را می گوید و البته دانشجویانش در مورد خود او همین ونگ ها را می زنند. خدا را شکر که من دیگه دانشجوی دکتری نمی گیرم که درگیر این مسایل شوم. پشت دستم را هم داغ کرده ام که وقتی دانشجویی می آید و آن گونه «ونگ» می زند فردین بازی را بزنم کنار!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

انتخابات بین خوب و بهتر

+0 به یه ن

حالم الان خیلی خوبه. برای اولین بار در عمرم در انتخاباتی شرکت کردم که  انتخاب بین «بد و بدتر» نبود بلکه انتخاب بین خوب و بهتر بود: انتخابات هیئت مدیره انجمن  و انتخابات بازرس انجمن فیزیک.

سایت انتخابات هیئت مدیره:

سایت انتخابات بازرس انجمن

برای رای دادن باید عضو پیوسته انجمن باشید. تا دهم دی ماه مهلت برای رای گیری هست.

و اما نظر من در مورد کاندیداهای هیئت مدیره:
۱- لاله معمار زاده. استاد دانشگاه صنعتی شریف. شاخه پژوهشی اطلاعات کوانتمی.
با توجه به هیاهو هایی که این روزها، در این شاخه پژوهشی  در سطوح مختلف کشور راه انداخته می شود لازم هست یک نفر در سطح و کالیبر خانم دکتر معمارزاده در این شاخه پژوهشی در هیئت مدیره انجمن باشد  تا جلوی بسیاری از کژی ها بایستد. خانم دکتر معمارزاده هم دانش کافی برای این کار دارد هم جربزه کافی را هم درستکاری کافی را و هم شجاعت کافی را.
۲- شانت باغرام. استاد دانشگاه صنعتی شریف
ایشان سالهاست که برای خبرنامه انجمن زحمت می کشند. دلسوزی بسیار برای فعالیت های انجمن دارند.
۳- یاسر عبدی- استاد دانشگاه تهران
کسی که می تواند در زمینه ارتباط با صنعت و ... (از جمله بند های اساسنامه انجمن) نقشی بسزا داشته باشد.
۴- حمیدرضا مشفق استاد دانشگاه تهران
تجربه چندین سال حضور در هیئت مدیره انجمن- حامی و پشتیبان همیشگی دانشجویان
۵- علیرضا آقایی- استاد دانشگاه سیستان و بلوچستان
عضو سابق پژوهشکده فیزیک ما.  
۶- اصغر عسگری- استاد دانشگاه تبریز
۷- علی صادقی- استاد دانشگاه شهید بهشتی


نظرمن در مورد یکی از کاندیداها برای بازرسی انجمن

مریم ذوقی- استاد دانشگاه تهران
همکار انجمن در خبرنامه. سخت کوش- عضو شاخه بانوان

با توجه به شرایط کشور دوره بعدی انجمن فیزیک  دوره مهم و تاثیرگذاری می تواند باشد. در شرایط خاص کشور خیلی مهم هست که ما انجمن فیزیک قوی ای داشته باشیم. من فکر می کنم با ترکیبی که در بالا نوشتم این هدف محقق می شود. هیئت مدیره ای قوی می تواند جلوی برخی از ناراستی ها را بگیرد و شوری و شوقی بیافریند. 
جامعه بدون ساختار می تواند در پی تحولات و آشوب ها به توده ای خطرناک بدل شود که بد را بدتر سازد. جامعه به ساختارهایی نظیر انجمنها با تعداد اعضای بالا نظیر انجمن فیزیک نیاز دارد که جلوی این توده ای شکل شدن را بگیرد. وچه انجمنی مهمتر  از انجمن فیزیک در آستانه رنسانسی که ملت ایران آغاز کرده!؟
اگر عضو پیوسته انجمن هستید خود را از لذت انتخابی مهم بین خوب و بهتر محروم نسازید. در انتخابات انجمن فیزیک شرکت کنید.
بازرس انجمن پست مهمی هست. شرکت در انتخابات آن به اندازه شرکت در انتخابات هیئت مدیره حایز اهمیت هست. شاید حتی بیشتر!

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

فساد مالی در ایران

+0 به یه ن

مردم ایران و فرهنگ ایران خالی از عیب نیستند اما تا به اندازه نهادها ی حکومتی فعلی هم فاسد نیستند. ساختار غیر شفاف و غیر پاسخگوی فعلی این فساد افسار گسیخته را به وجود آورده. ساختار اگر درست شود فساد در حکومت کاهش می یابد و به سطح فساد مردم می رسد. ولی در حال حاضر سطح فساد در حکومت بسی بیشتر از سطح فساد بین مردم هست. شما به کسبه شهر خیلی بیشتر اعتماد می کنید تا نهاد های حکومتی. کمتر احتمال می دهید که کسبه شهر پول شما را به هنگام خرید بخورند تا موسسات مالی اداری رنگارنگ وابسته به حکومت. این اعتماد نسبی به کسبه شهر و ان بی اعتمادی به موسسات مالی اداری خصولتی از تجربه و مشاهده حاصل شده. چون فساد بین هموطنان عادی کمتر از فساد بین نهاد های حکومتی است اعتماد بیشتری به هموطنان داریم تا نهاد های حکومتی.

 


وقتی با دنیا سر جنگ دارند تحریم می شوند. وقتی تحریم می شوند معاملات متداولی را که برای کشور لازم هست از طریق بازار سیاه انجام می دهند. بازار سیاه  فساد کلان در پی دارد. اگر حکومت نرمالی باشد که به دنیا شاخ و شونه نکشد تحریم نخواهد بود. پس نیاز به بازار سیاه بین المللی نخواهد بود. ساختارهای شفاف اقتصادی، فساد را کم می کند. اگر این تحریم ها نباشد و بتوانیم معاملات شفاف بین المللی داشته باشیم  فساد در کشورمان در حد ترکیه یا ایتالیا (شاید هم اندکی بهتر از آنها) خواهد شد نه دیگه در این حدی که الان هست. مردم ایران از مردم ترکیه یا ایتالیا یا اسپانیا بسی فاسدتر نیستند . کمابیش شبیه آنها هستند. اما فساد در نهادهای حکومتی ایران بسی بیشتر از مشابه آن در ایتالیا یا ترکیه یا اسپانیا هست

وقتی بزرگترین نهاد های اقتصادی ایران هیچ سیستم حسابکشی ندارند و عملا با یک رنگ مقدس نمایی از پاسخگویی در می روند طبیعتا فساد در نهادهای حکومتی رشد می کند. اگر ساختار چنان شود که همه نهاد ها ملزم به پاسخگویی وحسابرسی باشند فساد در این حد رشد نخواهد نمود.

 

 از زمان قاجار تا کنون، بسته به این که چه قدر حسابرسی می شده فساد کم و زیاد می شده. هر زمان دیوان محاسبات و سازمان برنامه و بودجه قوی بوده فساد کمتر شده. فساد در دوران خاتمی که سازمان برنامه و بودجه و..... قوی بود قابل مقایسه با فساد در حال حاضر نبود.  زمان خاتمی فساد  خیلی کمتر بود. در دهه چهل  که عالیخانی نظام مالی ایران را سر و سامان داد میزان فساد بسی کمتر شد. مردم همین مردم بوده اند. فرهنگ مردم همین بوده. همان گلستان و دیوان حافظ را می خواندند. اما در مقاطعی که حسابرسی بهتر و معاملات شفاف تر بوده فساد حکومت کمتر بوده.

 

نتیجه ای که می خواهم بگیرم این هست که برای مهار فساد لازم نیست فرهنگ مردم دگرگون شود ومردمی نوین جایگزین مردم ایران شود. این که عملی نیست! بیخود سخت و پیچیده اش نکنید. فقط کافی است ساختاری شفاف جایگزین ساختار فعلی شود. اگر دهه چهل عالیخانی توانست الان هم باسوادتر و باهوش تر از او پیدا می شود و نمی تواند این کار را بکند. مشکل اینجاست که فاسدان از فساد خود دست بر نمی دارند که أمثال  عالیخانی بتوانند ساختار را درست کنند. مطالبات مردمی برای إصلاحات ساختاری جدی باید چنان قوی بشود که این تغییرات و إصلاحات را تحمیل نماید. دو سه میلیون نفری باید چنین مطالبه همصدایی به مدت یکی دو ماه بکنیم تا بشود. مفسدان در مقابل چنین مطالبه ای نمی توانند بایستند. دیر یا زود چنین خواهد شد.فساد کارد را به استخوان خواهید رسانید و دو سه میلیون نفری چنین خواهند کرد. 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

زنان در علم

+0 به یه ن

با سلام و درود

بنا به سنت سالیان پیش، امسال نیز پژوهشکده فیزیک قصد دارد برنامه ای انگیزشی در فضای مجازی با عنوان «زنان در علم» برگزار نماید. این برنامه در ۲۷ آذر ساعت شش و نیم تا ۸ بعد از ظهر برگزار خواهد شد.

فرم برنامه امسال از سال های گذشته اندکی تفاوت دارد:

۱) برخلاف سال های گذشته سخنرانی زنده خواهد بود.

۲) سخنران امسال بسیار جوان هستند. در واقع از خود من جوانترند. امیدوارم باعث شود تا نسل جوان بتواند ارتباط بیشتری بگیرد.

۳) برخلاف سال های گذشته که موضوع از جنس نجوم (البته با تبعات مهم برای فیزیک ذرات بنیادی که من در موردش توضیح  می دادم) بود امسال در مورد محاسبات کوانتمی است.

 

در سال های گذشته علاوه بر خانم ها، آقایان نیز شرکت فعال داشتند. امیدوارم امسال نیز چنین باشد.

در برگزاری این برنامه سرکار خانم دکتر سمیه مهربان کار از دانشگاه والنسیا نقش کلیدی داشته اند و هماهنگی های لازم را با سخنران انجام داده اند.

هم در پوستر (فایل پیوست) و هم در ادامه این متن بیوگرافی کوتاهی از سخنران به همراه عنوان و چکیده سخنرانی را می توانید ببینید.

به امید دیدار همه شما در دوشنبه آینده

با احترام

یاسمن فرزان

 

Title: Architecting full-stack quantum computing systems in the NISQ era and beyond

 

Carmen G. Almudever

Technical University of Valencia, Spain

 

Zoom address:

 https://us02web.zoom.us/j/82766000921?pwd=SUhwaHJYZEtjZUt6dXFMQ2VyTmZBdz09

 

Abstract: The advances in quantum hardware with functional quantum processors integrating tens of noisy qubits, together with the availability of near-term quantum algorithms have allowed the development of the so-called full-stacks that bridge quantum applications with quantum devices. In this talk, we will provide an overview of the different layers of the quantum computing full-stack, with emphasis on the software ones that include the compilation of quantum algorithms. We will then discuss the need for optimal physical-aware and algorithm-driven compilation techniques in the midst of the NISQ (Noisy Intermediate-scale quantum) era. We will also focus on key principles for architecting quantum computers such as codesign, optimization and benchmarking. Finally, we will talk about the scalability of quantum computing systems, which is one of the main challenges the quantum computing community is currently facing. 

 

 

About the speakers:

Carmen G. Almudever holds a Ph.D. in Electronic Engineering from Universitat Politècnica de Catalunya (UPC BarcelonaTech), Spain. For the work she did during her PhD, she received the Doctoral Student Honor Scholarship by INTEL (2012). In 2021, she joined the Computer Engineering department of the Technical University of Valencia (UPV, Spain) as a distinguished researcher under the Beatriz Galindo program for attracting talented researchers. Before, from 2014 to beginning 2021, she was an Assistant Professor at the Quantum and Computer Engineering Department and group leader at the Quantum Computing division of QuTech at Delft University of Technology. She worked on the definition and implementation of scalable quantum computer architectures, being one of the PI’s of the 10-year Intel-QuTech collaboration on quantum computing. She is an associate editor of the ACM Trans. on Quantum Computing  and served as the Program Track co-chair (Quantum Systems Software) of QCE22. She is the coordinator of the EiC Pathfinder Open project QUADRATURE on scalable multi-core quantum computer architectures. Her research focuses on different aspects of the quantum computing full-stack including quantum programming languages and compilers, quantum error correction, fault-tolerant quantum computation, compilation of quantum algorithms, benchmarking and scalability of quantum computers

اطلاعات بیشتر در پوستر موجود است.

 

 

 

 

 

 

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

درباره کتاب سیاهچاله های دکتر محمد مهدی شیخ جباری

+0 به یه ن

همان طوری که می دانید شاهین (دکتر محمد مهدی شیخ جباری) کتابی در مورد سیاهچاله ها نوشته است. این کتاب پارسال پاییز توسط انتشارات اشپرینگر به چاپ رسید.

در صفحات ۲۶ تا ۳۱ مجله اخبار آی-پی-ام می توانید درباره این کتاب بخوانید.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل

چند کامنت به دنبال بحث آزار جنسی در دانشگاه ها (تکرار از ۵ سال پیش)

+0 به یه ن

این مردها ى آزار دهنده دانشگاهى که من از شون صحبت می کنم جوان ١٦ ساله ای که تازه پشت لبش سبز شده و "ترسون ترسون، لرزون لرزون" به دخترى-یا اغلب به زنى همسن مادرشان- در کوچه متلک می پرانند که نیستند! اگر مسئله به همین سادگی بود من نمی آمدم وقت بگذارم و درباره اش بنویسم.
این مردهای دانشگاهی که من از آنها صحبت می کنم انسان هاى پیچیده ای هستند با ادبیات پیچیده. برای دختران پژوهشگر با این رفتارهایشان مشکل فکری به وجود مى آورند.
اولش "نخ می دهند"، دختر پس می زند. بعد می آیند می گویند تو را توهم زده! من که چیزی نگفتم ! چون فکر خودت خراب هست رابطه ساده انسانى ما را تعبیر ناصواب کردی.
می آیی یه مقدار خورده "رابطه ساده انسانى" آقا را در طول زندگی نه چندان کوتاهش مشاهده می کنى می بینی معنی "رابطه ساده انسانى" از منظر این آقا چیست؟!!!!!
شما فکر می کنید حل این موضوع برای دختر پژوهشگر ٢٧-٢٨ ساله که همه عمرش سرش توى کتاب بوده، ساده است؟ شک برش می دارد که نکنه واقعا ایراد از من است.
اتفاقا همین مشکل فکرى ایجادکردن و آزار ذهنى دختر به نظرم هدف اصلى آن مرد هست.
احساس قدرت به آنها دست می دهد!
🍀@minjigh

یه بساطی هم برای خودش راه انداخته اند می گویند "هیچ اشکالی نداره! اینشتن هم به زنش خیانت می کرد." در توهماتشان خودشان را با کمتر از اینشتن و نیوتن مقایسه نمی کنند. "توهم زده" اینها را می گن! از "اینشتن" و "نیوتن" بودن هم علمش را یا شوق پژوهش را که به ارث نبرده اند! از اینشتن بی وفایی به همسر را یاد گرفته اند از نیوتن بودن دعوا با همکاران! یکی نیست به اونها بگه حالا نمی خواد شما اینشتن و نیوتن باشید. پیرکوری هم باشید و اخلاق پیر کوری را هم داشته باشید ما قبولتان داریم!

وقتی پدرم در دانشکده فنی تهران دانشجو بود (ورودی سال 1332 بود) در دانشکده فنی یکی دو دختر بیشتر نبود. یک بار دخترها رفته بودند و به رئیس دانشکده شکایت کرده بودند که پسرهای دانشجو مزاحم ما می شوند، رئیس دانشکده خنده کنان جواب داده بود حتما کاری کرده ای که مزاحمت شده اند والا چرا مزاحم من می شوند؟! این جوابش از منظر خودش چنان جواب متقنی بوده که آمده به دانشجویان پسر- به عنوان درس زندگی- تعریف کرده. از منظر دانشجوها -از جمله پدر مرحوم خود من- آن قدر جواب متقن بوده که سالیان سال به عنوان جمله ای حکیمانه که سرلوحه باید قرار بگیرد تعریف می کردند. امروز صبح در جواب دوستی نوشتم دختران دانشجو پیش من که می آیند از در عشوه گری وارد نمی شوند. بعد خودم بلافاصله گفتم عجب حرف مزخرفی زدم! دختر عشوه گر که سراغ من نمی آد. حالا که فکرش را می کنم حرف اون آقا که به عنوان عصاره حکمت دهه ها و نسل اندر نسل تکرارش کردند از حرف امروز صبح من هم مهمل تر بود! اون دانشجو ی پسر حتی اگر مسئله هورمونی هم داشته باشد جرئت نمی کند بیافتد دنبال رئیس دانشکده. می ره سراغ یک مردی به لحاظ هیرارشی اجتماعی همسطح خودش یا پایین تر.

اشتراک و ارسال مطلب به:


فیس بوک تویتر گوگل